مجله الکترونیک
روایتهایی از تنهایی در میان دیگران
هیئتهای شبانه را اغلب با بچهها میرفت. هم ناچار نبود تنها بگذاردشان خانه، هم اینکه موقع برگشتن، خودش تنها نبود. صبح به صبح یک فنجان چای با یک کف دست نانوپنیر میخورد و لباس مشکیهایش را میپوشید و تنها کیف مشکیاش که کیفی بزرگ و رنگورورفته بود، دست میگرفت، چادرش را میکشید سرش و سفارشهای […]