مجله الکترونیک
نمونهای خوب برای طنز سیاه
«ماهیها نگاهم میکنند» یک رمان کوچک از نویسنده هفتاد ساله و پرکار فرانسوی است. ژان پل دوبوآ که اخیرا جایزه گنکور به لیست موفقیتهایش اضافه شده این داستان را با بهرهگیری از دنیای شخصی خود نوشته است. او که خود سالها سابقه روزنامهنگاری و نوشتن برای سرویسهای خبری را دارد با الهام از آن دوره […]
یکی از پنج رمان نوجوانی که در زندگی باید بخوانید
اواخر دهه هفتاد میلادی است و یک سری اتفاقات غیر قابل باور دارد رخ میدهد. یک روز وقتی میراندا و دوستش سال دارند از مدرسه به خانه میروند، کسی به شکم سال مشت میکوبد و دوستی سال و آماندا همانجا تمام میشود. میراندا هم مجبور میشود دوستان تازهای پیدا کند. یکی از دوستان جدیدش هم […]
«دیلماج» از هر نظر یک شکست بزرگ است
نیمی از رمان به «شعر» عاشقانه میگذرد و ناگهان دیلماج خود را در دامانِ لژ فراماسونری ایران مییابد و از آن مهمتر دوستی ریشهیافته در کودکیِ او با محمدعلی فروغیست که او را در دامانِ این نام میاندازد که در ایران، یکی از ناشناختهترین نامها و مکاتب است که اکثریت مردم با شنیدنش به یاد […]
مکاشفه با هرکولس و کلینت ایستوود
جمشید خانیان در رمان «در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد» معجونی از هیجانات رامنشدنی یک نوجوان را به خورد خواننده خود میدهد؛ نوجوانی که در آبادان زندگی میکند. پاسخ این پرسش که از کجا به فکر جمشید خانیان رسیده چنین رمانی بنویسد، آسان است. خانیان زاده آبادان است و شخصیتهای داستانش را […]
مقایسهای بین «دیلماج» شاهآبادی و اثری از نجیب محفوظ
«دیلماج» را میتوان از زوایای مختلف نقد کرد، اما به نظرم نکته حایز اهمیت در رمان «دیلماج» شباهت جهانبینی نویسنده، حمیدرضا شاهآبادی و نجیب محفوظ نویسنده مصری در کتاب «سفرنامه ابنفطومه» است. دو نویسنده با فاصله زمانی تقریبا زیاد و دو مختصات جغرافیایی متفاوت یکی در ایران و دیگری در مصر به توافقی معنایی دست […]
چرا میرزا یوسف از آزادی به سمت استبداد چرخید؟
کتاب با نامهنگاریهای میان نویسنده رسالهای تاریخی در باب زندگی میرزا یوسف و یک ناشر شروع میشود. ما از خلال نامهها پی میبریم که آنچه در ادامه میخوانیم بخشی از یک پژوهش تاریخی است که به دلیل حالت رمانگونه آن از سوی ناشر رد شده است. نویسنده در انتخاب ایده و نحوه پردازش آن مبتکرانه […]
«دیلماج» گویای اشراف نویسنده به تاریخ است
«میرزا یوسف خان» راه زیادی میپیماید تا به «زینت» برسد. در طی این راه، مسیر داستان از سیاست و فضای روشنفکری آن زمان میگذرد و نویسنده تلاش میکند علاوه بر اینکه داستان تاریخی مینویسد، تحلیل سیاسی خود را نیز از زمان مشروطه بیان کند. قصه درباره مردی است که در دستگاه امیرکبیر، مستوفیگری میکند. بعد […]
نگاهی به متن و حاشیه رمان «دیلماج»
اهمیتِ «دیلماج» هم در همین پیچیدگی است؛ رمانی بسیار خوشخوان و با نثرِ محترم که تلاش میکند روایت تاریخی را با همه ظرائفش بیان کند و همین مساله باعث شده تا با وجود قصه بسیار قوی، استفاده از عنوانِ «رمان تاریخی» برای این کتاب کاملا برازنده باشد. حمیدرضا شاهآبادی در این رمان به سراغ یک […]
