مجله الکترونیک
مروری بر یک کتاب و اینکه چرا زندگینامه مینویسیم؟
خواندن زندگینامهها جذاب است اما وقتی که حرف جدیدی برای گفتن داشته باشند. وقتی زندگینامه یک شخصیت علمی را میخوانیم که به واسطه شغلش، تجربیات تازهای به دست آورده (دکتر قریب)، یا وقتی زندگینامه یک مبارز را میخوانیم که بر کلیشههای دنیای عادی غلبه کرده (زندگینامه خانم مرضیه دباغ) یا وقتی زندگینامه داستانی یک مرجع […]
کتابی برای مطالعه در وقت اضافه
آقای «امیر خیام» در کتاب سدنصرالدین نه همه زندگیاش را که اتفاقات شاخص دوران کودکیاش (که از نظر خودش جذابیت یا نکتهای دارد) در روایتهای کوتاه بیان میکند و همین قابلیت کتاب را برای مطالعه در وقتهای اضافه بالا میبرد. اما از نظر من برخلاف موضوع کلی کتاب، موضوع برخی روایتها ساده و پیش پا […]
پای خاطرهنویسی یک بچهطهرون
این کتاب در نگاه اول، مجموعه خاطرات است اما در فرامتن و در افقی وسیعتر، کتاب شامل بخشهای مهمیست که شخصیت و زندگی را میسازند. هرچند بنابر حدس قوی، نویسنده فقط بخشهایی از زندگی و خاطراتش را به اشتراک گذاشته است اما همان بخشهای گزینشی واجد مولفههای مهم در ایجاد عادات و خلقیات هر فرد […]
جای خالی نخ تسبیح در روایتهای امیر خیام
کتاب «سد نصرالدین» را که خواندم، شخصیت «عزیزجون» من را یاد مادربزرگم انداخت و خانه عزیزجون یاد خانه مادربزرگ در محله قدیمی جنوب شهر تهران را برای من زنده کرد. بیشتر مردم تهران امامزاده سید نصرالدین و محلهاش را میشناسند به همین دلیل کتاب از همان عنوان چراغ سبز آشنایی را روشن میکند. از حق […]
مثبت و منفی تهراننوشتههای یک بچهطهرون
برای حرف زدن از این کتاب میتوان از چند منظر به بررسی آن پرداخت. ـ خاطرات به مثابه ابزار شناخت واژه «طهرون» که روی جلد کتاب نقش بسته است؛ با این نگارش و این شکل محاوره آن در کنار طرح جلد کتاب ذهن را به سمت و سوی تهران در گذشتهای نه چندان دور میبرد […]
اینجا فقط بازار نیست
ـ بازار نگو، شهر فرنگ بازارهای هفتگی گیلان، پابرجاترین نوع بازارهای دورهای است که در ایران وجود دارد و هرروز در چند نقطه از استان ما از شرق تا غرب بازار برپا میشود. 16 تا شنبه بازار، 9 تا یکشنبه بازار، 11 تا دوشنبه بازار، 10 تا سهشنبه بازار، 17 تا چهارشنبه بازار، 12 تا […]
داستان یک شهر ـ شیراز
شیراز اما در داستاننویسی ما هم جایگاه ویژهای دارد، همانطور که مهدی حمیدی شیرازی و خیلی از دیگر شعرای معاصر هم از شیراز سرودهاند و هنوز هم میسرایند، داستاننویسان بزرگ بسیاری دارد که گاه در دل شهرشان هم داستان خلق کردهاند. همینطور کم نیستند داستاننویسان غیرشیرازیای که دل به این شهر جادویی سپردهاند و در […]
از افطار بدون برنج تا شبهای روشن در گیلان
من فکر میکنم گیلانیها مردمانی شادند و برای اثبات این حرف نه عدد و رقم و آمار و درصد دارم و نه پژوهش علمی. فقط وقتی ماه رمضانهایی که در گیلان تجربه کردهام را مرور میکنم جز صدای خنده، عطر خوش چای، خوردنیهای خوشمزه، سفرههای رنگارنگ و همهمه حرف زدن همزمان ده نفر باهم و […]
داستان یک شهر ـ اهواز
طبیعتا مانند هر شهر دیگری حقش در ادبیات داستانی معاصرمان ادا نشده و آنقدر زنده است و زندگی دارد، که در رگهای داستانها و رمانها جاری نشده است. اهواز ـ دوران انقلاب اسلامی (مدار صفر درجه ـ احمد محمود) احمد محمود متولد اهواز است و روح زادگاهش در رمانهایش جاری. او را همه میشناسیم، نویسندهای […]
داستان یک شهر ـ کرمان
بم ـ دهه پنجاه (داستانهای غریب مردمان عادی ـ محمدعلی علومی) داستاننویسها هم شهروند یک شهر هستند، مثل دیگر مردمان با هر شغلی، اما داستاننویسها میتوانند زبان و یا لهجه یک شهر را طوری لابهلای اتفاقاتشان زنده نگه دارند که تا همیشه در ذهن مخاطب زنده بماند. باور ندارید؟ این چند سطر از «داستانهای غریب […]
«روز ملی مشهد» همان روزهای دیماه سال 96 است؟
ترافیک عجیبوغریبی ما را به عقب هُل میداد. از ماشین پیاده شدم ببینم چه شده. وسط ظهر، وسط روزی که همه مشغول خودشان هستند چه خبری باید باشد که ماشینها تکان نمیخوردند. ترافیک یکلحظه روان نمیشد. قفلِ قفل. پیادهراه را گَز کردم تا ساختمانِ روزنامه. از توی کوچهها آدم میزد بیرون. خبرنگار «روزنامه مردم مشهد» […]