مجله الکترونیک
مروری بر یکی از کتب «روایت پیشرفت»
آرزوهای دستساز با تمام قوت و ضعفهایش متکی بر واقعیت است. بنابراین اگر نخواهیم صرفا از جنبه ادبی بدان بپردازیم و به خود خاطرات توجه کنیم، میتوانیم کتاب را گام مهمی در راستای فرهنگسازی برای ماندن و ساختن بدانیم.
مروری انتقادی بر یکی از بیشمار روایتها از حاج قاسم
شاید عدهای بگویند که یک نویسنده یا حتی یک ناشر، مسئول ساخت کلانروایتی از یک شخصیت یا حادثه نیست و فارغ از نقائص موجود، او تنها میتواند وظیفهاش را در انتشار تصاویر رنگارنگی از سردار انجام بدهد. در جواب این نوع وظیفهگرایی خطرناک باید گفت که کنار هم گذاشتن عکسهای یک قهرمان در شرایطی که […]
نزدیک شدن به روایت با «سلولهای بهاری»
حسین بهاروند، استاد و پژوهشگر در پژوهشکده زیستشناسی و فناوری سلولهای بنیادی پژوهشگاه رویان، در اسفند ۱۳۵۰ در شهر اصفهان به دنیا آمد. اما پدر و مادرش از اهالی خرمآبادند. او در دانشگاههای شیراز، شهید بهشتی و خوارزمی تحصیل کرد و در سال ۱۳۷۶ به پژوهشگاه رویان پیوست و پس از چند سال پژوهش، در […]
رودررو با پدر علم سلولهای بنیادی ایران
از پلههایی میگوید که دو تا یکی طی کردیم، از با مغز زمین خوردنها و گاهی با آسانسور بالا رفتنها. تا بالاخره یک روزی که امروزِ روزی باشد بتوانیم سرمان را بلند کنیم و بگوییم: «ما»، یکی از بزرگان این شاخه از علوم در جهانیم. فکر نکنی که یکهویی و یکشبه، ولی بعد از حرکتی […]
«سلولهای بهاری» و قهرمانی بیادعا
سلولهای بهاری روایت اشک و لبخند است، روایت زمین خوردن و بلند شدن، روایت پای چیزی ماندن و برایش جنگیدن تا انتهای راه، حال آن که علم را انتهایی نیست. نقل قولیست از دختر دکتر بهاروند که به یکی از همکلاسیهایش میگوید: «رویان جای آدماییه که تا سر حد مرگ کار میکنن» و این بهترین […]
«سلولهای بهاری» روایت مردم ایران است
من چشمهای زیادی را دیدهام که انتظار میکشند و برای یک سلول و یک مشتِ کوچک امید، هست و نیستشان را وسط گذاشتهاند. من آدمهای زیادی را دیدهام که به خاطر یک سلول زندگیشان تغییر کرده و از ظلمت به نور وارد شدهاند. من پای صحبت آدمهای زیادی نشستهام که به امیدی راههای طولانی را میپیمایند. […]
روایتی از یک کنش دانشجویی در کشور بولیوی
اولین چیزی که همان ابتدا توجهم را جلب کرد عنوان کتاب بود؛ «در میان سرخپوستها». این عنوان حس خوشایندی منتقل نکرد، به خصوص اینکه روایت بچههای جنبش عدالتخواه دانشجویی بود و همین کمی برایم سوال برانگیز شد که چرا چنین اسمی که حاوی نوعی نگاه شمال به جنوب است روی این کتاب درج شده است. […]
نمودار سختی کار فرهنگی برای انقلاب به روایت «مادر برام قصه بگو»
کتاب را باید در دسته کتب تاریخ شفاهی موضوعمحور قرار داد. از این حیث این کتاب یک گام از سایر کتابهای تاریخ شفاهی جلوتر است. زیرا اغلب کتابهای این دسته فردمحور روایت میشوند و کمتر پیش میآید به یک موضوع یا یک مکان یا اثری هنری بپردازند. پس باید کتاب «مادر برام قصه بگو» را […]
نامههایی از تمام ایران
در چندین نامه که در سالهای مختلف جنگ نوشته شده، کودکان و نوجوانان از امام تقاضای عاجزانه داشتهاند که فرمان مستقیم برای حضور در جبهه را برایشان صادر کند تا بلکه به این وسیله بتوانند از سد خانواده و نیروهای نظامی کشور که سختگیرانه مانع اعزام کودکان و نوجوانان به مناطق جنگی میشوند، عبور کرده […]
صدای انقلاب از حنجره میرزاوندی در گوش تاریخ میپیچد
محمد میرزاوندی عاقبتاندیش نبود که اگر بود امروز به عنوان یکی از چهرههای مهم موسیقی فولکلور باید شناخته میشد. البته این اتفاق شامل حال میرازوندی نیست. بسیارند کسانی که میتوان همیجا به نام آنها اشاره کرد که سابقه و توانایی هنری بیشتری دارند ولی نامشان در پس نامهای فریبنده و ژستهای قاب پرکن رسانهای قرار […]
طبقه اجتماعی در روایت زندگی افراد نادیده گرفته میشود
برگردیم سراغ کتاب «برخیزید». کتابی که خاطرات سیدحمید شاهنگیان را از کودکی تا آخرین سالهای فعالیتش در خود دارد. گفتم «کشکول»، چون با وجود مقدمه محقق و تدوینگر کتاب درباره مسیری که برای رسیدن به برخی ابهامات و برطرف کردن آنها طی کرده اما سوالاتی همچنان وجود دارد که پاسخی برای آنها در دل متن […]
«هشت میلیمتر از انقلاب» نمیخواهد تاریخ بسازد
راوی (علی میرقطبی) تلاش میکند در کمال صداقت خاطراتش را از ساخت مستند «روایت انقلاب در سبزوار» بازگو کند. سختیهای تولید و تهیه فیلم خام و ظهور تصاویری که گرفته و… همه در کنار هم، سبب میشود روایت میرقطبی به جان مخاطب بنشیند. همنشینی خاطرات با تصاویری که از دل مستند بیرون آمده سبب میشود […]
روایتی غریبانه از هنر در تمامی اعصار
راغب در این کتاب خاطراتش را از کودکی آغاز میکند. شاید از دو منظر بتوان به این مسئله نگاه کرد. یکی اینکه ما قرار است خاطرات یک آهنگساز و نوازنده را بخوانیم که زندگی هنری داشته و در مسیر رسیدن به آرمانهایش فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده که از این زاویه روایت از […]
زاویه دروبین این روایت روی قلب مادران بسته شده
کلمات کاری میکنند هر صفحه را که ورق میزنی، بوی تند وایتکس از روی کاغذ بالک بلند شود و تا عمق ریههایت را بسوزاند. ناخودگاه پوست پشت دستت به خارش و سوزش بیفتد و دهانت طعم گس و تلخی بگیرد که عطش به جانت بریزد و یک ریز به دنبال جرعه آبی باشی تا آتش […]
تاملی بر عکس روایی «حوض خون»
ما شاهد در کنار هم نشستن زنانی هستیم که همگی به یک کار مشابه مشغولاند و نگاههایشان به یک سوست، اتاق سیمانی که فاقد معماری خاص و عناصر تمایزبخش است، باعث میشود تمایزگذاری میان زنان سخت شده و همه آنها در محیط، یکسان و شبیه به نظر برسند؛ بدون هیچ تفاوتی، گویی یک نفر تکثیر […]