مجله الکترونیک
مروری بر «مهاجر سرزمین آفتاب»
کونیکو نه تنها همه این صفات را داشت، زبان انگلیسی و گلآرایی هم بلد بود. او در یک خانواده بودایی متولد شد و با تعصبات ویژهای که این دین برای امپراطور و وطن قائل بود، تربیت شد. پدرش امپراطور را در حد خدا و هر غیرژاپنی را بیگانه میدانست و بخاطر علاقه بوداییها به وطن، […]
کتابی که تلنگر میزند
سبا بابایی در وطن خویش نام دیگری داشته است. کونیکو یامامورا. کونیکو یعنی دختر وطن. نامت دختر وطن باشد و خودت را بی وطن بدانی و تا نرسیدن به وطنی که آرام و قرارِ از کفدادهات را به تو بازگرداند، به استقبال چالشها بروی! حبذا خانم بابایی! حبذا کونیکو یامامورا! آموختنیها در این کتاب کم […]
خرمشهر آزاد شد ـ 3
اگر کتاب «یکشنبه آخر» قرار بود به جای سال 1382 در سال 1392 چاپ شود قطعا با این زبان و شیوه نگاشته نمیشد. زبان ساده و بیتکلف راوی که از قضا نویسنده کتاب نیز هست قطعا به مذاق ناشر خوش نمیآمد و ترجیح میداد توصیف هایی پر طول و تفصیل از اتفاقات و حوادثی دراماتیکتر […]
خرمشهر آزاد شد ـ 6
همین بود. آنها مسخرهاش میکردند. انگار با دو زبان جدا حرف بزنند. مثلا اگر سر صبحانه نگاهی به پنیر دانمارکیِ پسند بقیه میانداخت و میگفت: «باز از این آشغالا خریدین! پنیر باید تبریز باشه! جوندار و اصیل! حتی زمان جنگم به ما از این آشغالا نمیدادن!» دخترش پشت چشمی نازک میکرد: «بابا آخه تو چه […]
نامههایی از تمام ایران
در چندین نامه که در سالهای مختلف جنگ نوشته شده، کودکان و نوجوانان از امام تقاضای عاجزانه داشتهاند که فرمان مستقیم برای حضور در جبهه را برایشان صادر کند تا بلکه به این وسیله بتوانند از سد خانواده و نیروهای نظامی کشور که سختگیرانه مانع اعزام کودکان و نوجوانان به مناطق جنگی میشوند، عبور کرده […]
ماجرای زیرساختهای فسادزا در «روز داوری»
ژانر معمایی نوعی سبک جدید است که در سالهای رنسانس در انگلیس رواج یافت. دورانی که با ظهور سوادآموزی همزمان بوده است. با بالاتر رفتن سطح سواد مردم، استقلال در تفکر و اندیشه افراد بیشتر شد و احترام به ذات و ماهیت بشر باعث شد که توانایی و قدرت افراد در حل مسائل، بیشتر مورد […]
داستان یک شهر ـ شیراز
شیراز اما در داستاننویسی ما هم جایگاه ویژهای دارد، همانطور که مهدی حمیدی شیرازی و خیلی از دیگر شعرای معاصر هم از شیراز سرودهاند و هنوز هم میسرایند، داستاننویسان بزرگ بسیاری دارد که گاه در دل شهرشان هم داستان خلق کردهاند. همینطور کم نیستند داستاننویسان غیرشیرازیای که دل به این شهر جادویی سپردهاند و در […]
جهانی زنانه در «ساعت دنگی»
یکی از خصوصیات کتاب که مخاطب را جذب میکند شیوه ارائه آن است. در ادبیات داستانی بلند به خصوص در بخش ژانر چه در ادبیات ایرانی و چه در ادبیات خارجی شاهد انتشار داستان به صورت سهگانه هستیم اما در مجموعه داستان کوتاه ارائه محتوا به شکل تریلوژی یک حرکت تازه و نو به حساب […]
دموکراسی چگونه بلعیده میشود؟
