اینها را شرح دادم تا به کتاب «نا» برسم؛ کتابی که از سید محمدباقر صدر میگوید. از عالمی که روزگار کمتر چون او را به خود دیده، اما در تمام این سالها به درستی شناخته نشده است و قطعا «نا» هم نتوانسته همه وجوه شخصیتی این اندیشمند اسلامی را به مخاطب معرفی کند. هرچند جای تعجب ندارد که امروز ما هم صدر را آنطور که باید نمیشناسیم.
همیشه جریانات حق با بیمهری و ناملایمات روزگار مواجه بوده و هست و در این بین عدهای از ترس تاثیرگذاری این افراد، هرجایی از کتاب تاریخ که نامی از آنها باشد را مخدوش یا نابود میکنند. با این تفاسیر مریم برادران در همین سالهای درگیر با همهگیری کرونا، کتاب «نا» را نوشته، در واقع به او نوشتن این کتاب سفارش داده شده است. جدا از اینکه برادران چقدر در این کار موفق بوده که البته مسئله مهمی هم هست، خلق کتابی برای شناخت ابتدایی با زندگینامه و رویکرد سیدمحمدباقر صدر ارزش زیادی دارد.
«نا» شاید کتاب کلاس اولیها در سیر شناخت محمدباقر صدر؛ این نابغه جهان اسلام باشد. یعنی اگر کسی پیش از این صدر را، خاندان او و شیوه زندگیشان را بشناسد، خواندن «نا» برایش آنچنان هیجانانگیز نیست و حس میکند قطرهای از دریای معرفت این عالم را چشیده که طبیعتا سیرابش نمیکند، اما اگر واقعبین باشیم، مگر چند نفر صدر را، آنقدر که در این دنیا زیست و علم آفرید، با همه لطافت و وسعت وجودش میشناسند؟ چند نفر از مردم عادی میدانند او کتابی به غایت پر وزن، آن هم در سیزده سالگی نوشته که بعدها حتی موضوع رساله دکتری دانشجویی در موسسه موشهدایان شده است؟! اصلا در شهر شما چند نفر «فلسفتنا» را خواندهاند؟ چند نفر بنتالهدی؛ خواهر مجتهد و علم پژوه محمدباقر صدر را که از قضا درس دین را نزد برادر خوانده، میشناسند؟ اینها تجمید و تملق نسبت به این خانواده نیست بلکه روایت یک زندگی ساده و مبارزاتی از خاندانی است که دین برای آنها حکم نان شب را داشته و جان در راه عقیده فدا کردهاند.
در مواجه با «نا»، ما با کتابی روبهرو هستیم که با همه کاستیها، میخواهد در 216 صفحه از این خانواده مدافع دین بگوید. از سید محمدباقر صدر تا امام موسی صدر. از بنتالهدی صدر تا فاطمه صدر و از ایران تا عراق و لبنان سفر کند و دست آخر در شانزدهم فروردین هزاروسیصدوپنجاهونه، محمدباقر صدر را در حیاط خانهاش از زیر قرآن رد کرده و به سوی فردوس برین و نوشیدن شراب شهادت مشرف کند.
یکی از ویژگیهای این کتاب مثل بسیاری از زندگینامههای دیگر، تعدد اسامی افرادی است که تحت عناوین مختلف با شخصیت اصلی مرتبط هستند، اما روایت کتاب آنقدر انسجام دارد و توصیف هرچند مختصر از شخصیتها به نحوی هست که اگر خواننده دل به کتاب داده باشد، از تعدد اسامی سردرگم نمیشود. البته در برخی قسمتها، نویسنده خست به خرج داده یا شاید اطلاعاتش کم بوده و حس میشود خیلی زود از اتفاقات مورد توصیف گذشته درحالی که خواننده منتظر اطلاعات تکمیلی در مورد آن خاطره یا واقعه بیان شده، مانده است. هرچند میتوان این ویژگی کتاب را به فال نیک گرفت و اینطور آن را توجیه کرد که «نا» میتواند مقدمه یا تلنگری باشد که دانشجویان راه دین، نه تنها تلاش بیشتری برای شناخت این عالم اسلامی کنند، بلکه سراغ دیگر چهرههای دینی کمتر مطرح شده بروند و اطلاعات خود را از این افراد بیشتر کنند. «نا» اتفاقا میتواند فهرست خوبی از این اسامی را در اختیار افراد بگذارد و حتی میتواند جرقهای باشد تا خواننده بعد از خواندن «نا» گریزی به مطالعه برخی دورههای تاریخی پیش از انقلاب و جریانات مربوط به تبعید امام خمینی (ره) بزند.
