مجله الکترونیک
قرن نو ـ شباهتی که دمار از روزگارم درآورد
ضربان داشت «ضربان»[1] کلاریسی لیسپکتور. انگار همان چیزی بود که میخواستم. دلم میخواست کتابی دستم بگیرد که سرم داد بکشد و پارس کند. کتابی نبود که «برو تو گلو» باشد، گیر میکرد. نفست را میگرفت. خط به خطش چشمهایم را تابهتا میکرد. انگار پریده باشم در استخر عمیق بدبویی؛ با هرچند خط و پاراگرافی باید […]
آیا میتوان گفت «برادران کارامازوف» آئينی نیست؟
در آثار ادبی و مشهور جهان نمونههای روشنی از ادبیات آئینی دیده میشود، برای من جذابترینشان «برادران کارامازوف» است. البته که داستایفسکی نظرگاه روان شناختی دارد و آثارش با اگزیستانسیالیسم و انسانگرایی و پرداختن به مقوله رنج شناخته میشود. حالا گذشته از جایگاه اخلاق میخواهم ادعا کنم که «برادران کارامازوف»، آئینی است. زیرا در این […]