مجله الکترونیک
روایتی از رفاقت و شهر و شبنشینی
نورهای شهر مانند نقاشیهای اکسپرسیونیستی شد و فکر کردم چطور میشود توصیف کرد که نورها شبیه نقاشیهای اکسپرسونیستی شده بدون آنکه بگویی نورها شبیه نقاشیهای اکپرسیونیستی شده؟
روایتهایی از تنهایی در میان دیگران
چیزی که آن موقع کمی آزارش میداد، عینک قاب کائوچویی صورتی روشنش بود و موهای کمرنگ پشت لب که یکباره برای اولینبار به خارش افتاده بودند. فکر کرد نکند کرمپودر ساویز ارزانی که یواشکی خریده بود و برای اولین بار مالیده بود به صورتش، دارد بلایی سر پوستش میآورد. راهش را از میان جمعیت باز […]
«باب اسرار» به داستان شمس و مولوی نمیپردازد
در کنار همه این جریانها، وارد شدن کارن به ترکیه باعث زنده شدن خاطرههای دوران کودکی و مخصوصا زنده شدن یاد پدرش میشود. او هنوز نمیتواند درک کند که پدرش چرا با مرد دیگری رفته بود و به طور کلی دنبال چه چیزی بود؟ کارن کم و بیش درباره مولانا و شمس و رابطه آن […]
نگاهی به رمان «پرواز ایکار» نوشته رمون کنو
«پرواز ایکار» راجع به ایکاریست که قرار بوده شخصیت اصلی رمانی باشد که اوبر لوبر، نویسنده داستان، مشغول نوشتنش بوده، ولی طوفان حوادث به گونهای رقم میخورد که ایکار از جهان داستان خارج، و وارد جهان فیزیکی میشود. حال این موجود که چند روزیست خلق شده، بایستی گلیم خود را از آب بیرون بکشد و […]
مروری بر کتاب «زندگی مولانا» اثر بدیعالزمان فروزانفر
بدیعالزمان فروزانفر در سالهایی که حتی یک نسخه منقح و پاکیزه از مثنوی در دسترس نبود و اگر بود نایاب بود، دست به کار بزرگی زد و از میان کتب تاریخی و اسناد موجود که در اختیار افراد مختلف بوده، رسالهای در زندگی و احوال مولوی نوشت تا چراغی باشد پیشروی جویندگان معارف مولوی که […]
روایتی از مردانی که نامشان در رگرگ شهر جاریست
گاهی، سطرهای قصه در گذر زمان کمرنگ شدهاند، به راحتی نمیشود خواندشان. با یک نسخه خطی کمیاب طرفی که یا باید خیلی وقت بگذاری و مثل کارشناسهای مرمت آثار باستانی تو هم ترمیمش کنی و یا باید با شیدایی بزنی به وادی خیال و خودت قصه قدیمی آن اسم را از نو خلق کنی. اسمها، […]
نقدی بر چهارمین جلد از مجموعه «کآشوب»
برای نوشتن از «رهیده» از آثار قبلی مجموعه کمک میگیرم چرا که اکنون پدیده «کآشوب» به چنان پختگی در آثار مناسبتی ما رسیده که خودش به تنهایی گفتمانی تازه خلق کرده و میتوان هر جلدش را نسبت به مفروضات همین گفتمان سنجید. خواندن از مواجهههای شخصی با روضه برای من مثل امکانِ تماشای عزاداریهای معروف […]
تاریخ بیهقی چگونه از امام حسین(ع) یاد میکند؟
علاوه بر مرثیههایی که از زمان کسایی تا به امروز در رثای شهدای کربلا سروده شده، یا مقتلنگاریها و تاریخنویسیها، در سایر آثار ادبی ما هم آن امام حضور دارد. شهید کربلا به نمونه آرمانی و مثالی مظلومان و کشتگان به ناحق تبدیل شده و مدام در دل تاریخ، بازخوانی میشود. از جمله این موارد، […]
«پوتین قرمزها» چه حرفی برای گفتن دارد؟
«پوتین قرمزها» خاطرات مرتضی بشیری است. کارمند وزارت امور خارجه که سال 66 خیلی اتفاقی به سمت مدیریت عملیات روانی قرارگاه خاتم الانبیا منصوب میشود. رستهای از اطلاعات عملیات که قرار است در تخلیه اطلاعاتی نیروهای دشمن کمک کند و از این افراد و اطلاعاتشان برای تضعیف جبهه مقابل استفاده کند. جنگ در این ساحت […]
