سفر با طعم «آبنبات هل‌دار»

مراقب لهجه‌تان باشید!

14 اسفند 1400

احتمالا آخرین باری که موقع خواندن کتابی بی‌وقفه خندیدم زمانی بود که آثار «هوشنگ مرادی کرمانی» را می‌خواندم. حالا بعد از گذشت چندین سال حسی مشابه در من تکرار شد. تجربه لذتی که از شنیدن قصه‌هایی شیرین متولد می‌شود و کودک درون را، حتی به‌اندازه یک قهقهه بلند هم که شده، بیدار می‌کند. راستش نمی‌دانم چند بار موقع خواندن کتاب «آبنبات هل‌دار» با صدای بلند خندیدم اما برای منی که علاقه چندانی به خواندن داستان‌های طنز ندارم و موقع تماشای فیلم‌های کمدی نیز به سختی می‌خندم؛ مطالعه این کتاب بسیار لذت‌بخش بود.

«آبنبات هل‌دار» که در سال 1395 منتشر شده، اولین کتاب از مجموعه کتاب‌های آبنباتی «مهرداد صدقی» است.

کتاب، روایت خاطرات پسری ده‌ـ‌یازده ساله است که در سال‌های جنگ در بجنورد زندگی می‌کند. او که «محسن» نام دارد راوی خاطراتی است که در بیست و شش فصل گنجانده شده. روایت‌هایی مستقل که در نهایت به یکدیگر مرتبط‌اند.

ما داستان‌ها را از زبان «محسن» می‌شنویم و از پنجره نگاه او به قضایا می‌نگریم و در همان روایت‌های آغازین که خود راوی، تمام و کمال برایمان شخصیت‌پردازی می‌شود؛ پی می‌بریم که او راوی موثقی نیست[1]. دقیقا از همانجایی که به این نکته پی می‌بریم، روایت‌ها در نگاهمان شیرین‌تر می‌شوند. وقتی «محسن» را درست‌تر شناختیم راحت‌تر به شوخی‌ها و شیطنت‌ها و اشتباهاتش می‌خندیم و به او حق قضاوت اشتباه و تحلیل دست‌وپا شکسته از وقایع را می‌دهیم. وقتی خراب­کاری می‌کند نه تنها او را می‌بخشیم که با صدای بلند می‌خندیم. و این­ها همه از شخصیت‌پردازی درست سرچشمه می‌گیرد. در واقع وقتی نویسنده تکلیف خود را با شخصیتی که خلق می‌کند مشخص می‌کند و می‌داند از او چه می‌خواهد و او در کجای قصه‌اش ایستاده است، نتیجه‌اش می‌شود همین همذات‌پنداری عمیق خواننده و شخصیت. فرقی نمی‌کند این که خواننده چند ساله باشد و چه اندازه خاطراتش با خاطرات راوی اشتراک داشته باشد؛ پا به جهان شخصیت می‌گذارد و قصه را زندگی می‌کند.

شخصیت «محسن» در طول خاطرات، بر حسب شرایط محیط و اثرگذاری جو اجتماع و رشد سنی و مواردی از این دست، به تدریج دچار تحول می‌شود و زبان روایت نیز دقیقا همپای این تحول رو به تغییر و پختگی می‌رود. راوی رفته‌رفته از یک راوی نامعتبر به راویِ معتبر و موثق نزدیک می‌شود و در ده صفحه پایانی یک راوی معتبر زمام روایت را در دست می‌گیرد. در واقع نویسنده به شیوه روایتی که برگزیده است اشراف دارد و این انطباق ویژگی‌های راوی و زبان روایت نشان‌دهنده همین اشراف است.

مهم‌ترین ویژگی زبانی و محتوایی اثر نیز طنز آن است. طنز کلام نویسنده در روایت خوش نشسته است و هر شوخی و نکته طنازانه‌ای مطابق ویژگی‌های فردی شخصیت‌هاست که در طول روایت و از پس زبان کودکانه راوی به خوبی به ما معرفی می‌شوند. نویسنده طنز کلامی را با طنز موقعیت آمیخته است و چنان استادانه و با حوصله به توصیف صحنه‌های طنز پرداخته که گاه اثرگذاری آن­ها از شوخی‌های کلامی بیشتر می‌شود.

«آبنبات هل‌دار» سفری شیرین به سال‌های پرالتهاب کشور است. در واقع هرکدام از روایت‌ها، علاوه بر ساختار روایی و آغاز و پایان متناسب، مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی خاص آن سال‌ها را در خود گنجانده است. روش‌های متفاوت تربیتی، عملکرد سیستم‌های آموزشی، نگاه جامعه به مسئله فرزند­آوری، نحوه برپایی مراسمات مختلف از جمله موارد‌ی‌ست که در کتاب به آن­ها اشاره شده است. نویسنده در خلال همین روایت‌ها به بازنمایی برخی از آداب و رسوم و سنت‌ها می‌پردازد که امروزه یا به طور کلی فراموش شده‌اند و یا هیچ شباهتی به اصل خود ندارند. باز نمایی این رسوم با نگاهی طنز و کودکانه بر جذابیت‌های این سفر به سال‌های دهه شصت می‌افزاید و نیمه شیرین سال‌های جنگ و سختی را به تصویر می‌کشد.

 علاوه بر آن «محسن» ما را به یک سفر درونی نیز هدایت می‌کند. او ما را با کودک درونمان روبه‌رو می‌کند و وادارمان می‌کند تا با کودک درونمان صلح کنیم و گاهی از تماشا و تحلیل چند لایه اتفاقات دست برداریم و معترف شویم که دنیا به سادگی جهان محسن هم می‌تواند باشد.

«محسنِ» قصه مهرداد صدقی برای همه آدم‌بزرگ‌ها قصه می‌گوید. ما آدم‌های خاطرات او را برای یک بار هم که شده در اطرافمان دیده‌ایم و خوب می‌شناسیمشان. ما «بی‌بی» و «عمه بتول» و «مریم» و «مراد» و «برات آقا» و «آقای اشرفی» را می‌شناسیم.

«مهرداد صدقی» خوب بلد است از خاطره روایت بسازد و قصه تعریف کند برایمان. او خوب بلد است طنازی کند بی‌آنکه خنک و بی‌مزه باشد. و در کنار تمام خوشمزگی‌های کتاب، لهجه بجنوردی دیالوگ‌ها، طعم این آبنبات را دلچسب‌تر کرده است.

از خدا که پنهان نیست؛ از شما چه پنهان؟ از وقتی کتاب را خوانده‌ام به لهجه بجنوری با خودم حرف می‌زنم.

پانوشت:

[1] ـ راوی معتبر یا موثق به راوی‌ای گفته می‌شود که خواننده بتواند به حرف‌ها و نظراتش اعتماد کند. در مقابل راوی نامعتبر یا غیرموثق به راوی­‌ای می‌گویند که بنا بر ویژگی‌های شخصیتی­ و گاه روحی روانی‌اش قابل باور و اعتماد نباشد.

 

عنوان: آبنبات هل‌دار/ پدید­آور: مهرداد صدقی/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: 416/ چاپ: بیست و پنجم.

انتهای پیام/

1 دیدگاه

  • نگین

    یادداشتش هم مثل کتابش شیرین بود :)

بیشتر بخوانید