قصه این کتاب تجربه سالها مبارزه زهره فرهادی در شهر خرمشهر و آبادان تا پایان جنگ تحمیلی است. گفتنی است این کتاب توسط خانم «فائزه ساسانیخواه» به رشته تحریر در آمده و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. آنچه در شخصیت زهره فرهادی به عنوان راوی کتاب نمود بارز دارد تشخص در هویت اوست.
آنچه که به صورت پیشفرض در ذهن مخاطبان کتابهای دفاع مقدس شکل گرفته این است که اگر دختری در آن سن و سال اسلحه دست گرفته و از خاکش دفاع کرده است، حتما در خانوادهای بسیار مذهبی و پایبند به اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی پرورش یافته است، اما زهره فرهادی این کلیشه را از بین میبرد. خانواده او نه تنها در صف اول مبارزات علیه شاه نبودند، بلکه حتی مخالف حضور برادر بزرگتر زهره، محمدرضا، هم بودند. آنها قلبا شاه را دوست داشتند و طبق گفته راوی هیچ سختگیری و فشاری نسبت به انجام فرایض دینی نداشتند. حتی بعد از پیروزی انقلاب هم پدر و مادرش از آن دسته افرادی نبودند که برایشان مهم باشد در جامعه چه میگذرد و یا کنشگری خاصی در این زمینه داشته باشند. آنها سرگرم زندگی خودشان بودند. اما در این میان این زهره بود که خود علاقهمند شد تا جور دیگری زندگی کند و مسیرش را تغییر دهد. مسیری که به او هویت تازه و مستحکم داد.
مروری بر کتابهایی که به نقش زنان در جنگ پرداخته نشان میدهد که در کنار بازنمایی شخصیت این زنان باید از عوامل شخصیتساز آنان نیز سخن به میان آورد. به بیان دیگر آنچه موجب شده تا زنان در دهه شصت و در فرازونشیب جنگ پوست بیندازند و سبکی دیگر از زندگی را تجربه کند. مروری بر ابعاد شخصیتی بازنمایی شده آنان و زهره فرهادی به شکل خاص نشان میدهد که میتوان شخصیت را به سه گانه بینش، گرایش و کنش تقسیم کرد. در نگاهی کلی، بینش همان اعتقادات ریشهای و نهادینه فرد است که چارچوب اصلی شخصیت را شکل میدهد. به عبارتی ،بینش، درونیترین سطح شخصیت یک انسان به حساب میآید و کنش بیرونیترین سطح شخصیتی انسان، یعنی رفتار و اعمالی است که از او ظهور و بروز میکند. در این میان،احساسات و حالات روحی فرد نیز، که با عنوان گرایش نامیده میشود، نقشی بسیار مهم دارد و لایهای میانی بین بینش و کنش قرار میگیرد. برای شناخت و تبیین شخصیت بررسی بینش، گرایش و کنش شرط لازم است، ولی کافی نیست، زیرا عامل زمینهای دیگری نیز وجود دارد که بر بینش، گرایش و کنش به طور مستقیم یا غیرمستقیم اثر میگذارد که به آن عوامل شخصیتساز گفته میشود.
اما با نگاهی مبسوطتر درخواهیم یافت شخصیت یک انسان فقط در بینش، گرایش و کنش او خلاصه نمیشود و در این میان عواملی نقش دارند که میتوانند بر شکلگیری شخصیت تأثیرگذار باشند. عوامل تأثیرگذار بر شخصیت در دنیای پیرامونی و محدوده زیست و نهاد رشد یافته فرد ریشه دارد.
در همه کتابهایی که به زندگی زنان در جنگ پرداخته شده راویان به عواملی فراتر از بینش، گرایش و کنش اشاره میکنند. از همینرو، این عوامل با عنوان عوامل شخصیتساز در هفت گروه دستهبندی و به شکل جداگانه میتوانند بررسی شوند. عواملی مانند نوع هنجار خانوادگی، قواعد خانواده و رویکرد پدر و مادر در مواجه با رفتار فرزندان، عاملی تأثیرگذار بر شکل گیری شخصیت فرزندان است؛ مثلاً در کتابی از خاطرات این زنان پدر و برادر راوی رویکرد سیاسی منطبق با اصول و قواعد مبارزاتی امامخمینی دارند و با فعالیت سیاسی راوی مخالفتی ندارند. این مسئله در زمان جنگ نیز کاملاً هویدا میشود و راوی مدت طولانی دور از خانواده به فعالیت دفاعی و امدادی میپردازد. اما در نمونه متضاد و قابل تامل این رویکرد و عامل در کتاب «چراغهای روشن شهر» مخاطب اثر، شاهد مخالفت تمام قد پدر راوی یعنی زهره فرهادی است. درست زمانی که تعدادی از دختران جوان به همراه خانواده مقابل عراقیها در حال ایستادگی هستند، زهره فرهادی بدون اطلاع خانواده از خانه بیرون زده است و از ترس ممانعت پدر خودش را پنهان میکند. او مدام در اضطراب مخالفت پدر برای بازگشت به جبهه است.
