روایتی از تنهایی در بزرگترین اجتماع مسلمانان

هاجر زمانه‌ات باش!

11 تیر 1401

باورم نمی‌شد من تنهاترین خانم کاروان باشم. اکثر هم­سفری‌هایم یا با همسر و خانواده مشرف شده بودند یا دوست و آشنایی. اگر هم به تنهایی عازم سفر حج شده بودند هنوز احرام نبسته مغناطیس ارتباط‌های زنانه آنها را به خود جذب کرده بود و گروه‌های دوستی دو سه نفره‌ای تشکیل داده بودند. شانس آخر برای یکه و تنها نماندن جور شدن با هم‌اتاقی‌ها بود که در آن نیز بخت و اقبال یارم نبود. میانگین سنی سه خانم هم‌اتاقی‌ام از سن مادرم هم بیشتر بود و سطح سوادشان به فارغ‌التحصیلی اول دبستان نمی‌رسید. این شد که در ایام یک ماهه سفر حج، تنهاترین سفر عمرم را در شلوغ‌ترین اجتماع سالانه مسلمانان جهان تجربه کردم.

عربستان سعودی خوش ندارد که خانم زیر 45 سال بدون محارم به نیت حج تمتع پا به این کشور بگذارد، مجرد و متاهل هم ندارد و این قانون مخصوص زائران ایرانی نیست. کاروان‌های ایرانی البته با پرونده‌سازی سببی خانم‌های مستطیع را راهی این سفر می‌کنند، اما خوب است همیشه در نظر داشته باشیم که حضور خانم تنهای مستقل خلاف عرف آن زمان و مکان خاص یعنی ایام حج و شهرهای مکه و مدینه است.

بی‌یار و یاور بودن از سه جهت ممکن است آسیب‌هایی در پی داشته باشد و خانم‌ها به علت اینکه عموما آسیب‌پذیری روحی و جسمی بیشتری دارند، مراقبت بیشتری هم می‌طلبند تا خدای ناکرده این سفر خاص و عمری‌یک­بار به خاطره‌ای تلخ بدل نشود. امنیت و معنویت در این سفر از موادی است که در خلوت و جمع تجارب گوناگونی رقم می‌زند.

ـ امنیت

مسجدالحرام در قرآن به حرم امن الهی توصیف شده است. زنان و مردان شانه به شانه یکدیگر گرد خانه خدا طواف می‌کنند، شاید تنه‌ای هم بخورند و بزنند و کسی بد به دلش راه نمی‌دهد. اما یک لحظه احساس ناامنی کافی است که شخصی زیر و زبر شود، از نازل­ترین سطح آن یعنی امنیت روانی گرفته تا خطرهای جانی و مالی و آبرویی. کیفیت سفر ارتباط مستقیمی با حس ما از امنیت سفر و حواشی آن دارد. درست است که تنهایی می‌تواند در بسیاری مواقع امنیت ما را به خطر بیندازد، اما صِرف تنهایی مخل امنیت نیست، بلکه ابراز تنهایی مجوزی است که شما برای ورود دیگران به حریم خصوصی خود صادر می‌کنید و راه را برای آسیب‌پذیری می‌گشایید. ایرانی و غیرایرانی هم ندارد. مثلا آن آقای میانسالی که در اتوبوس هتل به مسجدالحرام سر صحبت را با من باز کرد و از تنها بودن یا نبودنم در سفر پرسید همانقدر به من حس ناامنی داد که سایه مرد عرب دشداشه‌پوشی که حس کردم مسیری طولانی از منا تا مکه به دنبالم راه افتاده. آرام‌آرام قدم‌زدن در خیابان‌های عربستان، عکس و فیلم گرفتن بسیار و تردد در ساعات غیرمعمول مانند ظهرهای سوزان یا نیمه‌شب شما را انگشت‌نما می‌کند که یکه و تنها هستید و کسی در هتل یا حرم چشم‌انتظارتان نیست. انکار تنها بودن در برخی شرایط مانند اثبات ظلمات شب در میانه روز است. اما اگر هیچ‌کدام از شیوه‌های همراهی با دیگران افاقه نکرد، بالاخره راه‌هایی برای گل‌آلود کردن آب و به اشتباه انداختن دیگران وجود دارد. اواخر سفر همیشه شخصیتی خیالی در هیبت دایی یا همسر داشتم که یا از اتوبوس جا مانده بود و یا جلوتر سر قرار رفته بود و انتظارم را می‌کشید. خرده‌خرده شخصیتش داشت در خیالم شکل می‌گرفت. از شغل و سن و سال گرفته تا ظاهر و قد و بالا. حلقه انداختن هم وجود این شخصیت خیالی را تقویت می‌کرد، تو بگو یک رینگ پلاستیکی ساده!