قدم زدن محمدرضا بایرامی بر لبه تیغ در «مردگان باغ سبز»
اما برخی از نویسندگان که هویتی دارند، درکی دارند، شعوری دارند، ارادهای دارند، تشخیصی دارند، چیزی هستند برای خودشان؛ زیر بار این میانمایگی و تولید انبوه نمیروند. «هستند» و وجودشان نمیگذارد به هر نثری تن بدهند. نثرشان بوی کسی را دارد، که خودشان باشد، و نیز تبارشان. نثر آینه صورت ایشان است؛ تهمایه چهره تبارشان […]
«پدرخوانده» داستان دنیای کنونی است
این نویسنده آمریکایی ایتالیایی با اشراف بر تاریخ و خردهفرهنگها و سنتهای سیسیلی توانست داستانی مبتنی بر حوادث و فرهنگ خانوادگی دوران بنویسد و یکی از جلوههای دنیای تاریک قدرت و ثروت و حتی جامعه را در هنر و ادبیات و سینما ماندگار کند. «پدرخوانده» اثری عمیق است. اثری که چهره حقیقی دنیا را به […]
«دیلماج» حجاب میان دیروز و امروز را پس میزند
شمایل تازهای که شباهت چندانی به میرزا یوسف قبل ندارد. سرگشته است و نشانی از آرمانهای پیشین در او دیده نمیشود. بیشتر از قبل، از آزادی دم میزند و کمتر از گذشته در راه آن قدم بر میدارد. شاه آبادی در «دیلماج» به خوبی سمت و سوی جریان روشنفکری آن دوران را به تصویر میکشد؛ […]
آمیختگی خیال و تاریخ در «دیلماج»
این همان نکتهای بود که نخستین نسل روشنفکری ایران آن را در نیافته بودند؛ بنابراین طرح اخذ تقلیدی تمدن غربی بدون توجه به بنیادهای نظری آن به شکست انجامید و این جامه بر تن ایرانیان راست نیامد. نسل نخست روشنفکری ایران با دست خالی صحنه تاریخ را ترک کردند، اما تجربه شکست آنها بر نسل […]
این کتاب برای همه نیست
به هر صورت فانته را با کتاب «رگ و ریشه» و «سرشار زندگی» شروع کنید. مسلما بعد از آشنایی با قلم فانته یکی از این دو حالت به شما دست خواهد داد: یا به نظرتان کتابهای خوشخوانی هستند که نرم و روان خوانده میشوند و میتوانید بلافاصله در کتابخانه دفن کنید یا چنان شیفته نبوغ […]
گزارش مواجههای با یک کتاب نوجوان
نویسنده در این کتاب از فروختهشدن دختران قوچان به تاریخِ صد و اندی سال پیش از این، تا تبعیض رفتاری خانوادهها نسبت به دختران و فشارهای فرهنگی و اجتماعی که بر این دختران وجود دارد، سخن میگوید. اما این به معنای آن نیست که ما با اثری فمنیستی طرف باشیم. خیر. ما با کتابی مواجهیم […]
برای آنهایی که تعلیق و پنهانکاری دوست دارند
تمام اینها را گفتم برسم به اینجا که در مواجهه با کتاب اول از مجموعه «گورشاه» با عنوان «دختران گمشده» که نشر افق از سیامک گلشیری منتشر کرده آن حس خوبی را که بعد از خواندن آثار قبلی همین نویسنده داشتم به دست نیاوردم. کتابی که شاید کس دیگری بخواند از آن لذت ببرد ولی […]
مروری بر سه ترجمه از «برفهای کلیمانجارو»
درد و رنج جانمایه این داستان است که آمیخته به حسرتی بیپایان است. هری در سراسر داستان به مرور خاطراتش و چیزهایی که میخواسته بنویسد ولی موفق نشده میپردازد و با افسوس از کارهایی که نکرده یاد میکند: «حالا دیگر هیچوقت دست به نوشتن آن چیزها نمیزند، چیزهایی که کنار گذاشته تا وقتی به کارش […]