«دروازه خورشید» و فراز و فرودهای مردم فلسطین

اشغالگران از ابتدا ارتش بودند

30 مهر 1403

«دروازه خورشید» بیشتر از اینکه روایت مقاومت مردم فلسطین باشد، روایت آوارگی، جنگ‌زدگی و فلاکت آن‌هاست. خوری با یک حرکت ساختارشکنانه یا شاید واقع‌نگرانه، تمام تصورات و ذهنیت خوانندگانش را از ملت مقاوم و پایدار فلسطین تغییر داده و به جای تعریف اغراق‌گونه از روحیه خستگی‌ناپذیر و مقاومت فلسطینی‌ها، وضعیت فلاکت‌بار اردوگاه‌های جنگ‌زده‌ها و زندگی مصیبت‌بار مردم فلسطین را به قلم کشیده است. شخصیت‌های این کتاب بارها با لحنی سرزنش‌گر و پشیمان در کنار اشاره به خیانت‌های ارتش کشورهای عربی، مقصر این وضعیت را ملت فلسطین می‌دانند و اعتراف می‌کنند آن‌چنان که باید و شاید از خاک‌شان دفاع نکرده‌اند. تقریباً هیچ یک از مبارزان فلسطینی در این کتاب زندگی آسوده یا ایدئالی ندارند. یونس، از اولین مبارزان و فدائیان مقاومت فلسطین با وضعی اسفناک در شبه‌بیمارستانی در اردوگاه شتیلای بیروت، به کما رفته است. دکتر خلیل، از دیگر مبارزان فلسطینی مظنون به قتل یک زن و تحت‌تعقیب است. او که خود را پسر یونس می‌داند، از ابتدای کتاب یونسِ به کما رفته را مخاطب قرار داده و تک‌تک خاطرات و زندگی شخصیت‌های این داستان را مرور می‌کند. دکتر خلیل تا پایان کتاب راوی مصیبت‌ها، گرفتاری‌ها و مشقت‌های شخصیت‌های کتاب است. این روایتِ اول شخص در این داستان نسبتاً طولانی به تدریج مخاطب را خسته می‌کند.

روایت «خوری» تک‌خطی نیست؛ بلکه با وام‌گیری از رمان‌نویسان مدرن تلاش کرده زمان را بهم بریزد و از خط اصلی روایت بیرون بزند. داستان در سال ۱۹۹۵ می‌گذرد، زمانی که دکتر خلیل با یونس که در بستر بیماری افتاده، دردودل می‌کند. اما راویِ داستان، ما را از سال 1948 و تأسیس دولت اسرائیل به دهه‌ها و سال‌های متعددی می‌برد که ترتیب خاصی ندارند. برای مثال از موقعیت یا روایتی که در دهه 60 میلادی رخ داده، به دهه 80 می‌رود و باز از آن‌جا به زمان دیگری بازمی‌گردد. تقریباً هیچ یک از موقعیت‌های این داستان شفاف و واضح روایت نمی‌شوند و نویسنده اصرار دارد برای ایجاد کشش در داستان، روایت‌ها را نصفه‌نیمه رها کند و آن‌ها را مرتب به تعویق بیاندازد و در این رفت‌وبرگشت‌های زمانی به تدریج آن‌ها را کامل ‌کند. برای مثال داستان خانواده یونس، ماجرای همسرش نهیله یا مرگ فرزندش ابراهیم، به صورت مستقل روایت نشده و در خلال سایر روایت‌ها و آمیخته با آن‌ها بیان می‌شوند. نویسنده از زندگی یونس، ناگهان مخاطب را به زندگی دکتر خلیل و ماجرای ارتباطش با شمس یا ماجرای کشته شدن پدر یا فرار مادرش به اردن یا داستان سفرش به چین پرتاب می‌کند. این شیوه داستان‌نویسی و عدم پیوستگی زمان، به غیر از اینکه برای یک رمان طولانی مناسب نیست، ممکن است خوانندگان به خصوص کسانی که با تاریخ اشغال فلسطین آشنایی ندارند را هم سردرگم کند. نویسنده برای جلوگیری از سردرگم شدن خواننده مجبور شده در این روایت‌های رفت‌وبرگشتی بخش‌هایی از این ماجراها را تکرار کند، به همین دلیل اغلب موقعیت‌ها تکراری به نظر می‌رسند و مخاطب را خسته می‌کنند. برای مثال بارها ماجرای سفر دکتر خلیل به چین مرور می‌شود.

نکته بعدی حضور اسامی، شخصیت‌ها، زمان‌ها و موقعیت‌های زیادی است که در رمان وجود دارند و باعث شده مخاطب ارتباط چندانی با این همه شخصیت برقرار نکند. نویسنده قصد داشته تصویری کلی از وضعیت زندگی فلسطینی‌ها ارائه دهد، به همین دلیل خانواده‌ها و شخصیت‌های زیادی را به داستانش وارد کرده است. اما این کار، نه تنها تصویری کلی از فلسطین ارائه نمی‌دهد بلکه سبب سردرگمی مخاطب نیز می‌شود. بهتر بود نویسنده به جای این همه شخصیت، تنها روی چند خانواده متمرکز می‌شد؛ کاری که روژه مارتن دوگار در «خانواده تیبو» انجام داده و مخاطبانش را در جریان جنگ جهانی اول و روزهای قبل از آن قرار داده است.

