کتاب «جاده یوتیوب» نوشته محمدعلی جعفری یکی از سفرنامههای موجود در مورد بحران حضور داعش در سوریه است؛ روایتی از جنگ مردم سوریه با داعش و دوستدارانش و دلیل حضور نیروهای نظامی ایرانی، افغانستانی، لبنانی، عراقی و… در سوریه و کمک به آنها برای مقابله با اسلام آمریکایی ـ سعودی!
«جاده یوتیوب» قصه سفر جعفری و دوستش مجید به سوریه برای ساخت مستند از وضعیت آنجاست. دو نیروی غیرنظامی که ترسها و ندانم کاریهایشان در منطقه جنگی مخاطب را یاد صادق مشکینی فیلم سینمایی «لیلی با من است» میاندازد.
البته آنطور که جعفری در کتابش نوشته، او قرار بوده از این سفر کتاب بنویسد که به هدفش رسیده و «جاده یوتیوب» را راهی بازار کرده، اما همسفر او مجید میخواسته از این تجربه، مستند بسازد. در «جاده یوتیوب» نوشته شده که مسئولان نیروی حفاظت اطلاعات سپاه قدس ایران در سوریه هرچه این دو جوان در سفر پرحادثه به سوریه عکاسی و فیلمبرداری کردهاند از آنها گرفته و جعفری هم در کتابش چیزی از اینکه سرنوشت مستند مجید چه شد، حکایت نکرده است.
اگر ماجرا دقیقا همینطور باشد که در کتاب نوشته شده و جعفری و مجید از این سفر دست خالی برگشتهاند، میتوان ادعا کرد که نگارش کتاب «جاده یوتیوب» و نقل قولهای رزمندگان در آن و… خوب از آب درآمده یعنی جعفری از تقریبا هیچ، کتاب درآورده آن هم احتمالا با تکیه بر محفوظاتش و همان صوتها و تصاویری که در کتاب گفته شده جعفری آنها را در طول سفر و از ترس اینکه نیروهای حفاظت موبایلش را بگیرند، به تلگرام همسرش میفرستاده تا برایش ذخیره کند.
کتاب «جاده یوتیوب» روایت صیقل خوردهای دارد و در این راه پای مخاطب به سنگریزههای نوشتاری گیر نمیکند، اما طبیعتا یک اثر بیعیب هم نیست. برخی شخصیتها و روایتهای این سفرنامه الکن مانده، مانند مجید که ابتدای کتاب یا همان ابتدای سفر مدام خواب است و بعد از آن هم جز توصیف خیلی مختصری از حالات یا صحبتهای او چیز دیگری درمورد مجید دستگیر خواننده نمیشود و این درحالی است که مجید برای ساخت مستند به این سفر رفته بود و این میزان کمرنگ بودن نقش او در این سفر یا از خطاهای سهوی سفرنامه جعفری است یا واقعا او در سفر سوریه همینقدر خنثی حضور داشته است.
در پایان کتاب عکسهایی از شهدا یا رزمندگان ایرانی و سوری و… را میتوان دید که جعفری و مجید در این سفر با آنها دیدار داشتهاند و در سفرنامه هم بخشی از گفتوگوها و خاطرات آنها آورده شده است و خوانندهای که در این کتاب بارها رشادتها و لطافت جنگاوری شجاع با اسم جهادی ابوعلی را از زبان همرزمانش میخواند، میتواند با چهره این شهید مدافع هم آشنا شود یا میتواند در بین تصاویر آخر کتاب، صورت مدافعی به اسم مهدی ایرانی را ببیند که جوانی دهه هفتادی در سوریه بود که بعدها خبر شهادتش به جعفری میرسد.
عنوان «جاده یوتیوب» هم انتخاب خوبی برای چنین کتابی است. این عنوان ارتباط مستقیمی با موضوع جنگ رسانهای دارد؛ رسانهای که در دست عدهای خاص است و تبدیل به پلتفرم لوسی شده که هرچه به مذاقش خوش نیاید را پاک میکند و هرچه به نفعش باشد را تا زمانی که به میزان بازدید مطلبوش برسد نگه میدارد و بعد یکدفعه بشردوست میشود و آن را پاک میکند مانند فیلم جنایات داعش و سر بریدنها که هنوز هم در همین رسانههای یک جانبه با یک جستجوی ساده میتوانید انواع و اقسامش را پیدا کنید.
به نظر میرسد توضیحاتم تا همینجا برای اینکه آماده خواندن «جاده یوتیوب» شده باشید، کافی است و بهتر است جزئیات این سفرنامه پرهیجان و شاید غمانگیز را خودتان بخوانید، سر سفره مدافعان حرم بنشینید، با آنها چای بخورید، دود سیگارشان به سرفهتان بیندازد، از لوتیگری آنها شرمنده شوید بعد با تویوتای قرمز در «جاده یوتیوب» با سرعت برانید.
عنوان: جاده یوتیوب/ پدیدآور: محمدعلی جعفری/ انتشارات: دفتر نشر معارف/ تعداد صفحات: 200/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/