آنطور که کتاب «نا» میگوید، تاثیر سید روحالله خمینی (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری او، بر سید محمدباقر صدر و جنبشهای آزادیخواهی و دینخواهی او و نسل پس از او در عراق، پررنگتر از آن چیزی بوده که گمانش را میکنیم. تا جایی که وقتی قیام انتفاضه بیست و پنجم سال ۱۹۹۱ علیه رژیم بعث عراق لو رفت، صدام حسین به محمدباقر صدر پیغام فرستاد که نمیگذارد تجربه انقلاب ایران در عراق تکرار شده و صدر به «امام صدر» تبدیل شود!
خواننده در مواجه با کتاب «نا»، در واقع شنونده خاطرات و یادگارهای ذهن همسر و فرزند شهید صدر است. مریم برادران برای نگارش این کتاب سراغ فاطمه صدر؛ همسر شهید صدر و حورا صدر؛ فرزند این عالم دینی رفته است. او در نوشتن «نا» از کتابهای صدر بهره برده و مستند «آغازگر یک پایان» به کارگردانی امید حسنزاده که پیرامون زندگی صدر ساخته شده هم اطلاعات دیگری در اختیار این نویسنده قرار داده است. شاید اگر تمام دستنوشتهها و آثار صدر باقی مانده بود، آیندگان صدر به جزئیات بیشتری از مجاهدتهای او در راه دین پی میبردند. هرچند همین تعداد آثار باقی مانده از سید محمدباقر صدر، خود گواه میزان دانش دینی او و تلاشهایش در راه حفظ حق و حقیقت هست و کسی که به دنبال شناخت چنین شخصیتی باشد، با همین تعداد آثار موجود که کم هم نیست، میتواند دست به پژوهش بزند.
در بخشهایی از کتاب «نا» رابطه صمیمانه امام موسی صدر و پسرعمویش سید محمدباقر توصیف شده و خواننده با توجه به همین تفاسیر میتواند پی به آزاداندیشی و ایدئولوژی آنها ببرد. در حالی که موسی و محمدباقر در بحثهای مربوط به سیاست و حاکمیت اسلامی اختلاف نظرهایی داشتند و در کتاب به شوخیها و بحثهای جدی آنها درمورد این موضوعات اشاره شده، اما به خوبی روشن است که راه و هدف این دو یکی و مسیر مجاهدت آنها یکسان بوده است.
در آخر اینکه برای دانستن جزئیات بیشتر زندگینامه صدر، همچنین بررسی مسائلی که او را از قامت طلبگی به نهایت مجاهدت و شهادت رساند، کتاب «نا» را بخوانید. نه فقط برای اینکه با زندگی صدر آشنا شوید، بلکه این کتاب میتواند شما را کنجکاو کند تا پیرامون برخی موضوعات فراموش شده در این روزگار پرهمهمه فکر کنید. به قول شهید صدر «بیشتر از آنچه میخوانید فکر کنید. اگر به صرف خواندن عادت کنید، در بین متنها و سطرها محدود میشوید. آنوقت نوآور نمیشوید.»
عنوان: نا/ پدیدآور: مریم برادران/ انتشارات: دارالصدر/ تعداد صفحات: ۲۱۶/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/