مجله الکترونیک
روایتی از کتابها و چیزهایی که با خود دارند
یک: ابوالفضل، جوشکارِ گران! کتابخانه پیچ شده بود به دیوار. دستتنها بودم آن موقع. یکییکییکی پیچها را وا کردم و کتابخانه سهلت را که فیتِ دیوار ساخته شده بود و از کف تا سقفِ یکسمتِ خانه را میپوشاند، از هم باز کردم. اینطوری میتوانستیم بیاندازیمش پشت خاور. مشکل گذراندنِ لتهای بلندبالا از راهروی کوتاهِ خانه […]