«پروژه هیل مری» قصه آدمیست که تک و تنهاست، خیلی دور است و بار سنگینی را هم به دوش میکشد. برخلاف «مریخی» اینبار قهرمان داستان وظیفه ندارد که خودش را نجات دهد، بلکه باید همه نسل بشر را از مرگ
خواندن «در جستوجوی یک پیوند» به قلم کارسون مکالرز نویسنده زن آمریکایی، امکان سفر به اعماق وجود یک نوجوان را فراهم میسازد. سفری که گاهی درد دارد و گاهی باعث سرگردانی میشود، اما در نهایت یک خاطره خوب و لذتبخش
«روز ملخ» رمان جمعوجوری درباره هالیوود است. اما اگر انتظار دارید که نویسنده در رمانش خیلی برجسته و درشت درباره هالیوود حرف زده باشد باید همین ابتدا آب پاکی را روی دستتان بریزم که خبری از این حرفها نیست. در
چارلز بوکفسکی همان زمانی که با مرگ دستوپنجه نرم میکرد «عامهپسند» را مینویسد و این ارتباط میان عامهپسند و راهرفتن بر لبه پرتگاه است. این مرگ است که ماههای پایانی زیستن او را چنان از معنا سرشار میکند که او
جان فانته با نوشتن «رگ و ریشه» تلاش میکند زخم بیتوجهی و تحقیر پدرش را التیام ببخشد. پدری که از میان سنگ و سیمان برای خانوادهاش پول در میآورده، نمیتواند باور کند پسرش تصمیم دارد با کتاب خواندن و کاغذ
رمان «برفک» تلاشی ناکام برای فلسفی بودن، عمیق شدن، معنا بخشیدن به وقایع، اشیاء و کلمات است اما تنها برای آنکه شانس تهی کردنِ دوباره چیزها از معنا را داشته باشد.
در رمان «وصیتها»، زن، تنها در کلام، مقدس به نظر میرسد و برای حفظ این تقدس باید فرزند بیاورد و تسلیم باشد.
«مروارید» حکایت طرز تفکر خرچنگی حاکم بر کشورهای فقیر و عقبمانده است، مردمی که شبیه خرچنگهای در جعبه، گاهی بیشتر از قدرتمندان، بلای جان خود هستند و نمیتوانند رشد و ترقی مردم همصنف و همطبقه خود را ببینند.
داستانهای فورد در «آتشبازی»، روایتی تند و تیز همراه با یک نگاه تحلیلی از نهاد خانواده و وقایع مربوط به آن مثل ازدواج، طلاق، مرگ و روابط عاطفی است.
«پدرخوانده» داستان دنیای کنونی است. دنیایی که قدرت، سیاست، اقتصاد، وفاداری و خانواده و حتی مذهب، با بندهایی متصل به دست سرمایه کنترل میشود!