مجله الکترونیک
مروری بر «فصل توتهای سفید»
ماجراهایی که شخصیت اول داستان برایش اتفاق میافتد قرار است در خدمت یک اتفاق باشد، اتفاقی که شاید بتوان گفت هیچوقت روی نمیدهد. من در مواجهه با کتاب پیوسته منتظر بودم تا آن اتفاقی که نویسنده قرار است رقم بزند زمینههایش فراهم شود ولی ما با یک غیاب روبهرو هستیم که این غیاب هم آن […]
مروری بر رمان «فصل توتهای سفید»
دلیل دیگری که میخواهم مطرح کنم این است که نه تنها خواننده در داستان، بلکه گاهی خود داستان هم گم میشود! ماجرا از همان آغاز با مفقود شدن پسری به نام امیر آغاز میشود و از همان ابتدا ما منتظریم ببینیم چه بر سر او می آید؛ آیا مرده یا زنده است؟ یعنی او را […]
مروری بر داستان «فصل توتهای سفید»
فصل توتهای سفید به داستان زنان رنج کشیدهای میپردازد که حقشان بیوفایی و نامرادی نیست. زنانی که دستانی زبر و چهرههایی زمخت دارند و در کارخانه آجرپزی کار میکنند. زنانی که خیانت میبینند و با وجود تمام نفرتشان از همدیگر باز نمیتوانند به دلسوزیشان غلبه کنند و بیکسی یکدیگر را نادیده بگیرند. بدبختی مدام نتوانسته […]
نقدی بر رمان نامزد جایزه ادبی جلال آلاحمد
فصل توتهای سفید رمان نیست؛ به دو دلیل عمده و جدی. هم تعداد کلمات این داستان و هم تعدد شخصیتها در کنار داستان لاغر آن، این کتاب را قطعا در رسته داستانهای بلند قرار داده است. فصل توتهای سفید یک داستان بلند تقریبا پنجاه و دو هزار کلمهای است. با اینکه در این زمینه نه […]
مسئله ضرورت بقا در «فصل توتهای سفید»
سیدهعذرا موسوی در طراحی پیرنگ رمان «فصل توتهای سفید»، برخوردی اینچنینی با ضرورت داشته و حقِ روایی مطلب را در توجه به موقعیتهای خاصِ پیش روی شخصیتها ادا کرده است. در این کتاب، نویسنده به خوبی توانسته به سراغ پدیدهای مانند شهر نو در دهه پنجاه شمسی برود، اما نه از آن نوع که یک […]