در طی این سالها و در راستای رسیدن به اهداف بالا، کتب متعددی عمدتاً در قالب زندگینامه در مورد بزرگان و افراد شناخته شده و حتی کمتر مشهور این عرصه، نگاشته شده است که برخی بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار گرفتهاند. بدیهی است پرداختن به شرح زندگی افرادی که عموماً در قید حیات نیستند، جز از طریق ذکر خاطرات و بیانات اطرافیان و نزدیکان و نیز از خلال آثار و اندیشههای مکتوب به جا مانده از آنها ممکن نیست؛ که در این امر تمامی آثار مشترک هستند. اما آنچه که در میزان استقبال خوانندگان نقش مهمی دارد علاوه بر جذابیت خود فرد و شهرت وی، نوع و جنس روایتی است که نویسنده برای کتاب خود برگزیده است. همین موضوع باعث شده است که در مورد برخی افراد کتابهای متعددی نوشته شود که هر کدام مخاطب خود را پیدا کردهاند.
از سوی دیگر در نوشتن زندگینامه کسانی که اغلب ناشناس و کتوم بودن، یکی از صفات بارز ایشان به شمار میرود، سختی کار نویسنده دوچندان است. داشتن اطلاعات اندک از اتفاقات و ویژگیهای زندگی شخصی آنها و نیز نبودن اتفاق نظر در بیان و آشکار کردن یا پنهان نگاه داشتن برخی تجربیات، ظرایف و دستورالعملهای طریقت معنوی این افراد، از مهمترین چالشهای پیش روی نویسندگان این نوع کتابهاست. بنابراین به نظر میرسد یکی از نکات مهمی که باید مد نظر قرار گیرد، اندیشیدن به طیف مخاطب است و توجه به این که آیا اثر، نیاز او را برای شناخت سوژه برطرف میسازد یا خیر. در واقع باید دید در وهله اول هدف نویسنده از نوشتن چنین کتابی کدام خواننده است و بناست چه نوع اطلاعاتی را در اختیارش قرار دهد؟ زیرا آگاهی نسبت به این هدف، میتواند در انتخاب صحیح نوع و نحوه روایت تاثیرگذار باشد.
در این میان کتاب «زندگی علّامه سیّد علیآقا قاضی طباطبایی(ره)» نوشته آزاده جهاناحمدی جزو آثاری است که مخاطب خود را به خوبی شناخته است. نویسنده در این کتاب برخلاف اکثر آثار این گونه، نه به دنبال ارائه مسیر سیر و سلوک و بیان صرف حالات عرفانی و مکاشفات روحانی است؛ و نه در پی دادن دستورالعملهای سلوکی و بیان ریاضات شرعی و همگانی کردن آنها. او در این اثر کم حجم اما غنی، به دنبال نوشتن زندگینامهای است که مسیر پر فراز و نشیب زیست هشتاد ساله یکی از بزرگترین عرفای متاخر شیعه را تصویر کند.
کتاب با مقدمهای شروع میشود که در آن نویسنده آگاهانه هدف از نوشتن اثرخود را در همین راستا تعریف کرده، و به درستی از افتادن در ورطه تبدیل آن به جزوه عملی سیر و سلوک و بیان خرق عادات و شبهات اجتناب نموده است؛ که از این منظر میتوان اثر را در جذب مخاطب موفق دانست. اما به نظر میرسد در برخی موارد هم اتّخاذ این رویکرد، منجر به این شده است که نویسنده به بیان حداقلها بسنده نماید. به عنوان مثال جا داشت در مورد فضای حاکم بر حوزههای علمیه نجف و ایران در آن زمان و نیز شاگردان آیتالله قاضی اطلاعات بیشتری در اختیار خواننده قرار دهد؛ یا در برخی توصیفات، از کلمات و جملات بیشتری استفاده کند.
در واقع شاید بتوان گفت این کتاب برای کسانی که با شخصیت این عارف نستوه آشنایی دارند، حرف جدیدی برای گفتن ندارد؛ اما جهاناحمدی توانسته است با قلمی شیوا و روان، کلیّات زندگی و احوالات آقای قاضی را بیان کند و کتابش به عنوان اثری جامع برای آشنایی اولیه با این عالم بزرگ که کوه توحیدش میخوانند، علیالخصوص برای مخاطبین جوان قابل توصیه است. از لحاظ فرم نیز کتاب منظری آراسته و جذاب دارد، کتاب کوچکی است که میشود بارها آن را خواند و همهجا به همراه داشت؛ درست مثل لیوان آبی که میشود هر زمان به گاه تشنه شدن، لبی با آن تر کرد.
عنوان: علامه سیدعلیآقا قاضی طباطبایی/ پدیدآور: آزاده جهاناحمدی/ انتشارات: روایت فتح/ تعداد صفحات: 80/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/