«دروازه خورشید» در اکثر موقعیت‌ها شباهت عجیبی با آثار رئالیسم جادویی پیدا می‌کند. با این تفاوت که صحنه‌های عجیب و جادویی این رمان در اکثر اوقات، خیالی نیستند بلکه در واقعیت رخ داده‌اند. برای مثال تصویری که نویسنده از مسجد غابسیه و درخت سدر مجاور آن ارائه می‌دهد، جادویی است. همین مسجد پس از اشغال و سقوط روستا، محل نگهداری احشام اسرائیلی می‌شود. نگهبان همین مسجد، ایوب، به طرز فجیعی در کنار همین درخت سدر به قتل می‌رسد که پس از آن این درخت به درخت ایوب معروف می‌شود. خودِ غاری که محل ملاقات یونس با همسرش نهیله بود، خیالی و جادویی است. ماجرای زن دیوانه‌ای که در قبرستان، استخوان مرده‌ها را جمع می‌کرد تا بالای تپه برایشان قبر بکند، باز هم رنگ و بویی جادویی و خیالی دارد. خوری در توصیف این زن می‌نویسد: «شبانه راه می‌رفت و ناله می‌زد مثل بادی که صفیر می‌کشد و توی خانه‌های در حال ویرانی می‌پیچد.» چادر درست کردن آوارگان فلسطینی از برگ‌‌های موز و بوی گندیدگی آن‌ها، ما را به دنیای آثار رئالیسم جادویی می‌برد. اما این موقعیت‌ها وقتی تراژیک می‌شوند که می‌فهمیم اکثر آن‌ها در دنیای واقعی و در زندگی آوارگان فلسطینی رخ داده‌اند!

خوری کم از جنایت‌ها و وحشیگری‌های اسرائیل ننوشته است. او زندان‌ها و شکنجه‌های صهیونیست‌ها را به تصویر کشیده، اشغال و سقوط روستاها را یکی پس از دیگری نشان داده است. تصویر اهالی روستا که «بچه‌هایشان را برمی‌داشتند و در دشت‌ها فرار می‌کردند به روستاهای همسایه»، محاصره شدن آن‌ها توسط اسرائیلی‌ها و گشنگی و تشنگی‌شان برای مخاطب ملموس می‌شود. اسرائیلی‌ها در این رمان به چیزی رحم نمی‌کردند، کودکان و سالخوردگان را با بی‌رحمی می‌کشتند، جنازه‌ها را دفن نمی‌کردند، زندانی‌ها را زیر آفتاب سوزان مصلوب می‌کردند، خانه‌ها را با خاک یکسان می‌کردند، مزارع را از بین می‌بردند و حتی به درختان زیتون هم رحم نمی‌کردند. ماجرای کشتار اردوگاه شتیلا در سال 1982 از اتفاقات مهم این داستان بود. خوری تصاویر تلخ این فاجعه را ترسیم کرده است. دکتر خلیل تعریف می‌کند که مرده‌ها چگونه روی هم تلنبار شده بودند و بوی تعفن همه‌جا وجود داشت و ابری از پشه بالای سر جنازه‌ها ایجاد شده بود. نویسنده، دوگانه جالبی از مردم فلسطین و اسرائیلی‌ها ارائه داده: «آن‌ها از ابتدا ارتش بودند، ما مردم عادی بودیم. بیشتر از نصف رزمندگان ما از جنگیدن چیزی نمی‌دانستند.» از نگاه نویسنده تمام ساکنان اسرائیل، جزء ارتش محسوب می‌شوند.

نگاه انتقادی خوری به روشنفکران از نکات جالب این کتاب بود. در جریان داستان برخی از روشنفکران و نویسندگان قصد نوشتن داستان زندگی فلسطینی‌ها را داشتند، اما خوری با لحنی انتقادی تمام روشنفکران را زیر سؤال می‌برد و اعتقاد دارد این آدم‌ها نمی‌توانند تمام ماجرا را درک کنند، چرا که اصلاً در دنیای دیگری به سر می‌برند.

«دروازه خورشید» با وجود تمام نکاتی که درباره آن گفته شد، مخاطبان را تا حدودی با فرهنگ، تاریخ و سنت‌های مردم فلسطین و مهم‌تر از همه با ادبیات عرب آشنا می‌کند. این کتاب در سال 1998 چاپ شده، اما با وجود افزایش روحیه مقاومت مردم فلسطین در این‌ سال‌ها مخصوصا پس از 7 اکتبر 2023، اگر نویسنده بخواهد بار دیگر چنین کتابی بنویسد، احتمالاً شخصیت‌های داستان امید، روحیه و انگیزه بیشتری برای مقاومت خواهند داشت.

 

عنوان: دروازه خورشید/ پدیدآور: الیاس خوری، مترجم: نرگس قندیل‌زاده/ انتشارت: نی/ تعداد صفحات: ۶۰۷/ نوبت چاپ: دوم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید