مجله الکترونیک
روایتی از زنهای غمکشیده در «آهسته آهسته برایم بخوان»
اگر سراغ داستانی میگردید که روایت زنهای غم کشیده باشد، کتاب «آهسته آهسته برایم بخوان» گزینه خوبی است.
مروری بر رمان «آهسته آهسته برایم بخوان»
مریم منوچهری در به تصویر کشیدن شهر، آدمها را روایت میکند، نگاههای غمبار و سراسر عشقشان به هم و تلاششان را برای پرکردن جاهای خالیای که جنگ روی دستشان گذاشته، از دل ترسیم همه آنها به یک بزنگاه بزرگ میرسد: «تصویر یک شهر.»
مروری بر رمان «سوران سرد» اثر جواد افهمی
«سوران سرد» آنقدر تصویری است که اگر کسی میخواهد بداند آنجا چه شده و بر سربازان چه گذشته خودش باید کتاب را ورق بزند و لذت خواندنش را به جان خودش بریزد.
درباره «سوران سرد» رمانی پر از تصویر
در انتهای داستان «سوران سرد» دلمان میخواهد این سربازان را برداریم و ببریم به جایی امن، به جایی گرم، به خانه.
نگاهی متفاوت به رمان سوران سرد
طبیعت در رمان سوران سرد صدای سلطه دارد. به عبارت دیگر مکان رخدادها باعث شده است که طبیعت به منزله امری فرا دست عمل کند نه فرودست.
«سوران سرد» و قصه آنهایی که میترسند
کتاب، راوی شخصیتهای معمولی است. انسانهایی عادی که از مرگ میهراسند و همین ترس آنها را تغییر میدهد.
مروری بر رمان تحسینشده «سوران سرد»
فضای مبهم و رازآلود کتاب از ابتدا تا چند صفحه مانده به انتهای کتاب، با قدرت حفظ میشود. در واقع غیر قابل حدس بودن وقایع از بزرگترین امتیازات این اثر است. امتیازی که مخاطبش را مجبور میکند بیوقفه کتاب را بخواند و ماجراها را دنبال کند. این غیر قابل حدس بودن که نتیجه تعلیقهای درست […]
مروری بر رمان «کتابخانه نیمهشب»
مت هیگ، نویسنده رمان کتابخانه نیمهشب، آرمانشهری را به رشته تحریر درآورده که میتوانیم بدون حسرت زندگی را پیش ببریم و تمام انتخابهای نزیسته در طول عمرمان را در آن زندگی کنیم. جهانی در پس پرده نورا سید، شخصیت اول داستان، ما را با جهانی غرق در افسردگی و ناامیدی آشنا میکند؛ جهانی که هجوم […]
نقدی بر رمان نامزد جایزه ادبی جلال آلاحمد
فصل توتهای سفید رمان نیست؛ به دو دلیل عمده و جدی. هم تعداد کلمات این داستان و هم تعدد شخصیتها در کنار داستان لاغر آن، این کتاب را قطعا در رسته داستانهای بلند قرار داده است. فصل توتهای سفید یک داستان بلند تقریبا پنجاه و دو هزار کلمهای است. با اینکه در این زمینه نه […]
مروری بر داستان «فصل توتهای سفید»
فصل توتهای سفید به داستان زنان رنج کشیدهای میپردازد که حقشان بیوفایی و نامرادی نیست. زنانی که دستانی زبر و چهرههایی زمخت دارند و در کارخانه آجرپزی کار میکنند. زنانی که خیانت میبینند و با وجود تمام نفرتشان از همدیگر باز نمیتوانند به دلسوزیشان غلبه کنند و بیکسی یکدیگر را نادیده بگیرند. بدبختی مدام نتوانسته […]
مروری بر رمان «فصل توتهای سفید»
دلیل دیگری که میخواهم مطرح کنم این است که نه تنها خواننده در داستان، بلکه گاهی خود داستان هم گم میشود! ماجرا از همان آغاز با مفقود شدن پسری به نام امیر آغاز میشود و از همان ابتدا ما منتظریم ببینیم چه بر سر او می آید؛ آیا مرده یا زنده است؟ یعنی او را […]
مروری بر «فصل توتهای سفید»
ماجراهایی که شخصیت اول داستان برایش اتفاق میافتد قرار است در خدمت یک اتفاق باشد، اتفاقی که شاید بتوان گفت هیچوقت روی نمیدهد. من در مواجهه با کتاب پیوسته منتظر بودم تا آن اتفاقی که نویسنده قرار است رقم بزند زمینههایش فراهم شود ولی ما با یک غیاب روبهرو هستیم که این غیاب هم آن […]
مروری بر کتاب «کتابخانه نیمهشب»
کتابخانه نیمه شب، کتابی است مخصوص حسرتهای زندگی ما، کتابی برای درس گرفتن از گذشته، بهتر بگویم، برای عبور کردن از گذشته. پیامی که داستان نورا سعی دارد به ما نشان بدهد این است که من و تو، که نشستهایم در کنجی و زانوهایمان را بغل کردهایم و حسرت و افسوس گذشته را میخوریم که […]
مروری انتقادی بر «کتابخانه نیمهشب»
کتابخانه نیمهشب درونمایه روانشناختی دارد یعنی داستان قائم بر یک اختلال روانی شیوع یافته در عصر حاضر است به نام افسردگی. به همین دلیل ما باید با یک رمان با نظرگاه روانشناختی روبهرو باشیم. داستان کتابخانه نیمهشب، قصه دختریست که در ملال افتاده و همه چیز زندگیاش را در تداوم یک حسرت عمیق پایانناپذیر میبیند […]
«کتابخانه نیمهشب» و روایتی از زندگیهای نکرده
انتخاب کردن مرگ کار سادهای نیست. اما نورا انتخابش میکند و آن جاست که پایش به جهانهای موازی باز میشود. نبرد همینجا تمام میشود. مرگ میگریزد و زندگی آغاز میشود. هزار هزار زندگی! دنیایی که میشود تویش همه چیز باشی و هیچ چیز نباشی. میشود دنبال شادی بگردی و در میلیونها زندگی پیدایش نکنی. میشود […]
مروری بر جایگاه زنان در داستان «تاریک ماه»
عشق و وهم، ترس و تنهایی، آوارگی و اضطراب، تخیل و تردید، شخصیت اصلی این رمان را در نهایت به پرتگاهی هولناک سوق میدهند که خود او هیچ دخالتی در ایجاد موقعیتهایی که برایش پیش آمده است، نداشته است. او مردی عادی است که برای زندگی اش میدود. برای زندگیاش میگریزد، به کوه و کمر […]