برای مایی که کودکی و نوجوانیمان را تقریبا در محیطی ایزوله دور از فضای مجازی و فیلمها و سریالهای بودار گذراندیم و یا شاکله و بنمایه ذهنیمان با کتابهایی مثل شازده کوچولو از عشق و انسانیت و اهمیت دوستی عجین شده، رها کردن فرزندانمان در دنیاهای ناشناختهای که دائم در حال بمباران فرهنگی و عقیدتی و ساختن ابرقهرمانهای عجیب و مخربی مثل ونزدی و دختران جادوگر و ومپایر و غیره به شهرت میرسند کار راحتی نیست.
برای همین در میان این حجم حمله کننده به ذهن و فکر نوجوانانمان پیدا کردن کتابها و مدیاهایی که قهرمانان آن درسی برای مخاطبش داشته باشد و اخلاق انسانی را آموزش دهد مثل آب حیات گواراست.
«من در این شش ماه کشف بزرگی کردهام. برای اینکه پی به ذات واقعی واقعی هر چیزی ببرید، بنشینید ساعتها و روزها در آرامش به آن فکر کنید؛ مثل یک شی بگذارید جلو خودتان و دربارهاش بیندیشید، جواب میدهد. من بعد از آن پنجشنبه خیلی فکر کردم و آخرش به این نتیجه رسیدم که همه آدمها در درونشان یک شازده کوچولو دارند، منتها باید آن را کشف کنند. قشنگی هر آدم بزرگ به کودکی است که یک جایی از وجودش پنهان کرده. به آدمهای زندگیتان توجه کنید، اگر این موضوع را نمیدانند شما کمکشان کنید تا شازده خود را پیدا کنند.»
اینها صحبتهای پایانی رونی است با ما و شاید تمام پیام رمان همین باشد.
رونی دخترک چهارده ساله عاشق موسیقی و به طور خاص ساز فلوت ریکوردر و پیانو. رونی به خاطر اتفاق تلخی که در تولد یازده سالگیاش برایش افتاده, بعد از آن دیگر پا به هیچ تولدی نگذاشته تا آخرین جشن تولد دوستش در چهارده سالگی.
رونیکا که همه او را رونی صدا میزنند دختری خجالتی و کمروست که خیلی دلش میخواهد در مواقع خاص و اضطراری دستکم از حق خودش دفاع کند اما هیچ وقت نتوانسته به روحیه و شجاعت و توانایی دلخواهش دست پیدا کند و همین مدتها آزارش داده. اما رونی این میان نشسته و توی یک کتاب 148 صفحهای سیر تا پیاز ماجرایی را که باعث شده از «رونی یک پیانیست تنها»، یک «رونی پیانیست فوق العاده» بسازد را برای هم سن و سالهایش تعریف میکند. او با بزرگترین اتفاق چهارده سالگیاش سیر تحولات و تواناییهای شخصیتیاش را برای خوانندگانش گفته است.
رونی خیلی اتفاقی بخاطر یک کلیپی که معلوم نیست چه کسی در عجیبترین جشن تولدی که دعوت شده بود گرفته، با تعدادی از دوستانش، مشهور میشود و در فضای مجازی و روزنامهها و مجلات سر زبانها میافتد. کلیپی با نام «یک ذره عاشق باش» که با همین نام به هشتگ ترند فضای مجازی تبدیل میشود. دقیقا چیزی که دغدغه امروز بسیاری از نوجوانان است.
تمام کتاب صحبتهای یک دختر چهارده ساله موسیقیدان با روحیهای حساس و اما جنگندگی نهفته است که پایان داستان طی روالی کاملا منطقی و جذاب شکوفا میشود.
محتوای کتاب حول همین جمله میچرخد، یک ذره عاشق باش.
تیمور آقامحمدی در رمانش در قالب شخصیت رونی به نوجوانان یادآوری میکند که برای داشتن زندگی که کمی نور و شادی و خوشبختی در آن روان باشد باید به تمام چیزهای کوچک دوروبرشان توجه کنند. با شخصیت استاد جمشیدی به آنها میآموزد چطور با صبر از نفرت به عشق برسند. آقامحمدی با ساختن و پرداختن به نوجوانی که از دل حادثه تلخ زندگیاش توانسته بزرگترین و مهمترین اتفاق نوجوانیاش را رقم بزند و با دقت در جزئیات و اهلی کردن آدمهای اطرافش و با توجه کردن به آنها بتواند مشهورترین نوجوان دوره خودش در فضای مجازی بشود.
نویسنده با خلق داستانی ساده قهرمانی ساخته که میتوانیم با خیال راحت کتاب را دست دختر و پسر نوجوانمان بدهیم و امیدوار و آسودهخاطر باشیم که رمان با قصهای جذاب و پر کشش درس بزرگی به خوانندهاش میدهد.
جلد کتاب بر اساس رنگهای تکرار شده در قصه و شخصیت قهرمان طراحی شده و جذابیت و کشش خواندن را مخصوصا با عنوان انتخابی صحیح برای مخاطب فراهم کرده است.
رمان خوشخوان, راحتخوان و متناسب فهم نوجوانان است و به دور از شعارزدگی و مطرح کردن موضوعات اخلاقی به طور مستقیم و نصیحتگرانه، هر آنچه عشق و توجه و اهمیت دادن به دیگران را نیاز داشته از زبان یک نوجوان عنوان کرده است. موضوعاتی که بهطور قطع امروز قطعه گمشده اخلاقیات هستند و در فیلمها و رسانههای فرهنگهای وارداتی جایی ندارند.
عنوان: رونی یک پیانو قورت داده/ پدیدآور: تیمور آقامحمدی/ انتشارات: مهرک/ تعداد صفحات: 148/ چاپ: اول.
انتهای پیام/