مرور خاطرات یک محکوم به حبس ابد

به جرم ایرانی بودن

04 مرداد 1400

ساعت 11 شب دو مرد مسلح که ماسک بر چهره داشتند وارد یک رستوران یونانی به نام میکونوس در منطقه ویلمرسدورف برلین شدند و اتاق پشتی رستوران را با اسلحه اتوماتیک یوزی و لاما ـ اسپیشال رولور به رگبار بسته و 4 مرد از جمله صادق شرفکندی دبیر کل تبعیدی حزب دموکرات کردستان ایران ـ حزبی سیاسی که در ایران رسماً منحل شده ـ را به قتل رساندند.

اتاق جلویی رستوران مملو از مشتریان عادی بود. اگرچه رستوران میکونوس اسمی یونانی داشت، در حقیقت یک رستوران تماماً ایرانی بود و تبدیل به پاتوق همیشگی چهره‌های ایرانی مخالف که به عنوان سازمان‌های چپ شناخته می‌شدند، گردیده بود.

در این زمان، مالک رستوران عزیز غفوری عضو سابق سازمان مارکسیست ـ لنینیستی به نام فداییان خلق میزی بزرگ در اتاق عقبی برای گروهی از میهمانان قرار داده بود که در زمان رخ دادن حمله، دور میز در حال استراحت و بحث‌های سیاسی پیرامون ایران بودند.

شرفکندی جانشین عبدالرحمن قاسملو شده بود که سه سال قبل در وین در شرایطی مشابه به قتل رسیده بود. سایر کشته‌شدگان عبارت بودند از فتاح عبدلی، از نمایندگان KDPI در اروپا، همایون اردلان نماینده حزب مزبور در آلمان، و نوری دهکردی مترجم، سایر اعضا گروه به شدت زخمی شده و صاحب رستوران خود بعداً در اثر جراحات وارده درگذشت.

ماموران اطلاعاتی آلمان به تکاپوی یافتن عوامل حادثه رستوران میکونوس افتاده‌اند. هیچ سرنخی در دست نیست، به جز اینکه کشته شدگان، همگی از معارضان نظام جمهوری اسلامی ایران بوده‌اند. اما سازمان جاسوسی خارجی انگلیس، اطلاعات بیشتری دراختیار دارد. MI6 – آدرس و مشخصات دو تن از عوامل قتل رهبران کرد را در اختیار مقامات اطلاعاتی آلمان، قرار می‌دهد. عباس رحیل و یوسف امین، دو تبعه جوان لبنانی هستند که همان شب توسط ماموران آلمانی بازداشت می‌شوند.

یوسف که جوانتر از عباس است، بلافاصله پس از دستگیری، محل اختفای اسلحه‌ها و اتومبیلی را که با آن گریخته بودند لو می‌دهد و از آن مهمتر آدرس یک ایرانی مقیم برلین را به عنوان همدست خود در این اقدام در اختیار ماموران آلمانی قرار می‌دهد، مردی که سه روز بعد او نیز بازداشت می‌شود؛ کاظم دارابی…

پس از پنج سال از وقوع کشتار در میکونوس، دادگاه در آوریل ۱۹۹۷، عاقبت حکم به محکومیت کاظم دارابی و دیگر عوامل متهم در این پرونده داد.

بنا بر حکم دادگاه کاظم دارابی از اتباع ایرانی و عباس رحیل تبعه لبنانی به حبس ابد و یوسف امین و محمداتریس هر دو از اتباع لبنان به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم شدند. در این حکم متهم دیگر نیز به نام عطاالله ایاد تبرئه شد.

در حکم دادگاه میکونوس آمده بود که آخرین رایزنی‌های عوامل قتل رهبران کرد در رستوران میکونوس، در منزل کاظم دارابی انجام شده است و به همین دلیل دارابی به حبس ابد محکوم شد. در حکم دارابی تصریح شده بود که وی نمی‌تواند قبل از گذراندن ۲۵ سال از دوران محکومیتش، تقاضای تخفیف کند.

از ویژگی پرونده‌های سیاسی و امنیتی چنین است که همه ابعاد آن برای بسیاری مخفی باشد؛ از این رو حادثه و دادگاه میکونوس محکومیت و تبرئه کاظم دارابی، نقش جمهوری اسلامی در این ماجرا همگی در هاله‌ای از ابهام پیچیده بودند.

