متقدمترین مقتلی که در دست است از ابومخنف نقل شده که شیخ مفید در ارشاد به آن گزارش استناد میکند. مقاتل معروف دیگری چون لهوف و مقتل الحسین خوارزمی نیز به رشته تحریر در آمدهاند.
من اعتقاد دارم مقاتل اولیه بهخصوص ابومخنف علیرغم سختخوانی، چون با حادثه قرابت بیشتری دارند، بیپیرایهتر از آن حرف میزنند. حتی میتوان گفت رئالیستیترند. بیآنکه درگیر لفظ شوند، صورت و ظاهر واقعه را روایت میکنند. اما چون راویان با زاویه نگاه متفاوت گزارشگری میکنند ما شاهد اختلاف در گزارشها هستیم.
در عصر ما و به تازگی مقتل و مقتلخوانی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. شاید یکی از دلایلش ظهور و رشد چشمگیر مکتب آيینی در ادبیات باشد. مقاتل دسته سوم مقاتلی هستند که با استناد بر مقاتل و منابع متقدمتر و تحلیل واقعه بر اساس آیات و روایات بازآفرینی میشوند. یکی از این آثار «حسینِ علی» به قلم محمدحسین مهدوی معروف به «م. موید» است که در نوع خود خاص و یکتاست. کتابی مشتمل بر ۱۲۸ باب که قدم به قدم با امام حسین (ع) میآید تا عاشورا و شهادت.
کتاب ویژگیهای زیادی دارد. مسیر درست تاریخی از میان روایات گوناگون. حاصل تتبع در مقاتل متقدم و تطبیق با سیر تاریخ و منابع معتبر که سعی میکند انحرافات تاریخی را کنار بزند و گزارشی مبتنی بر واقعیت بنویسد. اما ویژگی اصلیاش زبان و نثر است. مستندنگاری حادثه با زبانی دلکش و ادبیات فاخر که در آن برتری با واژگان فارسی است. در واقع او در نگارش تنها به زبان و ادبیات فارسی تکیه میزند با اینکه مستندات اولیهاش تماما به زبان عربی نوشته شدهاند.
تاریخ در کتاب «حسینِ علی» با ذکر جزئیات و ساختن فضا و تصویر ساخته و پرداخته میشود. با این که موید در اثرش تاریخ مینویسد اما از ادبیات غافل نیست. وقایع را در پس زبانی آهنگین و تاثیرگذار روایت میکند. گذشته از صناعت ادبی، آنچه در هنر یکی از شروط اصلی است این است که نویسنده بتواند در مخاطب، حس را برانگیزاند. «حسینِ علی» سعی ندارد از واقعیت فراتر برود. اما انتخاب کلماتش به نوعی است که حس بیشتری در میان آنها مبادله میشود و به این سبب مخاطب را بیشتر و بهتر به دنبال خود میکشد اما از این نکته نیز نباید غافل بود که مخاطب این اثر باید آشنایی حداقلی با ادبیات فارسی داشته باشد. از این رو مخاطب «م. موید» در «حسینِ علی» مخاطب جدیتر ادبیاتاند. زیرا در پس فارسی سره که مبنای نگارش است باید با واژگان بیشتری آشنا بود.
نکته دیگری که به چشم میخورد، تسلط نویسنده بر مقاتل متاخر است و بیش از آن معرفت و شناخت قابل توجه از حادثه عظیم عاشوراست، زیرا اگر او واقف نباشد و به اصطلاح واقعه را زیست نکرده باشد نمیتواند این حس را انتقال دهد. شرط اول قدم در هنر این است که هنرمند از طریق حواس پنجگانه اول خودش ببیند و بعد نشان دهد.
«و بیهیچ گفتی یا شنفتی جانمان داند و شناسد آن روز را که در آن چه نارواها بر خاندان برفت. همان روز که خداوند آفریدگار، تاریکی در آن آفرید و حسین علی را برای رویارویی با آن برکشید و برگزید ــ درود خداوند و نامهای نیکویش بر او باد ــ .»
از ظاهر و فرم قصه که عبور کنیم بطن کتاب اثر شگرفی بر مخاطب میگذارد. گزارش همان نقلی است که مخاطب شیعه بارها و باها شنیده و خوانده است. اما عمق کلمات به کار رفته در این نثر مخاطب را به چیستی و چرایی میرساند. غایت اثر نهایتا نقب زدن از لفظ به معناست. نویسنده حسین را در نهایت ایمان و کمال بندگی میبیند و فانی در ذات اقدس الهی. گویی خدا از زبان حسین سخن میگوید که آفتاب آمد دلیل آفتاب.
هر قدر مقتل خوانده و شنیده باشیم، باز هم این کتاب میتواند انقلاب درونی خلق کند و چراغ اندیشیدن به حسین ابن علی را بیدار نگه دارد و برای مخاطب دستاورد درونی تولید کند.
«و ما دانستهایم شبی که حسین ــ دورد خدا بر او ــ این بگفت، شب عاشورا بود. شب عاشورا بود که کسان و یاران خاندان، چراغ دل دانا افروختند و بر بازدارندگی از سوی آن سالارشان پای فشردند و نام اندوختند.»
تاریخ را با زبانی غیر از زبان تاریخ خواندن سخت است. به ویژه که نوشتن از حضرات معصومین و حسین ــ درود خدا بر او ــ ادب خاص خود را میطلبد. باید در نوشتن از کلمات مواظبت کرد، آهنگ ادب را رعایت نمود و پاکیزه نوشت. انگار که زیارتنامهای باشد.
عنوان: حسینِ علی درود خداوند بر او/ پدیدآور: م – موید/ انتشارات: شرکت چاپ و نشر بینالملل/ تعداد صفحات: ۶۴۱/ نوبت چاپ: سوم.
انتهای پیام/