این کتاب عمدتا شامل تجربیات و مشاهدات مستقیم کارتر از مسائل مرتبط با فلسطین و موانع بر سر راه صلح در این منطقه است. در ابتدای کتاب او از باورهای دینی خودش به تقدس سرزمین فلسطین و اهمیت آن برای مسیحیان و مختصری از تاریخ فلسطین برای آشنایی مقدماتی خوانندگان میگوید.
کارتر فصلهای ابتدایی کتاب به بیان خاطراتش از سفر به فلسطین و سپس اقداماتش برای صلح میان فلسطینیان و رژیم صهیونیستی در دوره حضورش در مسند ریاستجمهوری آمریکا میگوید. در سراسر کتاب میتوان نشانههای پررنگ اعتراف رئیسجمهور اسبق آمریکا به جنایات صورت گرفته در حق فلسطینیان را دید. مثلا در گفتار دوم کتاب، جایی که کارتر از سفرش به سرزمینهای اشغالی میگوید او احساسش به آن چه در فلسطین گذشته را اینگونه بیان میکند: «اکنون باید اعتراف کنم که بیرون کردن فلسطینیان از خانههای اجدادیشان در اسرائیل را با بیرون کردن اجباری سرخپوستانی که از نژاد «پست» بودند از سرزمین جورجیا که کشتزار خانوادگی ما اکنون در آنجا واقع است، برابر شمرده بودم؛ آنان که با چشمانی اشکبار مسیر غرب را به سوی اکلاهما در پیش گرفته بودند تا برای نیاکان سفیدپوست من جا بازکنند اما در مورد فلسطین، هر چند که وضعیت به همان اندازه دشوار بود اما گرفتن زمین از صاحبان آن، بر پایه مقررات جامعه بینالمللی و از طریق تصمیم رسمی سازمان ملل متحد به اجرا در میآمد و فلسطینیان ناگزیر به پیروی از آن بودند…»
اما بخش مهمی از کتاب «فلسطین، صلح میخواهد نه آپارتاید» عمدتا حاصل فعالیتهای کارتر در دوران پس از ریاست جمهوریاش در مورد مساله فلسطین است. او در دوران پساریاستجمهوریاش و در قامت بنیاد کارتر، مساله فلسطین را با هماهنگی وزارت خارجه آمریکا رها نکرد و همواره بهعنوان یکی از افراد موثر در این مورد بود. کارتر در فصلهای آتی خاطراتش به بررسی روند منازعه فلسطین و اتفاقات مهم آن در دورانهای ریاستجمهوری ریگان، جرج بوش پدر، کلینتون و جرج بوش پسر میپردازد و در این فصلها، سیاست خارجی ایالات متحده در برابر مساله فلسطین را با توجه به مشاهدات نزدیکش به تصویر میکشد.
کارتر به این فصلها اکتفا نکرده و فصلهای مجزایی هم به مهمترین وقایع رخداده در موضوع فلسطین اختصاص داده است. وقایع و موضوعاتی مثل توافق اسلو، دیوار حائل، انتخابات فلسطین و دیدارهای خودش با فلسطینیان از جمله این فصلهاست.
مهمترین نکتهای که کتاب «فلسطین، صلح میخواهد نه آپارتاید» را اهمیت میبخشد آن است که نویسنده کتاب نه از حامیان سنتی فلسطین و منتقدان رژیم صهیونیستی بلکه یکی از مدافعان ایده سرزمین یهودی و پذیرش این رژیم است و از این حیث هر گونه اتهام مبتنی بر جانبدارانه بودن روایتهای کارتر به نفع فلسطینیان رد میشود.
مساله دیگری که کتاب را دارای اهمیت میکند حضور مستقیم نویسنده در وقایع مهم حدود نیم قرن فلسطین است. او پیش از ریاستجمهوریاش به سرزمینهای اشغالی رفته و از نزدیک شرایط را دیده و پس از آن هم تا حدود سال 2006 که تاریخ نگارش کتاب است و شرایط جسمانی به او اجازه میداده در روند مذاکرات و تنشهای میان فلسطینیان و رژیم صهیونیستی حضور داشته یا به واسطه دسترسیها و ارتباطاتش اطلاعات موثقی داشته است.
کارتر در این کتاب تا حد خوبی جانب انصاف را هم در روایت وقایع رعایت کرده و برخلاف تبلیغات و اظهارات مرسوم سیاستمداران غربی در مورد بحران فلسطین، بارها و بارها از ظلمها و جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین سخن میگوید. او حتی سفری به غزه هم میکند و از نزدیک آنچه را که رژیم صهیونیستی بر مردم این منطقه روا داشته است برای مخاطبانش روایت میکند و اوج ماجرا هم نام کتاب است که جنجالهای بسیاری را آفرید و با این حال ضمن دفاع از آن تاکید کرد آنچه در سرزمینهای اشغالی میگذرد دقیقا مصداق «آپارتاید» است.
«فلسطین، صلح میخواهد نه آپارتاید» از آن دسته کتابهای کمتر دیده شده در ایران است که اگر میخواهید نگاه متفاوتی به موضوع فلسطین پیدا کنید توصیه میشود حتما آن را بخوانید.
عنوان: فلسطین، صلح میخواهد نه آپارتاید/ پدیدآور: جیمی کارتر؛ مترجم: علیرضا جباری/ انتشارات:افکار/ تعداد صفحات: 248/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/