مجله الکترونیک
روایتی داستانی از تنهایی میان هجوم خاطرات
با فریاد دوباره پیرمرد به خودم میآیم. ماشین را روشن میکنم و به سمت در خروجی حرکت میکنم، از پیرمرد معذرتخواهی میکنم. میاندازم در سرپایینی.