درامی که از تابستان 57 آغاز شد
بعضی زندگیها عمق دارند. عمق زندگی چیزی فراتر از عددِ عمر است. بعضیها ممکن است هشتادسال زندگی کنند اما عمقِ روزگارشان را که ببینی، با یک پنجاهساله یا شصتساله توفیر نداشته باشد. برعکسش هم هست؛ بعضی زندگیهای به ظاهر کوتاه، عمقی بیشتر از عددی دارند که روی سنگ مزار نوشته میشود. «روزهای بیآینه» داستان زندگی […]
مروری بر سه تجربه زنانه در ناداستاننویسی
ـ منم تمامِ اُفق را به رنج گردیده [2] «کمونیستها را مجاهدین کشتند، مجاهدین را طالبان، طالبان را آمریکاییها…روزنامهها و سایتهای خبری پُر از ارقام است: ارقام تبدیل قهرمانان به جنایتکارانِ بعدی…»[3] افغانستان نه یک تَن که حالا دیگر یک رنجِ واحد است، دست و پنجه نرم کرده با بیماریهایی گوناگون، منتشرشده در تمامِ اعضا […]
این یادداشت چیزی را لو نمیدهد
اگر همین حالا بخواهم تمام آنچه در 2666 «اتفاق» میافتد، بازگو کنم، هیچ چیز از دست نرفته است. 2666 قابل لو رفتن نیست، چراکه در آن اتفاقی نمیافتد، همانطور که در هذیان اتفاقی نمیافتد، همانطور که در زندگی اتفاقی نمیافتد، و ما جانوران داستانسُرا، داستانگو، بیتفاوتی زندگی را به مقدمه و بدنه و مؤخره میکاهیم […]
روایت حسن ارفع «در زمانه پنج شاه»
او لقبش، ارفعالسلطان، را در سنین کودکی از مظفرالدین شاه گرفت و همین توجه شاه قاجار به او نقطه عطف زندگیاش شد و البته سبب شد ارفع در زمانی که مردم از مشروطیت و جمهوریت دم میزدند، طرفدار نظام سلطنتی بماند و خادم شاه. سلطنتطلب بودنش در همه سطور کتاب پیداست، مشروطه در کتابش جایگاهی […]
تصور آسمان خوزستان بدون ساز و آواز محال است
حالا از شما میخواهم تا همراه این متن چشمهایتان را ببندید و در خیالتان به خوزستان سفر کنید. از جنوب غربیترین نقطهاش، از کنار همسایگی آبادان با خلیج فارس آرامآرام گذر کنید و به سمت شمال این استان بروید. در همین مسیر، ساحل کارون را تصور کنید، نخلستانهای شادگان را، کرخه و روزهای گرم و […]
«واروژان» روایت غربت است
واروژ هاخباندیان مشهور به «واروژان» نامی است که با بسیاری از قطعات ماندگار موسیقی پاپ فارسی همنشین است ولی چون پیش از پیروزی انقلاب از دنیا رفته، طبیعتا نامی از او نیست، زیرا کسی نیست که مصاحبه کند و جنجال درست کند تا بیشتر دیده شود. او در 26 شهریور 1356 در وضعیتی که شبیه […]
چرا نباید کتاب بخوانیم؟
فکر میکنم مهمترین دلیل برای اینکه کتاب نخوانیم این است که کتاب و کتابخوانی فکرمان را مشغول میکند! به قول معروف «فکری میشویم» و «میرویم توی فکر»! کاربرد واژه «فکر» در این دو تعبیر مرسوم بین مردم نه در وجه مثبت که در وجه منفی آن و بهمعنای مشغله و درگیری ذهنی است. زیاد دیدهایم […]
چرا «فقط یک طاعون ساده» پرفروش است؟
زمانیکه لودمیلا تصمیم به نوشتن گرفت، جهت شرکت در آزمون ورودی یک کلاس فیلمنامه نویسی حرفهای، بر آن شد تا ماجرایی را که جسته گریخته از دوستان و آشنایان مسنترش شنیده بود دستمایه کار خود قرار دهد. نغز آنکه او در نهایت برای آن کلاس پذیرفته نشد چرا که مدرس با مطالعه فیلمنامه او به […]