مجله الکترونیک
مروری انتقادی بر یکی از بیشمار روایتها از حاج قاسم
شاید عدهای بگویند که یک نویسنده یا حتی یک ناشر، مسئول ساخت کلانروایتی از یک شخصیت یا حادثه نیست و فارغ از نقائص موجود، او تنها میتواند وظیفهاش را در انتشار تصاویر رنگارنگی از سردار انجام بدهد. در جواب این نوع وظیفهگرایی خطرناک باید گفت که کنار هم گذاشتن عکسهای یک قهرمان در شرایطی که […]
تولستوی و رنج خدایگانی نویسنده
معمولاً زمانی که قرار باشد در تبیین این وجه خدایگانیْ مثالی ذکر شود، نام یک نویسنده بیش از بسیاری بر زبان میآید یا بر صفحه نگاشته میشود؛ که همانا لئو تولستوی است. آنچه باعث میشود که تولستوی به عنوان نگینی در تاریخ ادبیات داستانی به عنوان نویسندهای خداینما بدرخشد، اول ارتباط حیرتانگیز تمام جزئیات داستانش […]
تمرکزی بر مفهوم «یاریگری» با تکیه بر رمان بینوایان
اگر موارد ناموفق را خوب توی ذهنمان مرور کرده باشیم، احتمالاً یک «چرا»ی بزرگ برایمان چشمک خواهد زد. «چرا بینوایان توانست و بقیه نتوانستند؟» چه چیزی در بینوایان هست که در آنها نیست؟ در جهانِ یک رمان، به خصوص در دنیای آثار کلاسیک، وقتی صحبت از «چرا»یی به میان میآید، باید به سراغ پیرنگ کار […]
مسئله ضرورت بقا در «فصل توتهای سفید»
سیدهعذرا موسوی در طراحی پیرنگ رمان «فصل توتهای سفید»، برخوردی اینچنینی با ضرورت داشته و حقِ روایی مطلب را در توجه به موقعیتهای خاصِ پیش روی شخصیتها ادا کرده است. در این کتاب، نویسنده به خوبی توانسته به سراغ پدیدهای مانند شهر نو در دهه پنجاه شمسی برود، اما نه از آن نوع که یک […]
زندگی کابوسی مردانه است؟
نه، به «هرمان بروخ» نخندید، چون او همه تلاشش را در رمان خوابگردها کرده تا همین حرف را بزند؛ خیلی هم جدی گفته. اصلاً شوخی ندارد. میخواهد بگوید ما همه خوابگردیم، اما متوجه نیستیم. ممکن است یک خوابگرد، از بستر برخیزد، اینسو و آنسو برود، با دستهایش کارهای مختلفی انجام دهد، اما هوش و حواسش […]
تحلیلی بر رمان «پرواز اسب سفید»
چنین تصوری از «باید»های نگارش رمان نوجوان، نویسنده را سطحی و میانمایه بار میآورد تا مدام متنهایش سال به سال سستتر شده و اثر به اثر خستهتر از گذشته، تنها به دنبال دستاویزهای بامزه برای پوشاندن شکافهای بزرگ رمانهایش بگردد. عطش بازار در این بخش هم مشوق نویسندگان میشده و میشود برای نگارش داستانهای شبیه […]
ریشخند کردن لیبرالیسم و مارکسیسم با «طاعون»
کامو همواره (در آثارش) مجال بروز آزادی و نمایش گسترش آن را فراهم میکند. او خوانندگان آثار خویش را چنان با آزادی مواجه میکند که از خیره شدن به آن، دچار درد و حتی سرگیجه بشوند. آزادی برای او همه چیز است، حتی خود حقیقت است. کسی که آثار وی را بخواند، بسیار محتمل است […]
دورنمات معتقد است عدالت بیمعنی است
