مجله الکترونیک
مروری انتقادی بر دایرهالمعارف مصور جنگ
کتاب «دایرهالمعارف مصور جنگ ایران و عراق» بیشتر از آنکه دایرهالمعارف باشد، «مصور» است و جنبه تصویری بودن آن روی مطالبش سایه انداخته است.
«آهسته آهسته برایم بخوان» غم را به تصویر میکشد
«آهسته آهسته برایم بخوان» از رشادت حرف نمیزند. غم را به تصویر میکشد. غم در چهره زنان که به قول خسرو، غم چهرهای زنانه دارد اما جنگ نه.
«پلنگ زخمی» و قصه نوجوانهای نادیده گرفته شده
پلنگ زخمی میتوانست عمیقتر و غلیظتر باشد، اما همین اندازه کافیست و تقی شجاعی به نظرم اندازه نگه داشته و اثر او کار نیکویی از آب درآمده. جمعبندی و قسمت پایانی داستان، و تغییر در منش شخصیت اصلی نسبت به ابتدای داستان، کمی نزدیک به شعار شده است.
فراموشی فرهنگها، فرهنگها را فراموش میکند؟
دلم برای امام حسین (ع) بچگیام تنگ شده است. مرد بزرگی که هرچه بزرگتر شدم، بیشتر دیدم که جهتش معلوم است اما طرف هیچکس نیست، حتی طرف خودش. چیزی را درک کرده که برایش از تمام جذابیتهای یک زندگی معمولی بالاتر بوده و از دلخوشیهای روزمره ما عبور کرده. چیزی را دیده آنقدر زیبا که […]
نگاهی بر کتاب شرح خطبه منا
حدود دوسال پیش از مرگ معاویه، در حجی که امام حسین علیهالسلام گذاردند خطبهای ایراد کردند که میتون این خطبه را مطلع قیام ایشان در سال ۶۱ هجری دانست. خطبهای که امام در مکه برای بیش از هزار نفر از صحابه پیامبر و تابعین ایراد فرمودند. خطبه منا در شرایط و تنگنای سیاسی حکومت معاویه […]
نگاهی به رمان نویسنده تبعیدی مصری
سالهایی که در دانشگاه زبان و ادبیات فارسی میخواندم، خیلی زیاد با دانشجوهای زبان و ادبیات عربی برخورد داشتیم و خیلی از اساتیدمان هم با آنها مشترک بود. استاد مجتبی بشردوست؛ استادی که بسیار میدانست، همیشه به ما ادبیات فارسیها توصیه میکرد که ادبیات عرب را هم بخوانیم و پیگیری کنیم. البته آن سالها آثار […]
مروری بر «پیرمرد و دریا»
سانتیاگو ته قصه را میداند، پس چرا میجنگد؟ او داستان رد خون در دریا را از بر است. میداند که خون، آن هم خونِ بسیارِ این ماهی بزرگ مشام کوسهها را تیز میکند. باله کوسهها از انتهای دریای شب پیداست. شیرینی صید ماهی حالا به تلخی میزند. هر تکهای که در این مبارزه ناعادلانه از بدن ماهی کنده میشود، خون بیشتری به دریا میریزد و کوسههای بیشتری را به سمت پیرمرد و تحفهاش میکشاند. اینجا مهمترین بخش داستان است. سانتیاگو طوری از ماهی محفاظت میکند که انگار او و ماهی یکی شدهاند.
مروری بر رمان اسطورهای «هفت جاویدان»
ما همراه با اسطورههایمان زندگی میکنیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم روزمرهمان با آنها گره خورده. تعریف اسطوره کموبیش برای همه ما مشخص است. سرگذشت یا داستانی که تنه به افسانه میزند و از جهان واقعیت فاصله دارد. روایتهایی از اشخاص یا رویدادهایی که در یک جامعه حضور دارند و با تاریخ جمعی و تباری آن قوم […]
مروری بر کتابی که مرگ را خجالتزده میکند
وقتی از جغرافیایِ ادبیات حرف میزنم، از چه حرف میزنم؟ ادبیات، وقتی با جغرافیا، زبان، گویش و اصالتِ یک منطقه پیوند بخورد، روایتی ناب خلق میشود. روایتی که عام نیست. برگزیده است. تو را منحصر میکند به بخشِ کوچک و نادیدهای از جهان و گوشهایت را باز میکند به نغمههایی که در تهران و ادبیات پایتختنشین […]
روایتی از مواجهه با کتابی جادویی
«چرا کتاب میخوانیم؟» از آن سوالات پرتکراری است که جوابِ «برای اینکه فرصت تجربه کردن ما محدود است و کتابها این فرصت را در اختیارمان قرار میدهند» از خود سوال هم تکراریتر است. این تکراری بودن به معنای این نیست که این جوابها غلط است یا وجودشان زیر سوال است بلکه به خاطر این است […]
مروری بر مجموعه داستانی از چهار نویسنده مهاجر
«وصلههای ناجور» برخلاف اسمش دربردارنده وصلههایی است که حسابی با هم جورند. 7 داستان از 4 نویسنده زن که از نسلهای اول و دوم مهاجران به این کشور بودهاند و هرکدام با نگاهی خاص، مهاجرت و ابعاد مختلف آن را مورد واکاوی قرار دادهاند. ایجابا شگو اصالتی سومالیایی دارد، لیلا وادیا متولد بمبئی است، گابریلا […]
مروری بر حماسه «گیلگمش»
وقتهایی که زیادی در دنیای داستانها غوطهور میشوم با خودم فکر میکنم که اولین داستان را چه کسی آفرید یا چه کسی آن را مکتوب کرد. فکر میکنم ردپای اولین کلمههایی که سر هم شدند تا داستانی را خلق کنند؛ به کدام دوره از تاریخ بشر برمیگردد. اگرچه اولینهایی به مدد باستانشناسان و کاوشگران و […]
مروری بر رمانی متفاوت برای نوجوانها
عاشقانههای یونس در شکم ماهی میخواهد این موضوع را به خوانندهاش یادآوری کند که میتوان در شکم ماهی و درگیر زندگی تلخ و تاریک بود؛ اما امید را از دست نداد و زندگی را ادامه ادامه داد.
روایتی از رفاقت و شهر و شبنشینی
نورهای شهر مانند نقاشیهای اکسپرسیونیستی شد و فکر کردم چطور میشود توصیف کرد که نورها شبیه نقاشیهای اکسپرسونیستی شده بدون آنکه بگویی نورها شبیه نقاشیهای اکپرسیونیستی شده؟
روایتی از زنهای غمکشیده در «آهسته آهسته برایم بخوان»
اگر سراغ داستانی میگردید که روایت زنهای غم کشیده باشد، کتاب «آهسته آهسته برایم بخوان» گزینه خوبی است.
مروری بر چندصدایی در رمان «شازده احتجاب»
شازده احتجاب حکایت فروپاشی قدرتهایی است که روزگارشان به سر آمده و حالا گذشته تاریک و پر از جنایت و انحصار طلبیشان، آیینهوار خود را به رخ آنها میکشد.