تجربه‌ای تازه از روایت زنان در «پاییز آمد»

آوازخوانی الهه جنگ در آتش‌باران

18 مهر 1400

ادبیات دفاع مقدس به مجموعه نوشته‌ها و سروده‌هایی گفته می‌شود که درون‌مایه و موضوع آنها به مسائل هشت سال جنگ‌تحمیلی و پیامد و تبعات آن باز می‌گردد و به دنبال تغییر و تحول در اوضاع کشور و شروع جنگ تحمیلی در پایان تابستان ۱۳۵۹ پدید آمد. دگرگون شدن زندگی بر اثر جنگ، مسائل تازه‌ای را در دستور کار ادبیات قرار داد و شاعران و نویسندگان به آفرینش آثار ادبی متنوعی پرداختند، اما در این میان شعر به دلیل روح مطلق هنری حاکم بر آن نمی‌توانست واقعیت‌ها، معضلات و حوادث دوران را منعکس کند. پس خاطرات و زندگی‌نامه‌ها با روح واقع‌گرایی که در بطن خود دارند، این مسئولیت را به دوش می‌کشند؛ به گونه‌ای که به وسیله مطالعه این آثار می‌توان به درکی آشکار از آن زمان دست یافت.

خاطره نگاشته‌ها با توجه به ویژگی و نسبتی که با ادب مقاومت و واقعی بودن موضوع دارند و با عنایت به مردمی بودن و حصرناپذیری آن به قشر و طبقه‌ای خاص، جان‌مایه واقعی‌ترین و مردمی‌ترین مصالح و مواد ادب مقاومت را در خود جای داده‌اند. همچنین خاطره‌نگاشته‌ها به علت فراگیر بودن حضور مردمی در جنگ، حضور ایمانی و اعتقادی و عدم التزام پدیدآورندگان آنها به آموزش‌ها و توصیه‌های خاص در نگارش خاطرات جبهه، گوناگونی سطح سواد، دانش و سن خاطره‌نویسان و در برگیرندگی تنوع موجود در محیط طبیعی جبهه‌های جنگ، متنوع‌ترین و وسیع‌ترین مصالح ادب مقاومت را فراهم آورده‌اند. در خاطره‌نگاشته‌ها مواد و مصالح لازم برای آثار ادبی، هنری، تاریخی فراوان است، بنابراین خاطره‌نگاشته‌ها مبنایی‌ترین و اصیل‌ترین سرمایه ادب و هنر مقاومت به شمار می‌روند.

بعد از تمرکز بر خاطرات و زندگی‌نوشت‌های شهدا احساس نیاز به شنیده شدن زنانی که تجربه همسری شهدا را داشتند شدت گرفت و همین امر موجب شکل‌گیری حلقه گسترده‌ای از کتاب‌هایی شد که به خاطرات همسران شهدا می‌پرداخت. این کثرت فی‌نفسه از نقاط قوت ادبیات پایداری تلقی می‌شود با این توضیح که با همین تعدد و کثرت زندگی‌نوشت و خاطرات همسران شهداست که امکان تحلیل و بررسی و نقد، برای محققین فراهم می‌شود. این پژوهش و نقدها لاجرم به تصحیح خطاها می‌انجامد. البته با نگاه از بیرون به این کثرت ممکن است دچار این خطای ادراکی شویم که ما با مجموعه‌هایی مشابه هم روبه‌رو هستیم. زندگی‌ها و آدم‌ها و حتی عشق‌ورزی‌های مشابه و حتی سرنوشت‌های مشابه. حالا گیرم با کمی اختلاف در جزئیات. اما در کلیات ناگزیر همه شبیه هم هستند. زن و شوهرهای مذهبی و معتقد به گفتمان انقلاب در کوران انقلاب و جنگ تجربیات و زندگی‌های مشابه داشتند و اکنون ما مخاطب آثاری هستیم که حامل همه آن شباهت‌هاست. خب این خطای پرسپکتیووار ناشی از نگاه دور و با فاصله زیاد به موضوع و این کتاب‌هاست. کتاب «پاییز آمد» از جهاتی ناقض همین موضوع است.

«پاییز آمد» خاطرات فخرالسادات موسوی، همسر شهید احمد یوسفی، فرمانده سپاه زنجان به قلم گلستان جعفریان است.

