مجله الکترونیک
از معاشرت با آدمهای این داستانها لذت ببرید
قصه اول به نام «بختک» بار طنز هم دارد. طنز موقعیت یا گاه کلامی با جملات عاری از لودگی لبخندی به لب خواننده مینشاند. در خانوادهای که مرگامرگی رهایشان نمیکند واکنش اهالی، رفتار نوجوانها در ختم و خرابکاریهای ناخواسته، ما را به یاد همه خاطرات نوجوانیمان میاندازد. در باقی داستانها نیز هسته اصلی همان خرافات، […]
رمانی معماییـپلیسی از یک مسئله روز
رمان «برنامهنویس» نوشته وحید حسنی، رمانی در گونه معمایی و پلیسی است که طی آن با ماجرای علی تهامی دانشجوی کامپیوتر روبهرو میشویم. علی تهامی دانش و تبحر خاصی در هَک و ورود به سامانههای الکترونیکی دارد و میخواهد یک کار بزرگ انجام دهد. او با راهنمایی یکی از اساتیدش وارد یک پروژه امنیتی میشود […]
«دیلماج» حجاب میان دیروز و امروز را پس میزند
شمایل تازهای که شباهت چندانی به میرزا یوسف قبل ندارد. سرگشته است و نشانی از آرمانهای پیشین در او دیده نمیشود. بیشتر از قبل، از آزادی دم میزند و کمتر از گذشته در راه آن قدم بر میدارد. شاه آبادی در «دیلماج» به خوبی سمت و سوی جریان روشنفکری آن دوران را به تصویر میکشد؛ […]
کتاب اسماعیل واقفی از کجا ضربه میخورد؟
به واقع از ارمغانهای بدل شدن جهان به دهکدهای کوچک از از بین رفتن رنگینکمان فرهنگهای گوناگون است. دهکده جهانی کوچکی که همه را متحدالشکل میخواهد. اسماعیل واقفی، در اولین تجربه نویسندگی خود «واو»، با دستمایه قرار دادن داستان مردی که در راه رسیدن به اهدافش همه تلاشش را به کار میبندد؛ سعی در بازنمایی […]
قدم زدن محمدرضا بایرامی بر لبه تیغ در «مردگان باغ سبز»
اما برخی از نویسندگان که هویتی دارند، درکی دارند، شعوری دارند، ارادهای دارند، تشخیصی دارند، چیزی هستند برای خودشان؛ زیر بار این میانمایگی و تولید انبوه نمیروند. «هستند» و وجودشان نمیگذارد به هر نثری تن بدهند. نثرشان بوی کسی را دارد، که خودشان باشد، و نیز تبارشان. نثر آینه صورت ایشان است؛ تهمایه چهره تبارشان […]
بازنویسی تاریخ با داستان تاریخی تفاوت دارد
نویسنده حتی نتوانسته روایتش را طوری سر و سامان بدهد که نیازی به تغییر زاویه دید نداشته باشد. معمولا گفته میشود تغییر زاویه دید جز به ضرورت و جز در شرایطی که به داستان کمک کند و در خدمت آن باشد، مجاز نیست. ما اگر زندگی «میرعماد» را که راوی اول شخص آن را بازگو […]
«نبرد تیلهها» روایتی از همسایه شرقی است
در این رمان، فضاسازی محیط اجتماعی، فرهنگی و مذهبی پاکستان بسیار ملموس و تحسینبرانگیز است. بیان انواع آداب و رسوم بومی، مذهبی و ملی همراه با رفتار متفاوت یا مشابه افراد و خانوادهها، تصویری زنده و جاندار از پاکستان و مشخصا شهر کویته و باز به صورت اختصاصیتر از خیابان علمدار این شهر در مقابل […]
نگاهی به متن و حاشیه رمان «دیلماج»
اهمیتِ «دیلماج» هم در همین پیچیدگی است؛ رمانی بسیار خوشخوان و با نثرِ محترم که تلاش میکند روایت تاریخی را با همه ظرائفش بیان کند و همین مساله باعث شده تا با وجود قصه بسیار قوی، استفاده از عنوانِ «رمان تاریخی» برای این کتاب کاملا برازنده باشد. حمیدرضا شاهآبادی در این رمان به سراغ یک […]
استفاده از تجربه شاعرانه به نفع داستان
نکته قابل توجه در این گونه آثار این است که استفاده از زبان شاعرانه همیشه مثل راه رفتن بر لبه تیغ است. مثل موسیقی فیلم که هر قدر هم زیبا باشد در صورتی که در خدمت فیلم نباشد ضعف محسوب میشود، زبان زیبا هم چنین است. اگر هر عنصری در داستان ساز خود را بزند […]
«چپ دستها» بوی زُهم خون میدهد
کتاب را میبندی. با صدای بلند میگویی، نویسندهای که بلد است اینقدر خوب بنویسد، اینطور توصیف کند که «یونس یکی از زندانیها را با دستبند به خودش بکسل کرده»، چرا برای نوشتن رمان مشتش را نصفهنیمه باز کرده؟ چرا هر چه توی چنته داشته بیرون نریخته است؟ چرا فصل اولش را طوری ننوشته که خواننده […]
آمیختگی خیال و تاریخ در «دیلماج»
این همان نکتهای بود که نخستین نسل روشنفکری ایران آن را در نیافته بودند؛ بنابراین طرح اخذ تقلیدی تمدن غربی بدون توجه به بنیادهای نظری آن به شکست انجامید و این جامه بر تن ایرانیان راست نیامد. نسل نخست روشنفکری ایران با دست خالی صحنه تاریخ را ترک کردند، اما تجربه شکست آنها بر نسل […]
این کتاب نمیگذارد آب خوش از گلویتان پایین برود
خط داستانی مشخص و روشن است. داستان پیرنگ محکم و استواری دارد که همه المانهای آن به پیرنگ وفادارند و این نکته از ویژگیهای ادبیات ژانر است. «یورش سرد» از چند لحاظ قابل اهمیت است؛ اول اینکه داستان از دل تاریخی روایت میشود که از زمان حاضر فاصله بسیار دارد. همین بستر تاریخی نیازمند تحقیق […]
نقدی بر رمان «تشریف» از افق فلسفه هایدگر
صاحب این قلم به رمان «تشریف»، اثر علیاصغر عزتیپاک، از دو پنجره فلسفی و کلامی نگریسته بود. یکبار از منظر ژاک دریدا و نظریه متافیزیک حضور «تشریف» را بررسی کرده و بار دیگر از نظرگاه پساهزارهگرایی یواخیم فیورهای. اما اینبار از افقی دیگر به این رمان ایرانی نگاه میکنیم و آن هم مفهوم «دازاین» در […]
تجربهای جدید از داستاننویسی طلاب
سفر تبلیغی یکی از مهمترین و عمیقترین تجربههای زیسته روحانیت است. انسانی که با انگیزه معنوی از شهر و دیارش کوچ میکند و چند صباحی در میان مردم غریبه زندگی میکند و روستانشینان پاکدلی که به آن روحانی همچون امر قدسی و آسمانی نگاه میکنند، سوژه بسیار نابی برای داستانگویی است. «پیامبر بیمعجزه» داستان طلبهای […]
چالشی سخت در دل یک ماجرای تاریخی
داستان از خان کوه هزار مسجد است و بکتاش و عالیهاش. بکتاشی که میخواهد کیخسرو شاهنامه باشد. نویسنده میخواهد تاریخ را با فرهنگ کهن گره بزند و برای این اسطورهیابی چه اثری مستحکمتر از شاهنامه میتواند بیابد. تلفیق داستان اگر با شاهنامه دست میداد داستان را چند پله بالاتر میبرد اما دریغ که شاهنامه گویی […]
تحلیلی روانشناختی بر رمان «سوران سرد»
در هر سرزمینی، جنگ یکی از ناگوارترین حوادثی است که تأثیرهای عمیق و اغلب طولانیمدّت بر بخشهای مختلف جامعه میگذارد. این تأثیرها عمیقتر و ماندگارتر خواهد بود، اگر جنگی نابرابر اتفاق بیفتد و مردم کشور را سالها درگیر جنگی خصمانه و تحمیلی کند. چنین واقعهای قطعاً قبل از آنکه ساختارهای جامعه را درهم بریزد، روح […]