زنان در جنگ دچار اضطرابهایی متفاوت از مردان میشوند. برخی از اضطرابها ناشی از خطراتی است که مرتبط با جنسیت آنهاست. در جنگها، خشونت مبتنی بر جنسیت همواره در طول تاریخ رخ داده است. مسئله خشونت در جنگ، در مناطق مختلفی از جهان رخ داده است در جنگهای متعدد در جهان بسیاری از زنان به خاطر ترس از تجربه خشونتهای جنسی از دست نیروهای دشمن گریختهاند. در شرایطی که دشمن وارد خاک کشور شده و مردم خاصه زنان در یک ترس ناشی از تهدید جان و مال و ناموس در حال ترک تعلق از زندگی ریشه کرده در شهر و زادگاه خود هستند، زهره فرهادی اضطرابی متفاوت از بقیه را تجربه میکند. اضطراب مواجهه با پدری که مخالف جدی حضور او در موقعیت خطرناک جنگ است.
در آنچه بازنمایی بینش شخصیت راوی یعنی زهره در این کتاب میتوان به آن اشاره کرد التزام به رعایت احکام شرعی است. اعتقاد قلبی و شناخت و آگاهی فرد به احکام شرعی با توجه به تازگی پیروزی انقلاب و شدت یافتن رنگ و حضور هنجارهای دینی در رفتار افراد خودنمایی میکند.
رعایت حجاب اسلامی در سختترین وضعیت، مانند امدادگری و یا هنگام اسلحه دست گرفتن و خدمت رسانی به رزمندگان در میدان نبرد، و همچنین تقید به حفظ حریم محرم و نامحرم در این شرایط از اعتقاد قلبی و ریشهای شخصیت ناشی میشود، زیرا حضور یک رزمنده و مدافع زن در کنار مردان رزمنده باعث از بین رفتن حریم میان زن و مرد در عین همکاری نمیشود. در کتاب «چراغهای روشن شهر» بارها شخصیت اصلی یعنی زهره فرهادی از اینکه چادرش را در مسجد جا گذاشته خود را سرزنش میکند. همه اینها نشان میدهد که یک زن مسلمان رزمنده در نگاه و باور راوی این کتاب چگونه به حفظ حریم محرم و نامحرم، حفظ پوشش اسلامی و به طور مؤکد به پوشش چادر مقید است.
گرایشهای راوی که همان بررسی و بازنمایی احساسات و حالا درونی فرهادی است بهطور حتم، برای بازنمایی شخصیت او بسیار حیاتی و لازم است. در این روایت یک زن در عین علاقهمندی به دفاع و حضور در خطوط مقدم جنگ، از صدای انفجار میترسد و با دیدن اجساد یا حتی تهیه کفن برای شهدا منزجر میشود. او تلاش میکند منطقی و مسلط بر احساسات باشد، اما با پریشانی از وضعیت جنگی و حتی با وحشت از اسارت و تجاوز دست و پنجه نرم میکند. همه این موارد نشان میدهد شخصیت بازنمایی شده خصوصیات انسانی و عادی دارد و نه یک ابر انسان.
به این فراز از کتاب توجه کنید: «بعضی از مجروحان حالشان خیلی بد بود. یکی از آنها پسر جوانی بود که ضربه مغزی شده بود. وقتی داشتم کارهای اولیهاش را میکردم، تکههای سفید مغزش روی دستم ریخت؛ انگار کسی روی قلبم چنگ کشید. بدنش ضعیف شده بود. پزشک اورژانس هرچه سعی کرد برایش رگ پیدا کند نتوانست، رگ نداشت. به دکتر گفتم: «من میتونم از پاش رگ بگیرم.» و موفق شدم. دکتر با تعجب و تحسین نگاهم میکرد. این کار را از یکی از بهیارها یاد گرفته بودم.»
اما در مورد بازنمایی کنش زن در «چراغهای روشن شهر» میتوان گفت؛ بیرونیترین لایه شخصیت هر انسان، کنش و رفتار اوست. به عبارتی، اگر بینش را ریشه تمامی شخصیت یک انسان بدانیم و گرایش را لایه واسطه آن قلمداد کنیم، نمود عینی همه این سطوح در کنش قابل رؤیت است. از کنشهای اصلی مقید بودن به اعمال و واجبات دینی است. زهره فرهادی هم مانند تمام دخترانی که در آن زمان در سختترین وضعیت به سر میبردند به اقامه نماز و قرائت قرآن تقید داشت. به عنوان نمونه زهره در صفحه 371 میگوید شنیدن صوت قرآن عبدالباسط به ما حس خوبی میداد…
در مجموع «چراغهای روشن شهر» یکی از بهترین و مهمترین آثار در حوزه تاریخ شفاهی با محوریت زنان در جنگ تحمیلی است که نویسنده با روایتی یکدست و روان شخصیت اصلی را بازنمایی کرده است.
عنوان: چراغهای روشن شهر؛ خاطرات زهره فرهادی/ پدیدآور: فائزه ساسانیخواه/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: 543/ نوبت چاپ: چهارم.
انتهای پیام/