ما گریزی از پذیرش این موضوع نداریم که این حادثه با همه جوانب و عواقبش بخش مهمی از تاریخ معاصر ما در بخش حقوقی و سیاسی در روابط بین الملل است. حقوق بشر، آزادی، عدالت، حقوق برابر میان انسان‌ها، امکانات یکسان همگی اصطلاحات شیک و فریبنده جهان معاصر هستند مفاهیمی که همگی برساخته هستند؛ نه برای انسانیت و حفظ کرامت انسان بلکه برای سوءاستفاده به نفع منافع طبقه‌ای که خودش را برتر جهان می‌داند. بر همین اساس می‌توان در جایی که خودش را مهد آزادی بیان می‌داند فردی را که منتسب به حاکمیتی در منطقه خاورمیانه است بی‌ادله محکمه پسند و فقط با شهادت گواهانی که عداوتشان را با آن نظام فریاد می‌زنند به زنجیر کشید و فریاد دادخواهیش را نادیده گرفت. «نقاشی قهوه‌خانه: روایت دیرهنگام اما پروپیمان و مستندی از واقعه میکونوس است. حادثه‌ای که خود به تنهایی می‌تواند همه شعارهای فریبنده ذیل حقوق بشر را به سخره بگیرد.

در این پرونده دارابی موکدا تکرار می‌کرد که بی‌گناه است و پرونده او بر اساس عداوت صریح با نظام جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار گرفته. مواجهه بی‌طرفانه و محققانه ما را بر آن می‌دارد که اظهارات دارابی را ادعایی بدانیم که نیازمند اثبات است.  پس از گذشت 27 سال از آن واقعه جای خالی روایت ایرانی و مستند در فضای فرهنگی ایران خالی بود. تا جایی که در این مدت  این فرصت برای دارابی فراهم نشد تا شرح ماوقع را که اتفاقا بسیار پیچیده هم بود بیان کند. او در بطن همه اتفاقات پس از حادثه بود و اصلا همه چیز حول نام او طرح شده بود.

تا اینکه محسن کاظمی سراغ این پرونده پر پیچ و خم و سراسر جزئیات رفت. اولین سوال در برخورد با کتاب برای من جایگاه نویسنده آن بود؟ آیا محسن کاظمی عزم جزم کرده بود تا بی‌گناهی دارابی را اثبات کند و بر قرائت رسمی نظام صحه بگذارد یا اینکه او در جایگاه محققی بی‌طرف در جستجوی حقیقت بود؟

به گمانم باید با شما صادق باشم و بگویم پذیرش مورد دوم برای من کمی سخت بود. اگر بپرسید چرا؟ در پاسخ خواهم گفت: واضح است ناشر این کتاب یک ارگان دولتی است که از منابع عمومی استفاده می‌کند بر این اساس با کمی تردید به دل «نقاشی قهوه‌خانه» زدم و با مطالعه تقریبا سیصد صفحه اول کتاب ناچار شدم چند قدم مهم از موضعم عقب بنشینم. آن چنان که دریافتم کاظمی در جایگاه یک محقق تمام عیار خودش را به کتاب و خواننده تحمیل کرده است به گونه‌ای که نمی‌توان نادیده‌اش گرفت. او در صفحه 14 کتاب به صراحت اعلام می‌کند به پاسخ برخی از سوالاتش نرسیده است اما آنچه مهم است نزدیک شدن به پاسخ پرسش‌هاست. در ادامه اضافه می‌کند؛ «بسیاری از پژوهش‌ها به دنبال پاسخ به مسئله‌ها و معضلات، در مسیر کشف قضایا و فضاهای جدید قرار می‌گیرند. اما برخی پژوهش‌ها برای ایجاد سوال یا برتاباندن سوالات در ذهن جامعه مخاطب صورت می‌گیرند. پژوهش در خاطرات دارابی به دنبال هر دو است. وضعیت اول طبیعت هر پژوهش است، اما در وضعیت دوم در پی آن است تا ذهن وقاد و نقاد مخاطب را در جهان پیرامون به حرکت و پویش درآورد.»

