مجله الکترونیک
نویسنده
روایتی از درک هستی نورانی
در طول مسیر پیاده روی، سعی میکنم که فقط پاهایم باشم و همان نفسی که می رود و میآید. زمان از دستم در میرود و نمیدانم کی به خانه میرسم. ذرات نور محیط طور دیگری هستند. اما فقط متوجه احوال خوبم هستم. فکر میکنم که به خاطر حرکت است که به تعادل رسیدهام و حالم […]
روایتی از ایستادن بر قلهای به بلندای بیسوادی
ـ که در مشایخ این شهر این نشان نمیبینم شاید فکر کنید میخواهم زیرآب نویسندهها را بزنم که تنبلیام را بپوشانم. از من بعید نیست. به خصوص اینکه کتابخانهام پر است از کتابهای نصفه و امید خوانده شدن را در جلد آنها میبینم. اما، وقتی اولین متنم در سایت واو منتشر شد، متوجه رفتاری در […]
تصویر من یا کاریکاتور آنها؛ مسئله این است!
هربار که کاریکاتوری به قصد توهین به پیامبر منتشر میشود، برای مدت زیادی درگیرم میکند. شاید چندین ماه… در واقع واکنشی که مسلمانان به آن کاریکاتور نشان میدهند، مسئله من میشود. این که پیامبر در زندگی من چه شکلی است؟ چرا من از آن کاریکاتوریست خشمگین نمیشوم؟ وقتی از هیجانات خودم فاصله میگیرم و سعی […]
جنگنده یا منفعل، مسئله این است
برای نوشتن، یک شخصیت پروتاگونیست یا قهرمان، یک آزمایش و یک خط داستانی لازم است. قهرمان کسی است که دل به کنش میزند. در واقع این کنش اگر نباشد، قصهای هم پدید نمیآید و قهرمان و خط داستانی هم نداریم چرا که از درجا زدن و توقف و سکون، قصهای خلق نمیشود. نویسنده در جریان […]
جستاری درباره چیستی جوانی
بیستوچهارسالگی من آخرین سال جوانیام از دیدگاه نرمهای جامعه بود و من متوقف شدم. دو سال در خانه نشستم و هیچ کاری نکردم. آن آدم فعال، تمام شده بود. تسلیم محدودیتهای خانوادهام شده بودم و ترسی عمیق مرا در برمیگرفت. ترس از تنهایی. روح خسته و مریضی داشتم و تراپیستها نمیتوانستند برایم کاری کنند. چون […]