مجله الکترونیک
روایتی درباره زن، دریا و موج مُرده
موج مرده میدونی که چین؟ موج مرده رِ فقط دل زنا میشناسه و دریا! چون زنا دیر دل میدن و عاشق میشن. اما مرض عشق که بیفته به جونشون دیگه واویلاس. دل زن میمانه همی دریا.
مروری بر «پیرمرد و دریا»
سانتیاگو ته قصه را میداند، پس چرا میجنگد؟ او داستان رد خون در دریا را از بر است. میداند که خون، آن هم خونِ بسیارِ این ماهی بزرگ مشام کوسهها را تیز میکند. باله کوسهها از انتهای دریای شب پیداست. شیرینی صید ماهی حالا به تلخی میزند. هر تکهای که در این مبارزه ناعادلانه از بدن ماهی کنده میشود، خون بیشتری به دریا میریزد و کوسههای بیشتری را به سمت پیرمرد و تحفهاش میکشاند. اینجا مهمترین بخش داستان است. سانتیاگو طوری از ماهی محفاظت میکند که انگار او و ماهی یکی شدهاند.
نوشتن با دوربین؛ ارنست همینگوی و هاوارد هاکس
همینگوی مثل اکثر آثارش، در این کتاب هم به سراغ نویسندگان میرود؛ اما این بار آنها را مورد انتقاد قرار میدهد. نویسندگان سطحینگری که درک و آگاهیای از طبقه فرودست و مشکلات آنها ندارند و حتی با تنفر از کنار آنها عبور میکنند و با وقاحت آنها را سوژههای داستانشان قرار میدهند و از اعتصابات […]
قرن نو ـ قرار نیست در رنج شمعی روشن کنیم!
اینجاست که میخواهم این تصویر بزرگ و بزرگتر شود و آنقدر منبسط بشود که بتوانم همه چیزهای دیگری که دوست دارم به آن اضافه کنم. شبیه کتابها و فیلمها بشود؟ نه کتابها و فیلمها به تنهایی مرا مأیوس میکنند. خدا میداند تا امروز پایان چند کتاب و چند فیلم را به دلخواه خودم تغییر دادهام. […]
روایتی درباره نویسندهای که خواندن آثارش مُد بود
سال سوم دبستان بودم که معلم موضوع انشایی به ما داد: «میازار موری که دانهکش است…» انشا را نوشتم و آمدم سرکلاس. معلم اسمم را صدا زد و گفت بیا انشایت را بخوان. رفتم کنار تخته سیاه ایستادم و انشایم را خواندم. تمام که شد در کمال ناباوریم معلمم برایم دست زد و به بچههای […]
این کتاب از دو جهت مهم است
قله دوم که همینگوی باشد، خونسردی را در روایت و زبان برای این رشتهکوه به ارمغان آورده است. از نظر همینگوی (حداقل در داستان کوتاه)، نویسندهای که بر لبه آتشفشان ایستاده، نباید تفاوتی داشته باشد با نویسندهای که در یک رستوران سفارش غذا میدهد. داستاننویس نباید متأثر شود؛ این تنها راه اثرگذاری واقعی اوست. همینگوی […]
نوشتن از «برهنهها و مردهها» کار سختی است
آقای تازه فارغ التحصیل رفت زیر مجموعه «ژنرال مک آرتور» معروف که بعدها فاتح ژاپن شد و نقشی در لشکرکشیهای او در «فیلیپین» بر عهده گرفت. جایی که چند وقت قبل «مک آرتور» از دستش داده بود و حالا میرفت که آن را پس بگیرد. این هم از خواص استعمار و جنگ رسانه است دیگر. […]
«وقایعنگاری ادبی» این سبکی است که بسیاری آن را به همینگوی نسبت میدهند. در واقع سبک نوشتاری او سبکی است که به وقایعنگاری شباهت دارد. این را از آثار مختلفی که نوشته نیز میتوان دریافت که محصول مشاهدات و تجربههایش به رشته تحریر در آمده و بسیاری از منتقدانش نیز او را بر همین مبنا […]
مروری بر سه ترجمه از «برفهای کلیمانجارو»
درد و رنج جانمایه این داستان است که آمیخته به حسرتی بیپایان است. هری در سراسر داستان به مرور خاطراتش و چیزهایی که میخواسته بنویسد ولی موفق نشده میپردازد و با افسوس از کارهایی که نکرده یاد میکند: «حالا دیگر هیچوقت دست به نوشتن آن چیزها نمیزند، چیزهایی که کنار گذاشته تا وقتی به کارش […]