مجله الکترونیک
روایتی از وقتی که رنج و رهایی یک چیز است
این مثالهایی که زدم فقط اذیتم میکنند امّا چیزی که رنجم میدهد این قبیل فراموشیها نیست. رنجِ من، کلماتی است که در ذهنم خلق میکنم امّا بعد از چند دقیقه از یادم میروند. مثل یک مادری که برای تولدِ فرزندش، درد زایمان را تحمل میکند امّا هنگام در آغوش کشیدن نوزاد، فرزندش ناگهان ناپدید میشود […]
مروری بر کتاب «مارکوپلو» اثر منصور ضابطیان
اخیرا یک راهی پیدا کردهام که بدون ویزا میتوان یکباره به فرانسه، اسپانیا، لبنان، هند، ایتالیا، ارمنستان، کره جنوبی و آمریکا رفت. ولی نه با هواپیما بلکه با یک کتاب. مارکوپلو مجموعه سفرنامهها و عکسهای منصور ضابطیان از این کشورها است. نویسنده زمانی که خودش تحت تاثیر این تفکر بود که «سفر خارجی گران، تجملاتی […]
روایت مادری که راوی رنج نیست
شصت یک کتاب تلخ در راهروهای بیمارستان است. از بخش زایمان شروع میشود و تلاش یک زوج جوان برای نگه داشتن دختر کوچولویشان را از زبان مادر روایت میکند. توصیه میکنم این کتاب را آرامآرام در چند مرحله نخوانید بلکه پشت سر همْ یک نفس بخوانید. نه به خاطر کم حجم بودنش. بلکه به خاطر […]
روضهخوانی یک خبیث برای مظلوم
شخصیت اول کتاب آنقدر قسیالقلب است که به حیوانات هم رحم نمیکند و آنها را از پستان مادرشان جدا کرده و لگدی هم به کاسه آبشان میزند. او همینطور نسبت به انسانها هم بیرحم است. شخصیتی را در کتاب پیدا نمیکنید که زرعه را دوست داشته باشد و یا اگر زمانی دوست داشته بعدا پشیمان […]
«فراموشان» و روایتهایی در مرز سیاهی و سفیدی
هربار که یک رمان مذهبی به من پیشنهاد میشد با خودم میگفتم لابد از این عشق در نگاه اولها است که پسری عاشق دختری که نباید بشود، میشود و با هزاران سنگ در جلوی پایش به مقصود خود میرسد، او را به دین خود درآورده و همه چیز به خوبی سامان میپذیرد. یا قرار است […]
مروری بر «مهاجر سرزمین آفتاب»
کونیکو نه تنها همه این صفات را داشت، زبان انگلیسی و گلآرایی هم بلد بود. او در یک خانواده بودایی متولد شد و با تعصبات ویژهای که این دین برای امپراطور و وطن قائل بود، تربیت شد. پدرش امپراطور را در حد خدا و هر غیرژاپنی را بیگانه میدانست و بخاطر علاقه بوداییها به وطن، […]