«نقاشی قهوه‌خانه» در رسته کتاب‌های تاریخ شفاهی قرار دارد. تاریخ شفاهی درواقع گفت‌وگویی قاعده‌مند و آگاهانه بین دو نفر درباره ابعادی از وقایع گذشته است که از نظر هر دوی آنها دارای اهمیت تاریخی است و برای تبدیل شدن به سند و ماندگاری آن ضبط و ثبت می‌شود. هر چند مکالمه در قالب مصاحبه اتفاق می‌افتد یعنی یک طرف -مصاحبه‌گر- سؤالاتی را از طرف دیگر -موسوم به مصاحبه‌شونده یا راوی- می‌پرسد، اما تاریخ شفاهی اصولاً یک دیالوگ یا گفت‌وگوست. سؤالات مصاحبه‌گر که از علاقه تاریخی یا چارچوب ذهنی خاص او تراوش می‌شود موجب ارائه پاسخ‌‌های معینی از راوی می‌شود که از چارچوب ذهنی و حس او نسبت به اهمیت یک موضوع یا چیزی که فکر می‌کند گفتنش برای مصاحبه‌گر مهم است، می‌تراود. پاسخ‌های راوی متقابلاً سؤالات بعدی مصاحبه‌گر را شکل می‌دهد و مصاحبه به همین شیوه تا پایان ادامه می‌یابد. به قول آلِساندرو پورتِلی، یکی از اندیشمندترین مورخان شفاهی عصر حاضر، «کنش و واکنشی را که منبع [یعنی راوی] و مورخ [یعنی مصاحبه‌گر] در حین مواجهه با یکدیگر در جلسه مصاحبه از خود بروز می‌دهند به تاریخ شفاهی موسوم است.»

کاظمی در «نقاشی قهوه‌خانه» فقط شنونده و راوی کاظم دارابی نیست. بلکه پلان مهمی دارد که پازل‌گون طراحی شده است و از این جهت در مطالعه اسناد و گفت‌وگو با دارابی در پی تکمیل پازل طراحی شده خودش است.

پاورقی‌های کتاب موید این است که محسن کاظمی برای تائید گفته‌های دارابی با او هم کلام نمی‌شده و ظاهرا همین موضوع جاهایی به اعتراض دارابی منجر شده که چرا مانند بازپرس های آلمانی می‌پرسی؟

به هر روی نتیجه سال‌ها پژوهش و مطالعه اسناد و گفت‌وگو با دارابی در کتاب «نقاشی قهوه‌خانه» در اختیار ما قرار دارد تا پس از سال‌ها از منظر متهم اصلی ماجرا مواجهه‌ای انسانی و تاریخی با واقعه میکونوس داشته باشیم.

کتاب در صد صفحه اول به زندگی متهم پرونده پیش از واقعه پرداخته است. کاملا مشخص است که برای محقق، زندگی دارابی آن اندازه مهم است که به اصل ماجرا مرتبط باشد پس هیچ ابایی ندارد که سیر حوادث را با دور تند مطرح کند تا به بزنگاه حادثه برسد. حتی ماجرایی چون معلولیت دختر دارابی را.

زبان حقوقی اسناد خیلی خشک و سنگین است، اما کتاب گرفتار بدفهمی و ملال نشده است. نثر «نقاشی‌ قهوه‌خانه» متأثر از ادبیات دارابی و به شکل من راوی تنظیم شده است این موضوع در اغلب موارد منجر به انس خواننده با شخص دارابی می‌شود. هر چند کتاب راوی دیگری هم مستتر در خود دارد و آن هم نویسنده کتاب است. محسن کاظمی روایت‌های خود را در پانوشت‌ها و عکس‌ها و… پیش می‌برد. در جای‌جای کتاب می‌بینیم که هر چقدر کاظم دارابی چگونگی را می‌گوید، محسن کاظمی به دنبال چرایی(علت‌یابی) است و با آوردن متن‌های متضاد و مخالف به موضوع می‌پردازد. در عین حال در برخی جاها نویسنده تلاش کرده است با الصاق و یا تزریق اطلاعاتی که از طریق پژوهش به دست آورده است ادعاهای دارابی را مستند به ادله کند. من حتی نمی توانم حجم تقریبا هزار صفحه‌ای کتاب را پاشنه آشیل آن بدانم. جذابیت، تعلیق و کشش و نقاط عطف در کتاب آن اندازه هستند که نتوان از مطالعه کتاب صرف ‌نظر کرد. ساختار کتاب تام و تمام استوار بر پژوهش اسنادی است از این‌رو در این ساختار نتایج پژوهش، متن اسناد و مکاتبات در همه جای کتاب دیده می‌شوند. اسناد و متن‌های پژوهشی را به روش «گراندد تئوری[1]» کدگذاری، نمایه‌سازی و طبقه‌بندی شده و در  نقاط مختلف کتاب جا داده شده است.

کاظم دارابی برای نویسنده «نقاشی قهوه‌خانه» مجرم محسوب نمی‌شد به نظر می‌رسد دارابی در مظان اتهام است و محسن کاظمی در پی کشف حقیقت با او به گفت‌وگو نشسته است. روند پژوهشی کار به گونه‌ای است که به تدریج دارابی خود در جایگاه پژوهشگر به دنبال پاسخی عمیق‌تر و بنیادی‌تر برای این پرسش است؛ چه شد که من در چنین وضعیتی گرفتار آمدم؟  از این‌رو کاظمی  در این کتاب  به مصاحبه با دارابی اکتفا نکرده، بلکه مکاتبات متهم با وکلا، دادستان، رئیس دادگاه، مسئولان زندان، متن شهادت‌نامه‌ها و بازپرسی‌ها، متن کیفرخواست، لایحه دفاعیه، بریده‌های جراید، آئین‌نامه‌های زندان، نامه‌های خصوصی، مدارک مالی و یادداشت‌های زندان دارابی و… را در روند نگارش کتاب مورد بررسی قرار داده و بخشی از آنها را برای استناد در اختیار مخاطب قرار داده است. از این جهت فرصت کم‌نظیری برای مخاطب ایرانی فراهم شده است تا در کنار روایت و دفاع دارابی و بررسی اسناد و ادله او روایت طرف دیگر را هم بررسی کند. طرف آلمانی، طرف کرد و باقی بازماندگان چقدر حق داشتند دارابی را مجرم بدانند و چرا؟

کتاب سرشار از لحظات تراژیک است اما شاید تکان‌دهنده‌ترین آن ماجرای فاصله عاطفی و ذهنی دارابی با فرزندانش است. در واقع در تمام مدتی که او در زندان به سر می‌برد با وجود ارتباطی که میان او و اعضای خانواده‌اش وجود داشت، کوهی از یخ و دوری نامحسوس (عاطفی و ذهنی) بین او و فرزندانش شکل ‌گرفت که بعد از آزادی سر از اقیانوس زندگی آنها در آورد و حالا او پدری است که با فرزندانش نمی‌تواند ارتباط عادی داشته باشد.

ترجیح می‌دهم در این یادداشت به جزئیات بیشتر درباره کتاب اشاره نکنم و در پایان تاکید کنم هیچ جامعه‌ای بریده و منفصل از گذشته نیست. از این‌رو برای عدم تکرار خطاها و شکست‌ها چاره‌ای جز خواندن تاریخ نداریم ولو روایت‌هایی که مخالفشان هستیم.

 

پانوشت:

[1] روش گراندد تئوری Grounded Theory یا نظریه داده بنیاد یک روش تحقیق کیفی است که برای شناسایی مقوله‌های زیربنایی پدیده مورد مطالعه استفاده می‌شود. روش اصلی گردآوری داده‌ها در این روش استفاده از انواع مصاحبه است. با تحلیل و کدگذاری متن مصاحبه‌ها به ارائه مدل پارادایمی پرداخته می‌شود. در روش گراندد تئوری با استفاده از یک دسته داده‌ها، نظریه‌ای تکوین می‌یابد. به طوری که این نظریه در یک سطح وسیع، یک فرایند، عمل یا تعامل را تبیین می کند.

عنوان: نقاشی قهوه‌خانه/ پدیدآور: خاطرات کاظم دارابی، متهم دادگاه میکونوس؛ مصاحبه‌گر محسن کاظمی/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: 968/ نوبت چاپ: دوم.

انتهای پیام/

1 دیدگاه

  • محبوبه

    بسیار بسیار عالی است خیلی خوب نوشته شده

بیشتر بخوانید