مجله الکترونیک
روایتی از نوع دیگر دوست داشتن
ظهر شد، بیستم ماه بود، ماههای قبل، اول صبح پیامک میآمد و تمام. این ماه داشتند بازی درمیآوردند، نکند اصلا… فکرش را ادامه نداد. گوشیاش را دوباره چک کرد: «کاشت مو با ارزانترین قیمت و بالاترین کیفیت…» همانطور که به مانتیورش خیره بود، در ذهنش مخارج ماه را حساب و کتاب میکرد؛ قسطها، اجارهخانه دانشجویی […]
خرمشهر آزاد شد ـ 2
خرمشهر با مقاومتش، با آزادیاش شد، پرچمدار خوزستان، اما چرا پرچمش بالا نماند را باید آنهایی جواب بدهند که مسئول بودند و هستند. حالا در چهلمین سالگرد آزادسازی خرمشهر، آبادان، آبادان عزیز مصیبتزده شد. مصیبتی بزرگ. از دور که نگاه میکنی انگار خرمشهر دارد به آبادان نگاه میکند و اشک میریزد و به او میگوید: […]
روایتی از سحرگاهی در دل کویر
اگر شب کویر را تجربه کرده باشید حتما تجربه تماشای ستارهها در شب بیمهتاب را دارید اما تجربه منی که هفت، هشت ساله بودم و طاقباز روی پشتبام خانه پدری خوابیده بودم را شاید نداشته باشید که در آن سن و سال دخترکانی چون من خوابشان آنقدر عمیق بود که از خواب نمیپریدند و اگر […]
قرن نو ـ ماهی قرمز که تحلیل نداره!
شما باید درون مایع مغزی ـ نخاعی من باشید تا این تعداد ماهی قرمز را درک کنید. شاید برای شما ماهی قرمز فقط یک تعریف داشته باشد و همهشان شبیه هم باشند اما برای من و هم نسلانم ماهیهای قرمز برای خودشان تفسیرنامهای دارند و شجرهنامهای و حتی طبقه زیستی! نسلهای قبل و بعد من […]
روایتی از سبک زندگی یک اهل کتاب
من آدم خرید آنلاین نیستم، من گشتوگذار آنلاین برای خرید را دوست ندارم چون بین من و آن زندگی که دوستش دارم فاصله میاندازد. لباس را مثال زدم که برسم به کتاب. این یار همیشگی که کودکیام را پر کرد و جوانیام را سرشار و الانم را رنگیرنگی میکند و پر از اندیشه. من آدم […]
سینما هنر رویاساز است
اولین باری که به سینما رفتم را یادم نیست، اما میدانم با خواهرم رفتم. خواهری که از من و دو تا برادرم بزرگتر بود و میدانست که هر سه ما عاشق قصهگویی با تصاویر متحرک هستیم برای همین است که زل میزنیم به تلویزیون سیاهوسفید. برای همین است همه شخصیتهای فیلمها و سریالها را میشناسیم […]
روایتی از طولانیترین شب سال که تمام میشود
از کی دچار افسردگی شد؟ او که از این مرضا نمیگرفت. در هر شرایطی سرحال بود. مثل بولدوزر کار میکرد که چرخ زندگیاش خوب بچرخد و لنگ پول و این حرفا نباشد. چند جا کار میکرد. زن و مرد نداشت. هر کی میگفت، ببین! پولت را از پول شوهرت جدا کن… تشرش میزد. خانواده و […]
روایتی درباره نویسندهای که خواندن آثارش مُد بود
سال سوم دبستان بودم که معلم موضوع انشایی به ما داد: «میازار موری که دانهکش است…» انشا را نوشتم و آمدم سرکلاس. معلم اسمم را صدا زد و گفت بیا انشایت را بخوان. رفتم کنار تخته سیاه ایستادم و انشایم را خواندم. تمام که شد در کمال ناباوریم معلمم برایم دست زد و به بچههای […]
پولدار نبودیم اما کتاب ارزان بود
ما هم پولدار نبودیم و به قشر مرفه تعلق نداشتیم اما راستش را بخواهید کتاب ارزان بود. یک روز اگر پفک و هله و هوله نمیخریدیم، میتوانستیم با پولش کتاب بخریم. اگر یک هفته پول توجیبیمان را نگه میداشتیم، میتوانستیم با آن چند تا کتاب بخریم. ارزانی کتاب و در دسترس بودن آن ما را […]
به فرزندانتان یاد بدهید چشمانتظار نباشند
یادم هست منِ عصبانی از مینا و «رگخوابم» وقتی از سینما بیرون آمدم در یادداشتی نوشتم: «بچههای خود را از کتابهای سرگذشت سیندرلا، سفید برفی و هفتکوتوله، زیبای خفته، پری دریایی دور نگهدارید. همه این کتابها به دختران میآموزند که همیشه چشمشان به در باشد تا شاهزادهایی بیاید و نجاتشان بدهد. آنها حاضر میشوند تا […]
روایتی از آیینی مادرانه در روز جهانی غذا
طبقه دوم از آسانسور پیاده شدم، ترجیح دادم طبقه طبقه از پلهها بالا بروم و به قورمهسبزی که مادرم میپخت فکر کنم. مادر با دقت فراوانی سبزیهای قورمهسبزی را انتخاب میکرد. روز قبلش میرفت میدان ترهبار نیشابور و سبزی تازه میخرید. سبزیهای نیشابور معروفند به خوشمزگی. نیشابوریها هیچوقت سبزی را فلهای نمیفروشند. از همان قدیمها […]
روایتی از عاشقانههای یک ماه
کدام پسر را در دنیا میتوانی پیدا کنی که هفت ساله باشد و اول مهر راهی مدرسه شده باشد و موهایش را به باران سپرده باشد، لیلی کند، بخندد و اصلا فکر نکند که قرار است به مدرسه برود که چه کند، چه یاد بگیرد؟ دختری که لیلیکنان اول مهر به مدرسه میرود، زنی است […]
روایتی از آن تیر که در قلبش نشست
ـ فهرست آنها، فهرست ما فیلم fury (خشم) با بازی برد پیت را میبینم. فیلم درباره گروهی از سربازان آمریکایی است که با یک تانک که نام «فیوری» را برایش انتخاب کردهاند با نازیها میجنگند و مقاومت میکنند. فیلم مبهوتکنندهای است درباره جنگ جهانی دوم و قهرمانسازی از سربازان و فرماندهان آمریکایی. فیلم «فهرست شیندلر» […]