«عاشق داعشی من» یا سریال «کلید اسرار»

از محتوا به یادگار اسمی دارد!

08 دی 1400

کتاب «عاشق داعشی من» را خواندم. قصد داشتم اگر کتاب خوبی بود برایش یادداشتی بنویسم، اگر دیالوگ یا مونولوگ فاخری داشت به عنوان حرفی ناب اسلایدش کنم و اگرنه به دوستان بگویم برای خواندنش وقتتان را هدر ندهید، ولی نظرم عوض شد! علی‌رغم اینکه این کتاب آن‌چنان کتاب خوبی نبود و حتی جمله خاصی که بشود روی بار ادبی و معنایی آن تکیه کرد و به عنوان جمله‌ای ناب به آن اشاره کرد نداشت، تصمیم گرفتم یادداشتی کوتاه برایش بنویسم.

انتخاب نام جذاب و مناسب برای یک رویداد فرهنگی از جمله کتاب می‌تواند روی فروش آن تأثیر بسزایی داشته باشد و نویسنده آماتور این کتاب یعنی «هاجر عبدالصمد مصری» که این کتاب اولین رمان اوست به خوبی به این مهم آگاه بوده و نام جذاب «حبیبی داعشی» را برای کتابش برگزیده ولی افسوس که نتوانسته این مهارت را در محتوای کتابش نیز به کار برد.

«حبیبی داعشی» که در ترجمه فارسی به «عاشق داعشی من» برگردان ‌شده، رمانی است 300 صفحه‌ای که می‌توانست 150 صفحه باشد. رمانی که محصول دغدغه نویسنده درباره جذب جوانان ناآگاه به داعش است ولی متأسفانه نتوانسته دغدغه‌اش را خوب بیان کند و از زوایای مختلف به این مقوله بزرگ اجتماعی‌ـ‌فرهنگی‌ـ‌سیاسی بپردازد. او این معضل و پدیده بزرگ را تنها از یک بعد دیده و همان یک بعد را برای مخاطب به‌عنوان تمام ماجرا تصویر کرده است. این نگاه تک‌بعدی نویسنده با چاشنی عدم پژوهش کافی و فقدان اطلاعات دقیق از پدیده منحوس داعش و نحوه و دلایل جذب جوانان باعث شده در چند نقطه خاص از رمان دچار پرش محتوا شود به‌گونه‌ای که مخاطب دچار سردرگمی شده و حس می‌کند صفحه‌ای در این میان جاافتاده و نخوانده باقی‌مانده، ولی واقعیت این است که گسستگی مطلب در عین مطول بودنش باعث بروز این ایراد شده است.

از سویی دیگر رمان سرشار است از اتفاقاتی که به‌طور عادی یک در میلیون نیز امکان اتفاق افتادنش وجود ندارد ولی نویسنده ماجرا را طوری پیش می‌برد که مخاطب به‌یقین می‌داند انتهای ماجرا به این نقطه خواهد رسید! نه از این بابت که حالت نرمال وقایع چنین است بلکه از این بابت که ذهن نویسنده به شدت در اختیار خواننده است و مخاطب بعد از خواندن 50 صفحه اول به‌راحتی می‌تواند حدس بزند نویسنده صحنه بعدی رمان را چگونه خواهد چید.

از این‌ها که بگذریم می‌رسیم به پایان‌بندی رمان، که به طرز غریبی خواننده را به یاد سریال «کلید اسرار» ترکیه‌ می‌اندازد، زیرا نویسنده نهایت سعی‌اش را کرده تا تمام پیام اخلاقی مدنظرش را یک‌جا و به‌زور هم که شده در پاراگراف آخر بگنجاند و همه شخصیت‌های داستان را به سزای اعمالشان برساند.

با تمام این اوضاع آنچه نگارنده را وادار به نوشتن یادداشتی درباره این رمان کرده این است که بعد از گذشت سال‌ها از تأسیس و جولان دادن داعش در منطقه خاورمیانه و جذب نیروی جوان و بعضاً نخبه از سراسر دنیا و حتی از میان تمامی ادیان! کمتر نویسنده‌ای اهتمام به نوشتن رمان و داستان با دستمایه داعش داشته و اغلب کتب مرتبط به‌صورت مستند یا گزارش یا مصاحبه هستند لذا اصل پرداخت این نویسنده جوان به این موضوع و نوشتن رمانی عاشقانه با محوریت داعش را می‌توان نقطه عطفی در راستای تولید آثار بیشتری در این باب قلمداد کرد و ارج نهاد.

کتاب «حبیبی داعشی» نوشته هاجر عبدالصمد توسط مهدیه داودی رکن‌آبادی ترجمه و توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است.

 

عنوان: عاشق داعشی من/ پدیدآور: هاجر عبدالصمد؛ مترجم: مهدیه داودی/ انتشارات: کتابستان معرفت/ تعداد صفحات: 292/ نوبت چاپ: سوم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید