مجله الکترونیک
مسئله اصلی گلشیری در «شازده احتجاب» چیست؟
یک ـ وجوه فرمی شازده احتجاب رمان با جملاتی نسبتاً ساده شروع میشود: «شازده احتجاب توی همان صندلی راحتیاش فرورفته بود و پیشانی داغش را روی دو ستون دستش گذاشته بود و سرفه میکرد.» (ص ۷) همانطور که میبینیم تکتک کلمات این جمله در ساخت فرم یا محتوای رمان بهخوبی کارکرد دارند. برای مثال میبینیم […]
قرن نو ـ تابآوری تا کجا؟
بله! زندگی یعنی تن به قضا و قدر دادن و دست از تقلای زیاد برداشتن و غرق شدن آرام در عمق اقیانوس زمان! تنبلی، کرختی، چاقی و بیجفتی همهاش عوارض اصیل این زندگی است. آنها که پی به اصل و اساس آن برده باشند در طایفه ما حضور دارند. ما باید کدامین نر زیبا باشیم؟ […]