مجید قیصری هنرمندانه از خشونت گفته
این داستانها شما را یاد سلینجر میاندازد
سال 1400 برای مجید قیصری از لحاظ حرفهای سال پرباری بود. منتشر شدن دو کتاب به فاصله یکیدو ماه. شیر نشو و ساحل تهران.
شیرنشو را کتابستان معرفت منتشر کرد و ساحل تهران را نشر افق. ساحل تهران مجموعه داستان کوتاه 120 صفحهای با قیمت بسیار مناسب سی و خوردهای هزار تومان راهی کتابفروشیها شده بود.
ساحل تهران پنج داستان کوتاه با سهگانه کودک، جنگ و شهر در خود دارد. اینکه مجید قیصری از جنگ بنویسد برای من و افرادی که با سبک داستاننویسی او آشناییم، موضوع جدیدی نیست. بارها از زبان او شنیدهایم که میگوید: «من با جنگ زندگی میکنم و پر از تصویر و خاطرات جنگ هستم» اما نکتهای که این کتاب را درخشانتر کرده، ظرافتهای متفاوت است. حضور پررنگ و تاثیرگذار کودکان یکی از همان ظرافتهای جذاب است که در داستانهای قیصری بیسابقه است. نقش محوری کودکان در این مجموعه انکارناپذیر است. قیصری نسل باهوش و متفاوت امروزی را با عنصر تخیل و پیشینه پربار خود درهم آمیخته است. گاهی دوربین راوی، کودکی را همراهی میکند. گاهی کودکی در داستان مورد اصابت ترکشهای دردآور دوران پساجنگ قرار گرفته و مخاطب با حوادث غیرمنتظره و غافلگیر کنندهای روبرو میشود. کودکان بیگناهی که سالها بعد از جنگ متولد و محکوم به متفاوت زیستن در مقایسه با دیگر همسالان خود هستند.
نمونه اینگونه پرداخت و بهرهگیری از مشارکت کودکان در داستان را در داستانهای نویسنده آمریکایی جی. دی. سلینجر تجربه کردهام. حضور سلینجر در جنگ جهانی دوم و درک فجایع ناشی از جنگ در داستانهایش به وضوح قابل مشاهده است. سلینجر نیز به تقابل کودک با بزرگسالان در دوران پساجنگ اشاراتی دارد. آثار مخرب مستقیم و غیرمستقیمی که موجب انزوا، سرخوردگی، مشکلات روحی و تنهایی کودک میشوند. نگریستن از روزنه معصوم و سرشار از حقیقت کودکان به حقایق عریان و نکبتبار جنگ وجه اشتراک داستانهای سلینجر و مجموعه ساحل تهران مجید قیصری است.
در داستان پارکگردی دیالوگ کلیدی «چرا شما زندهاید؟» توسط فرزند شهید بیان میشود و ذهن مخاطب را درگیر این رنج بزرگ میکند. این دیالوگ گویی درونمایه کل داستانهای این مجموعه است. چرایی که دست از سر آدمهایی که جنگ را از نزدیک تجربه کردهاند برنمیدارد، اما کسی جرات بازگو کردن آن را ندارد. چطور زنده ماندیم؟ چرا ما شهید نشدیم؟
داستان ساحل تهران از درخشانترین داستانهای مجموعه است که مخاطب را به شدت با شخصیت کودک همراه میکند. پسر بچهای که پدرش جانباز و خلبان جنگی است و کلاهی مشابه پدر دارد. وجه اشتراک پدر و پسر آرزوی پرواز است درحالیکه همزمان در دنیا خود تک و تنها سیر میکنند. اگر این داستان را بخوانید و با ماجرای کودک همراه شوید مرغهای دریایی اتوبان امام علی (ع) تهران برای همیشه در ذهن شما ماندگار خواهند شد.
داستان حراج بزرگ متفاوت روایت شده و ابهامات زیادی در ذهن مخاطب ایجاد میکند. ابهامی ناشی از تعدد شخصیت و هستههای داستانی که مخاطب را سردرگم میکند و به نظرم ضعیفترین داستان مجموعه ساحل تهران است.
داستان پنجه خرس پر از تصاویر درخشان و بهیادماندنی است که نویسنده از روایت واقعی یک رزمنده الهام گرفته است. در این داستان نیز با کودک و جعبهای که در آن یک کرم فرضی نگهداری شده همراه میشویم و راهی سفری خاص با بزرگسالان میشویم که پر از کشف تازه برای خواننده است.
نکته آخر اینکه کتاب ساحل تهران تقابل بین بازماندگان جنگ و نسل جدید امروزی را به تصویر کشیده است. قهرمانانی که بیرحمانه از جامعه کنونی کنار گذاشته شدهاند. قیصری هنرمندانه لباس به تن خشونت کرده و کودکان را هم برای تلطیف و گاهی برای نشان دادن تاثیر نسل نو وارد بازی کرده است.
شخصیتهای کتاب ساحل تهران آدمهاییاند که در جامعه امروز ما کمتر دیده میشوند. نه خودشان تمایل به دیده شدن دارند و نه حتی افراد جامعه میبینندشان. به نوعی میتوان گفت این خاصیت جنگ است که بعد از اتمام کسی دوست ندارد یادش بیفتد و انگار همه تمایل به پاک کردن گذشته تلخی دارند اما مجید قیصری با استفاده از ادبیات، سبک نویی از پرداخت به این مساله مهم را ارائه کرده و مخاطب را همراه خود کرده است.
عنوان: ساحل تهران/ پدیدآور: مجید قیصری/ انتشارات: افق تعداد صفحات: 120/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/