مجله الکترونیک
معمولی بودن بد است؟
«گاف» داستان زن جوانیست که تلاش میکند تاثیرگذار باشد. همچنان که رسالت معلمان بوده، از دیرباز تاکنون. آنها که چراغ راه بودهاند و نور و ماهتاب و هر شیء تابناک دیگری که راه را روشن کرده و گاها نیز خود را به آتش کشیدهاند، تا اثری از خود بر جای بگذارند. فارغ از رنگ و […]
اختلاف طبقاتی و تبعاتش به روایت «گاف»
«معمولی بودن خیلی دامنگیر است و ملالآور. من و ایمان معمولی هستیم. یک خانواده کوچک سه نفره بدون چالهای که آنقدر گود باشد تا بتوانی اسمش را بگذاری چاه. دو تا آدم که مثلا سی سال است ناهارشان را سر وقت میخورند و قبل از ناهار قابلمه را باز میکنند. بو میکشند و میگویند هووومممم […]
شخصیت اصلی «گاف» زن است
من رمان گاف را یک اثر چند وجهی میدانم که از هر سو سعی کرده است دایره نگاه خود را وسعت بدهد و در میزانسنهای مختلف حرف برای گفتن داشته باشد. چه درباره فرم اثر که مختصری به آن اشاره کردم و چه درباره ماهیت و مضمون اثر. یکی از نکتههایی که در این رمان […]
آغازی خوب با پایانی روشن
محله ناظرآباد مصداقی از محلههای فقیرنشینِ حاشیهایِ شهرهای بزرگ است. اما آنچه به عنوان اوج نقطه تضاد در رمان رخ نشان میدهد و از این رهگذر عدمِ تعادلِ رمان تعلیق و جذابیت را افزایش میدهد آنجاست که ارغوان، معلم شاگردانی است که هیچ شباهتی به ناظرآبادیها ندارند. در واقع هرچه آنان دارند، ناظرآبادیها ندارند و […]
نویسنده «گاف» کار سختی انجام داده است
«گاف» که اولین اثر این نویسنده است در قالب رمانی کوتاه به شرح سختیهای کار در نهادهای مردمی خیریه پرداخته است. رمان از زبان زنی به نام «ارغوان» که شخصیت اصلی کتاب است روایت میشود. مهمترین مسائلی که در روایت به آنها پرداخته شده؛ شکاف طبقاتی و شکاف بین نسلی است. نقطه قوت کتاب شخصیتپردازی […]
«گاف» و چیزهایی که هست
گاف یک رمانِ استوار است؛ و شاید بتوان گفت مهمترین دلیلِ این استواربودنِ، تکیه نویسنده (خانم سارا گریانلو)، بر تجربه زیسته معلمیِ خودش باشد. تجربه زیستهای که به مخاطب کمک میکند معلمی را ـهرچند کوتاهـ زندگی کند. اجازه بدهید از این موضوع ساده گذر نکنم و اندکی آن را بسط بدهم. هر فردِ رمانخوان، به […]