موسی در رمان همان جمهوریت است. جمهوریتی که در افغانستان دوبار تلاش کرده حرکت کند و جامعه را به پیش براند، اما در هر دو مواجهه، امارت اسلامی طالبان متوقفش کرده و او را کشته است. جمهوریت در افغانستان در هر دو باری که تلاش کرده، شکل بگیرد از یک ناحیه شکست خورده و میتوان […]
دست از سر فهرستهای پیشنهادی کتاب بردارید
حالا در این چند خط آمدهام بگویم سر جدتان دست از سر بیمو و پشمِ «فهرست پیشنهادی دادن» بردارید و بگذارید ملت خودشان هر چه دلشان خواست انتخاب کنند. میپرسید پس چطور انتخاب کنند؟ خب مشخص است با خواندن مصاحبه نویسندهاش و مطالعه معرفی کتاب یا همان مرور خودمان! حالا شاید برای این کمترین بُراق […]
سفر به اعماق یک نوجوان با «در جستوجوی یک پیوند»
فرانکی همانطور که از دنیای ملالآورش به ستوه آمده، با بیقراری منتظر جشن عروسی برادرش است. او روز عروسی برادرش را دری به دنیای جدید میداند. دنیایی که در آن همه نگاهها را مجذوب خودش میکند و دوستان زیادی پیدا میکند و مورد تعریف و تمجید دیگران قرار میگیرد. اما در همان روزهای چشم انتظاری […]
قرن نو ـ برای همه سبزه سبزکنندگان و سبزنکنندگان
بعد از مرور همه این فکرها اما با خودم دو دوتا چهارتا میکنم. از نوع اقتصادیاش را که یاد نگرفتهام، اما میتوانم این تحلیل حسنه ریاضیات را بیاورم به دیگر ساحتهای زندگی و مثلا با صدای بلند از خودم که دارد خسته و کوفته و مثل همیشه خوشحال چای کیسهای را میاندازد توی لیوان بپرسم […]
قرن نو ـ سالی که مرگ نزدیکمان بود
برتولت برشت در فرازی از شعر «برای آیندگان» میسُراید: «آن کس که میخندد، خبر هولناک را نشنیده است.» من این فراز از شعر برشت را بسیار دوست دارم چون به آنچه که در این سالها زیستهايم، بسیار نزدیک است. یادم میآید رفیق ازدستشدهام، مهدی شادمانی، پیش از آنکه به سرطان مبتلا شود، انسان دیگری بود؛ […]
قرن نو ـ راههایی برای کنترل کرم کتاب درونمان!
اشتباه نکنید. برنامهای برای نخواندن و فریب مخاطب در کار نیست اما خب تجربه سالهای قبل نشان داده هربار زمان خالی و آزاد پیدا کنیم که بنشینیم کنجی و بزنیم در گوش کتاب خواندن، قبلش جهت تاکید و یادآوری برای فالویینگهایمان نیاز داریم یکی از اعضای خانواده از ما عکسی در حال مطالعه ثبت کند […]
قرن نو ـ تابآوری تا کجا؟
بله! زندگی یعنی تن به قضا و قدر دادن و دست از تقلای زیاد برداشتن و غرق شدن آرام در عمق اقیانوس زمان! تنبلی، کرختی، چاقی و بیجفتی همهاش عوارض اصیل این زندگی است. آنها که پی به اصل و اساس آن برده باشند در طایفه ما حضور دارند. ما باید کدامین نر زیبا باشیم؟ […]
«حال حیرت» تکرار مکررات است
گلستان از قضاوت شدن نمیترسد. آنچه موجب صراحت گلستان است همین عدم ترس است. واهمه ندارد از اینکه انگ بخورد. او اهل نوشتن و اهل حرف زدن است خوب و روان وصمیمی حرف میزند حرفهای او در مخاطب احساس همدلی ایجاد میکند. خب همه اینها درکنار کار ترجمه و گالریداری یعنی که او سوژه مناسبی […]