آغاز قصه از کودکی محمود است. کودکی که در پنج سالگی بهخاطر یاد نگرفتن قرآن فلک میشود و حالا در سن بیست سالگی پس از نه سال اسارت، نه تنها خودش حافظ کل قرآن شده بلکه در اردوگاه موصل عراق هزار و صد نفر را یا حافظ کل قرآن یا حافظ بسیاری از قرآن میکند. آن هم در شرایطی که داشتن قرآن ممکن نیست.
کتاب از زاویه دید من روای (اول شخص) روایت میشود. زاویه دیدی که این امکان را به نویسنده میدهد تا هیجانات و احساسات درونی شخصیت اصلی را به شکلی محسوس و باورپذیر به مخاطب انتقال دهد. البته راوی در این کتاب قصد ندارد تا عمق فاجعه پیش برود و شکنجههای دوران اسارت را جزء به جزء بیان کند و فقط در یک بخش به آنها اشاره میکند. اکثر مطالب، مربوط به ماجراها و حوادث بیرونی زندان و وقایع جانبی دوران اسارت است. ماجراهایی چون رفتن به شهربازی، زیارت امام کاظم (ع)، اعتصاب غذا در استخبارات عراق برای جلوگیری از بازی تبلیغاتی صدام، دیدار با نمایندگان صلیب سرخ، رفتن به کربلا و زیارت مزار امام حسین(ع) در سال هفتم اسارات و دیدار با صدام و نقشه ترور او. بازگویی دقیق و تقویموار تمام این حوادث نشان از آن دارد که نویسنده به واقعیتگویی در اثر سخت پایبند بوده و تمام وقایع سالهای اسارت را جز به جز و بدون کمترین دخل و تصرفی ثبت کرده است. در حقیقت نویسنده توانسته با نگارش این کتاب جسارت و خلاقیت خود را به نمایش بگذارد.
شیوه نگارش کتاب بهصورت داستانی است و این از علاقه نویسنده به رمان برمیآید. در حقیقت سعیده زراعتکار کوشیده تا با نوشتن روایت زندگی یک رزمنده کتابی جذاب و ارزشمند به مخاطب ارائه دهد. کتابی که در سال 97، کتاب سال جشنواره بینالمللی ایثار و شهادت شناخته شد. اثری که بنا بر گفته نویسنده در دو سال ابتدایی، بهسبب موکل بودن راوی، نامی دیگری (موکل من) داشته و در مراحل پایانی نگارش تصمیم بر آن میشود که اسمی بر روی کتاب گذاشته شود که ارتباط معنایی بین متن و داستان برقرار کند. «از مشهد تا کاخ صدام». کتابی با چهار فصل اصلی «جنگ و جوانی»، «اسارت و صدام»، «بهار قرآن»، «رهایی» و بیش از ده عنوان فرعی دارد.
در چند صفحه انتهایی کتاب، راوی کتاب تغییر میکند البته نه به آن معنی که از من راوی خارج شود. در این صفحات قصه از زبان مامان شهین روایت میشود. قصه نبودن محمود شانزده ساله در بین خانواده و شروع خوابهای آشفته و دلتنگیهای یک مادر و دریافت گاهبهگاه نامههای او که خبر از زنده بودن و اسارتش دارد.
از نکات مثبت کتاب تعدد وقایع و فراوانی شخصیتهای فرعی در آن است. شخصیتهایی که در امواج محتوای کتاب هم زمان با شخصیت اصلی رشد میکنند و بالنده میشوند و فضایی و پر سخن و پر کشش را برای مخاطبان اثر به تصویر میکشند. در واقع راوی تعداد زیادی داستان فرعی را تعریف میکند که در نقاطی با هم تلاقی دارند. داستان مجموعه همین روایتهای مختلف است تا اینکه ماجرای محمود رعیتنژاد به خط داستانی اصلی تبدیل میشود و به داستان وحدت میدهد.
اگرچه نویسنده اثر، وکیلی است حساس و قاعدهمند در انتخاب و استفاده از کلمات و لغات چه در مقام سخن و چه در مقام کتابت، اما قلمش آنقدرپیچیدگی زبانی ندارد که مخاطب را سردرگم کند بلکه او را با اثری روان و خوشخوان مواجه میکند.
از ویژگیهای برجسته اثر عدم ورود تخیل در نوشتن روایت است که مخاطب را با یک اثر ناب و دست اول و مستندگونه روبهرو میکند. اثری که اصل خاطره است، خاطراتی منحصر بهفرد و عجیب و شورآفرین از جانباز و آزاده سرافراز ایام دفاع مقدس که بنابر اظهارات خود نویسنده؛ «آنقدر شنیدنی بود که دوست داشتم هیچ وقت نوشتن کتاب تمام نشود.»
تصاویر دوران نوجوانی، ایام جنگ و اسارت، لحظه ورود به وطن، تأسیس ساختمان دارالحفیظ قرآن در مشهد، همگی صفحات پایانی کتاب را به خود اختصاص دادند.
عنوان: از مشهد تا کاخ صدام؛ خاطرات شفاهی آزادهی ایرانی محمود رعیتنژاد/ پدیدآور: سعیده زراعتکار/ انتشارات: ستارهها/ تعداد صفحات: 320/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/