مجله الکترونیک
تجربه جهانهای نزیسته از پنجره کلمات
ماجرای کتاب فلفلی و دزد مرغ که شروع شد خیالهایم رنگ تازهای گرفت. این فلفلی همانی بود که در داستان قبلی با برادرش قلقلی، حسنی را بهخاطر حمام نرفتن لایق رفاقت ندیده بود و تنهایش گذاشته بود. در این کتاب احتمالاً بزرگتر شده بود و این بار بدون پدر و برادرش راه میافتاد دنبال دزد […]
قرن نو ـ راههایی برای کنترل کرم کتاب درونمان!
اشتباه نکنید. برنامهای برای نخواندن و فریب مخاطب در کار نیست اما خب تجربه سالهای قبل نشان داده هربار زمان خالی و آزاد پیدا کنیم که بنشینیم کنجی و بزنیم در گوش کتاب خواندن، قبلش جهت تاکید و یادآوری برای فالویینگهایمان نیاز داریم یکی از اعضای خانواده از ما عکسی در حال مطالعه ثبت کند […]
روایتهایی از تنهایی در میان دیگران
توی دوحه خارجی زیاد بود. طبق آمار تقریبا سهچهارم ساکنان قطر، غیرقطری بودند. آنهم توی همان یکوجب کشور. یکبار موقع ویدیو کال گروهی، به خانوادهاش گفته بود قطر آنقدر کوچک است که اگر از مرکز دوحه، به هر طرفی نیمساعت رانندگی کنی، میافتی توی آب! با اینحال، قطریها بلد بودند طوری خود را از ساکنان غیربومی […]
چرا نباید کتاب بخوانیم؟
فکر میکنم مهمترین دلیل برای اینکه کتاب نخوانیم این است که کتاب و کتابخوانی فکرمان را مشغول میکند! به قول معروف «فکری میشویم» و «میرویم توی فکر»! کاربرد واژه «فکر» در این دو تعبیر مرسوم بین مردم نه در وجه مثبت که در وجه منفی آن و بهمعنای مشغله و درگیری ذهنی است. زیاد دیدهایم […]
روایتی از پشت پرده کتابخانههای مدارس
مرحله اول، چه برای کتابدار و چه برای کتابخوانها، توجه به طبقهبندی کتابهای کتابخانه و دستیافتن به لیست کتابهای محبوب بود. بخشی از این لیست، میراث کتابدار قبلی برای کتابدار جدید بود و بخشی را هم میشد با پرسوجو از سال بالاییها و حتی قوم و خویشی که سالهای قبل در آن مدرسه درس خواندهاند، […]
روایتی از یک مشکل رایج میان کتاببازها
به گمانم خوب میشود اگر قدم اول را با چیزی شبیه به جلسات مشاورهی گروهی کمپهای ترک اعتیاد برداریم. دور تا دور سالن را صندلی بچینیم، هفته به هفته گرد هم بیاییم و به نوبت حرف بزنیم. از آنجایی که بانی این گردهمایی هستم، اجازه بدهید که من شروع کنم. شاید بعضیها تصور کنند که […]