مجله الکترونیک
«برفک» سرتاسر انتقاد به تکنولوژیست
درباره بسیاری از تحلیلهای اینچنینیِ «برفک» میشود سؤالهایی شبیه اینها پرسید. رمان پر است از روایتهای بارش ترس بر سر انسانِ مدرن. آنقدر این ترسها جدی هستند که گاهی فکر میکنی رمانی درباره اختلال اضطراب سلامتی (health anxiety) میخوانی. «یک معلم روی زمین غلت زده بود و به زبانهای خارجی حرف زده بود. هیچکس نمیفهمید […]
«دیلماج» از هر نظر یک شکست بزرگ است
نیمی از رمان به «شعر» عاشقانه میگذرد و ناگهان دیلماج خود را در دامانِ لژ فراماسونری ایران مییابد و از آن مهمتر دوستی ریشهیافته در کودکیِ او با محمدعلی فروغیست که او را در دامانِ این نام میاندازد که در ایران، یکی از ناشناختهترین نامها و مکاتب است که اکثریت مردم با شنیدنش به یاد […]
آیا آزادی امکان تحقق دارد؟
شاید بیراه نباشد بگوییم «قاضی» یک رمان اخلاقیست. یا یک رمان فلسفی که در بطن جزئیاتِ داستانی که در متون فلسفی به مثالهای نارسا بدل میشوند، سؤالاتی درباره یکی از نهادهای انسانی طرح میکند، که در ذهن اکثریت قریب به اتفاق مردم، بدیهی و حتی ضروری فرض میشود: چه چیزی به من ـ قاضی ـ […]
روایتی درباره تماشای اولین مرگ
از آنجا که همهچیز از این جا به بعد درباره من است، باید بگویم من آدمِ بسیار فراموشکاری هستم. از دردناکترین لحظاتِ عمرم چیزی به یاد ندارم، از بهترینهایشان هم. همهچیز برای من خیلی زود تمام میشود. زندگی من لحظات کوتاهیست و مقاطع بلندی از تاریکی بینِ آن لحظات کوتاه. لحظات کوتاهی از بوسه، شنیدن […]
پاسداشتی برای تمام وزوزهایی که راحتمان نمیگذارند
«حکومت نظامی» در شیلیِ ژنرال پینوشه اتفاق میافتد. مردی که مسئول مرگ بسیاری و خشمِ فلجکننده بسیاری دیگر است. تمام رمان در یک روز اتفاق میافتد و این یعنی به احتمال زیاد مواجهه با مهملاتِ ناشی از داستانگوییِ بیفایده منتفیست، یعنی قرار است یک روز را کنار خوسه دونوسو و شخصیتهای ساخته ذهنش بگذرانی، دقیقا […]
این یادداشت چیزی را لو نمیدهد
اگر همین حالا بخواهم تمام آنچه در 2666 «اتفاق» میافتد، بازگو کنم، هیچ چیز از دست نرفته است. 2666 قابل لو رفتن نیست، چراکه در آن اتفاقی نمیافتد، همانطور که در هذیان اتفاقی نمیافتد، همانطور که در زندگی اتفاقی نمیافتد، و ما جانوران داستانسُرا، داستانگو، بیتفاوتی زندگی را به مقدمه و بدنه و مؤخره میکاهیم […]