ـ معنویت

نیازهای معنوی را بعضی نمودارها و هرم‌ها آخر لیست می‌آورند، جایی که خورد و خوراک و امنیت و همه چیزتان تامین باشد و تازه به فکر شکوفایی روحی و معنوی بیفتید، اما در این سفر نورانی از نیازهای معنوی هم نباید غافل شد. هرچقدر پیش از سفر از دوستان و آشنایان توصیه‌های ذکر و دعا و عبادت شنیده باشید باز هم در آن شرایط بسیاری به دست فراموشی سپرده می‌شود یا نیاز به یادآور و همراهی دارد. هنگامی که زیر آفتاب داغ حجاز باید مسیری طولانی در منا طی کنی تا به رمی جمرات برسی چه ذکری بگویی که مسیر زیر پایت هموار و کوتاه شود، زمانی که در مسجدالحرام قرآن‌هایت را خوانده‌ای و نمازهایت را به‌جا آورده‌ای کدام دعا و مناجات می‌تواند روحت را صیقل دهد و در آن بی‌زمانیِ ایام، فضیلت برخی اذکار و ادعیه را به یاد بیاوری و بعدها حسرت روزهای رفته را نخوری. قرائت قرآن سفارش‌شده‌ترین دستورالعمل معنوی این سفر است. بعضی خانم‌های کاروان ما رقابت خاموشی برای ختم قرآن راه انداخته بودند و چه مسابقه‌ای برتر از این؟! اما هم‌اتاقی‌های من که حتی سواد قرآنی هم نداشتند مدام خمودی و حس برتری معنوی با همان چند صفحه قرائت قرآن را در من زنده می‌کردند. حفظ ارتباط‌های هدفمند در فضای مجازی و توصیه‌های مکتوب پیش از سفر می‌توانستند یادآورهای گرانقدری در آن شرایط باشند و جای خالی رفیقِ نداشته را پر کنند. به جز دستورالعمل‌های معنوی، یکی دیگر از نیازهای معنوی زائران که کمتر درباره آن گفته و شنیده می‌شود به اشتراک‌گذاری تجارب معنوی حج است. خودکاوی معنوی به این تجارب عمق می‌بخشد و آنها را ماندگارتر می‌کند. شوق ما از برخی دریافت‌های معنوی تنها تا مدت کوتاهی پس از آن تجارب در ضمیر و خاطرمان می‌ماند و زمان محدودی داریم که با نزدیک­ترین افراد و ترجیحا کسانی که مشابه آن فضا را تجربه کرده‌اند در میان بگذاریم. نوشتن از خاطرات و خطورات سفر یکی از راه‌های تثبیت این تجارب و ژرفابخشی به آنهاست. چه بسا خاطرات شما چراغ راه سفرهای آیندگان شود.

حج تنهای زنانه اگرچه سختی‌های ناگفته بسیاری داشت، اما وقتی نگاه حسرت‌بار خانمی که همیشه چشم‌انتظار اجازه و همراهی همسرش بود را می‌دیدم به هر ساعت حرم رفتنم می‌بالیدم. فرصت کمک به دیگر همسفری‌ها را در ایام تشریق برایم مهیا می‌کرد، پیرزن عصا به دستی را تا سرویس بهداشتی همراهی می‌کردم، سفره صبحانه و ناهار را در چادر عرفات و منا پهن می‌کردم، به گرمازده‌ها جرعه آبی می‌رساندم و دنبال نقش خاصی بودم که فقط در صورت تنهایی می‌توانستم به عهده بگیرم.

وقتی بازارگردی‌های گروهی زنان از یک نوبت نماز جماعت غافلشان می‌کرد و ساعت‌ها گپ و گفتشان در رستوران یا اتاق هتل توانشان را برای استفاده بیشتر از این سفر می‌کاست، به خودم نهیب می‌زدم که سرزمین حجاز جای پای هاجرانی است که یکه و تنها در این بیابان رها شده‌اند و چشمه‌­ای به یمن حضورشان جوشیده. پس چه باک!

انتهای پیام/

1 دیدگاه

  • حاج‌خانوم

    سلام خانم کشتکاران خیلی جمله اخرتان را دوست داشتم... سرزمین حجاز جای پای هاجرانی است که یکه و تنها در این بیابان رها شده‌اند و چشمه‌­ای به یمن حضورشان جوشیده. پس چه باک! تعبیر غریبی بود و درست...چندسال زودتر از شما شیرینی تمتع را چشیدم و البته تنها نبودم. غیر از هم‌اتاقی‌ها، با اتاق‌های دیگر هم دوست شدم و هر چند میانگین سنی‌شان همسن و سال مادر بود، اما هر کدام جاهایی تنهایی‌ام را مر کردند. الحمدلله رب العالمین باشد رزق سفر حج، روزی هر ساله‌تان باشد

بیشتر بخوانید