بروم سراغ اصل مطلب، که سخن از عدالت است وقتی که تحقق آن جز از راهِ جنایت ممکن نخواهد بود. چه طور چنین چیزی ممکن است؟ دورنمات در این رمان سعی کرده که این معنی را آشکار کند، و در آن به هزار هنر ظریف متوسل شده تا معنی این گزاره به ما منتقل شود. […]
روایتی از ماجرای آفرینش یک رمان
شخصیتها خودشان میرفتند به کافه، تا بتوانند حرف دلشان را بزنند. آهستهآهسته «کافه پیپ» متولد شد و خیلی زود رشد کرد. آن قدر سریع که دیدم یک مکانی درست شده در برابر مکان دانشگاه، که دانشجوها آنجا ولو هستند ولی من نمیدیدمشان. نکته همینجا بود که شخصیتها نیاز داشتند یک جا ولو بشوند، آخر زندگی […]
زیستی زنانه، از پسِ مرگی مردانه در «خانم دلوی»
همان عناصر اصلیِ جهان جدید است زمانی که در گفتمانهای مختلف و روایتهای کلی دیگر، «علم و متعلقاتش» به عنوان موضوع پیش چشم ما قرار داده میشود. اشاره به همان شناختی است که در دورترین فاصله از موضوع، مدعای علم جدید را بیان میکرده و شالوده روش علمی با تکیه بر همین کلمات ساخته میشده […]
قدم زدن محمدرضا بایرامی بر لبه تیغ در «مردگان باغ سبز»
اما برخی از نویسندگان که هویتی دارند، درکی دارند، شعوری دارند، ارادهای دارند، تشخیصی دارند، چیزی هستند برای خودشان؛ زیر بار این میانمایگی و تولید انبوه نمیروند. «هستند» و وجودشان نمیگذارد به هر نثری تن بدهند. نثرشان بوی کسی را دارد، که خودشان باشد، و نیز تبارشان. نثر آینه صورت ایشان است؛ تهمایه چهره تبارشان […]
این کتاب از دو جهت مهم است
قله دوم که همینگوی باشد، خونسردی را در روایت و زبان برای این رشتهکوه به ارمغان آورده است. از نظر همینگوی (حداقل در داستان کوتاه)، نویسندهای که بر لبه آتشفشان ایستاده، نباید تفاوتی داشته باشد با نویسندهای که در یک رستوران سفارش غذا میدهد. داستاننویس نباید متأثر شود؛ این تنها راه اثرگذاری واقعی اوست. همینگوی […]
وقتی مُد در ادبیات تعیینکننده میشود
انگار حواسمان نیست که هدف از توجه به ارتباط داستانهای مدرن با اسطورهها، ارائه یک سخن جدید یا بیان متفاوتی از وجود ارتباطهای بینامتنی نبوده، بلکه زمینهای بوده برای اشاره به جانِ هنری اثر ادبی که اتفاقاً حامل معنای آن هم هست. چیزی در بطن شاهکارهای هنری وجود دارد که نقد هنری سعی میکند آنها […]
جهانی که هُلدرلین میسازد چه شکلی است؟
یک تفاوت بزرگ بین «رنجهای وِرتر جوان» با «هیپریون» (که با فاصله 25 ساله منتشر شدهاند) این است که اولی بنیادی مسیحی دارد اما دومی کاملاً معطوف به یونان نگاشته شده است. البته این به معنی غیبت یونان در کار گوته یا غیرمسیحی بودن اثر هُلدرلین نیست، اما کانون روایت در هرکدام از کتب یادشده […]
کتابی که بنایش تکرار مکررات نیست
ما بعد از کربلای 5 جنگ را لمس نمیکنیم. انگار اتفاقی نیفتاده و همه فقط در حال گفتوگو پیرامون پایان جنگ هستند. کمتر پیش آمده کسی دستمان را بگیرد و توی اهواز آن سال بگرداند. سال آخر جنگ، سال فراموش شده جنگ است زیرا جزو فتوحات رسمی ما محسوب نمیشود. ما عادت کردهایم که تنها […]