این کتاب با راوی اول شخص در خط زمانی مستقیم از کودکی فخرالسادات شروع می‌شود. راوی خود فخرالسادات است و گلستان جعفریان به عنوان نویسنده هوشمندانه و درست در پس کلمات راوی پنهان شده است. او بر خلاف برخی نویسندگان سودای خودنمایی ندارد و برای همین فقط راوی و روایت را به سمت و سوی صحیح و دور از حاشیه و یا حتی اطلاعات زرد هدایت می‌کند.

از همان ابتدای روایت، راوی و نویسنده سخاوتمندانه و بی‌لفاظی‌های معمول، اطلاعات خانوادگی و شخصیتی و روحی آدم‌های زندگی فخری را در اختیار خواننده قرار می‌دهند. زندگی فخری از کودکی و آشنایی با سبک زندگی و خانوادگی او آغاز می‌شود و به روزهای انقلاب و نوجوانی او می‌رسد. روایتی گام‌به‌گام، بی‌تعجیل و بی‌حاشیه.

از سویی دیگر جعفریان به عنوان نویسنده با چینش صحنه همراه با جزئیات و قرار دادن گفت‌وگوهایی متکی به ریزروایت‌های رفتاری و صحنه‌پردازی، خاصه میان فخری و احمد هم به همذات‌پنداری خواننده با راوی کمک کرده است و هم به جذابیت‌های خیال‌انگیز اثر: «توی رختخواب نیم‌خیز شدم و لیوان را نصفه آب کردم و خوردم. به پهلو دراز کشیدم. خوابم نمی‌برد…» (صفحه 104)

به واژه‌های نیم‌خیز، نصفه و به پهلو…دقت کنید! این جزئیات در کل روایت عملا تمامیت اثر را به سمت ظرائف ناشی از نگاه زنانه برده است.

در همین محدوده الگوواره از نکات قابل تامل در «پاییز آمد»، حضور جدی تقابل سبک زندگی مادر فخری یعنی لعیا و خود فخری است. فخری از تیپ زنان دارای مولفه‌های آتنایی‌ست که به سختی تن به جزئیات زنانه می‌دهد، برعکسِ مادر (لعیا) که آفرودیت تمام عیار است. در افرادی که کهن‌الگوی آفرودیت حضور فعال دارد، شور و شوق زندگی موج می‌زند. این افراد را همیشه با شور و نشاط درونی و در تعامل با زندگی می‌بینید. آنها از ارتباط با دیگران لذت می‌برند. همواره عاشق زندگی و همه ابعاد و ظواهر و قسمت‌های مختلف آن هستند و هیچ‌گاه نسبت به زندگی دلسرد نشده و همیشه تمایل به ادامه آن دارند. در انتخاب پوشش و حتی انتخاب رنگ برای وسایل خانه رنگ‌های خالص و شاد و زنده را انتخاب می‌کنند و اگر هر چیزی با این رنگ‌های خالص و پرنور و پررنگ باشد، آن را انتخاب می‌کنند. زنان آفرودیت معمولا زنانی آراسته اما کم‌آرایش، جذاب و دوست داشتنی هستند. آنها با خودشان و بدنشان کامل هستند و به خود عشق می‌دهند. هیچ وقت از خود ایراد نمی‌گیرند و همیشه خودشان را تحسین می‌کنند. به همین دلیل هم هست که دیگران هم آنان را همیشه کامل می‌بینند. حتی زمان‌هایی که در خانه هستند، برای خود و برای لذت بردن خود، همواره مرتب و منظم و آراسته و سرحال و تازه هستند. به طوری که اگر فردی به صورت اتفاقی به خانه آنها وارد شود فکر می‌کند منتظر میهمان مهمی بوده و یا در حال رفتن به میهمانی هستند. روح آنها همواره جوان، شاد، شاداب و سرخوش است و همانند کودکی آزاد و رها. تصورشان از خود این است که در هر سنی و در حال و احوالی و در هر کجا و تحت هر شرایطی قرار بگیرند، روح آنها همواره همین حالت شادابی و جوانی و سرخوشی خود را حفظ می‌کند. آفرودیت خدابانوی خلاقیت نیز هست. تمام زیبایی ظاهری زن که به نوعی به پوشش، آرایش و یا محیط پیرامونش مربوط می‌شود به خلاقیت آفرودیت ربط دارد. در لعیا  تمرکز بر وجوه ظاهری زنانه (مانند استفاده از شکم‌بند بعد از زایمان، استفاده از لباس‌خواب‌های متنوع، استفاده از زینت‌آلات طلا و…) حتی از هم‌نسلان خودش هم بیشتر است. از این رو میان لعیا و فخری نوعی تقابل مادر و دختری جذاب جریان دارد و فخری مدام مورد انتقاد مادرش قرار می‌گیرد.

