در روزهای پایانی سال 1400 به این فکر میکردم که اگر قرار بود این سال را در یک قطعه موسیقی خلاصه کرده و بخواهم بگویم شبیه همین قطعه است، به چه نتیجهای میرسیدم؟ فکر جذابی بود، لااقل در شلوغی روزهای آخر سال برایم انگار یکجور استراحت ذهنی بود. هرچند ذهنم را امیدوار نکرد و آخرش مجبورم شدم به زور خودم را به فردا امیدوار کنم اما همین هم خوب است، عمری کار آدمیزاد همین بوده و من هم آدمم دیگر…
امسال شبیه چه قطعهای است. اولین گزینهام «خزان» است، ساخته حسین علیزاده. هرچند «خزان» زندهیاد پرویز مشکاتیان خیلی معروف شده اما ساخته علیزاده برای من جذابتر است. سازها طوری در پاسخ هم سخن میگویند که هرچند رتم موسیقی کند نیست، اما غمی دارند با خودشان، یک غم و لختی و کرختی که به نظر من در سال 1400 تجربهاش کردیم و پایان شیرینی محسوب نمیشد برای قرن چهاردهم هجری شمسی…
قطعه دیگری هم برایم به این سال شبیه بود، مقدمه آلبوم «دود عود» به آهنگسازی پرویز مشکاتیان به نظرم شبیه حال خیلی از ما بود، البته میگویم خیلی از ما، چون با دوستان و اطرافیانم هم که حرف میزنم چنین حسوحالی داشتهاند. «دود عود» یک امیدواری در خود دارد، امیدی که البته انگار خودش هم به قول اخوان ثالت میداند «به عبث میپاید» اما میپاید و میماند و حتما ته دلش امیدوار است که روزگار چنین نمیماند و روزهای بهتری هم میآید.
ناامیدتان کردم. خب… پس مسیر را درست رفتهام و حالا وقت گفتن از امیدواری است… چه اشکالی دارد به 1401 امیدوار باشیم. دوست دارم این سال تازه خیلی روشن باشد و امیدوارم که باشد. چیزی باشد مثل صدای محمدرضا شجریان و آهنگسازی پرویز مشکاتیان در قطعه «صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن» و دور فلک را که هیچوقت درنگ ندارد و در شتاب است، برای همهمان شیرینتر از امسال پیش ببرد. امیدوار شدید؟ نمیدانم. راستش خودم که نه… اما بیایید از همین حالا فکر کنیم، حق با من نیست. همیشه گذر ایام اتفاق خوبی بوده و حتما بهار تازه و سال تازه اتفاقات بهتری در خود دارد….
انتهای پیام/