اما در فخری کهن‌الگوی آتنا فعال است. در زن آنتایی حضور در فعالیت‌های مردانه به جدایی و کناره‌گیری از آنان ارجح است. زره عقلانیت، زن آتنایی را معمولا از احساس درد مصون می‌دارد. در اوج بحران‌های عاطفی و تضادهای درونی آتنا قادر است احساسات را کاملا مدیریت کند و همچنان به نظارت وقایع و تحلیل آنها بپردازد. (فخری در مواجهه با مرگ فرزند و اطرافیانش به کمک و همراهی احمد قادر به مدیریت عواطف است). این زن همیشه طالب میانه‌روی است، چرا که افراط غالبا نتیجه احساسات تحریک شده یا احتیاجات شدید است و نیز از ذاتی تندرو، حق به جانب، ترسو یا طماع سرچشمه می‌گیرد که البته همه اینها با آتنای منطقی در تضاد است. فخریِ آتنایی کتاب «پاییز آمد» میانه‌روست برای همین تن به ازدواج عاشقانه با احمد می‌دهد. نسبت به بارداری و فرزندآوری پذیرش تام و تمام دارد. در واقع انرژی آفرودیت با ازدواج در فخری شدت می‌یابد ولی نه آن اندازه که زیر بار سفارش مادرش در باب استفاده از لباس‌های متنوع و رنگی و گران برود. کهن الگوی آتنا در زمینه‌های تجارت، فرهنگ و آموزش، علوم، ارتش و سیاست شکوفایی دارد. (شما را ارجاع می‌دهم به حضور فخری در میدان تیر و کارهای نظامی قبل و بعد از ازدواج و حتی حضور در میدان تیر در ماه هشت بارداری).

کتاب «پاییز آمد» در 200 صفحه فقط روایت ماجرای زندگی فخری نیست، بلکه این روایت و زندگی‌نوشت، خود بستری است برای آشنایی با طبقه‌ای از افراد سپاهی که در دهه شصت گرفتار دگماتیسم (جزم‌اندیشی) بودند. خواننده از خلال صحبت‌های احمد با فخری است که نسبت به رفتارهای عجیب و محدود‌کننده آنها آگاه می‌شود. اینکه فردی به همسرش اجازه خیلی از کارهای معمولی در خارج از منزل را ندهد حتی همان موقع هم که فضا مملو از آرمان‌خواهی ایدئولوژیک بود، امری غریب و غیرقابل پذیرش به نظر می‌رسید. اما در این میان احمد را می‌بینیم که در عین‌حال که متشرع است اما از همسرش می‌خواهد برای او آواز بخواند. در خدمت خانواده است و حتی از شستن لباس و ظرف در منزلش هیچ ابائی ندارد. از فخری می‌خواهد حتی با داشتن دو فرزند کوچک به فعالیت‌های اجتماعی بازگردد و در این راه روی کمک او به عنوان همسر حساب کند.

بله! به عدد آدم‌های روی زمین زندگی، عشق و تجربه داریم که به ما برای بهتر دیدن و بهتر زیستن یاری می‌رسانند.

 

عنوان: پاییز آمد؛ خاطرات فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی/ پدیدآور: گلستان جعفریان/ انتشارات: سوره مهر تعداد صفحات: ۲۴۰/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

1 دیدگاه

  • رضا

    با سلام، نوشته خیلی جالبی است. تفاوت بین خانمها به لحاظ شخصیتی را خیلی خوب توضیح داده. دست مریزاد به نویسنده و مجله واو

بیشتر بخوانید