چرا «فقط یک طاعون ساده» پرفروش است؟

تراژدی شیوع یک ویروس سیاسی

23 شهریور 1400

در یک شب سرد زمستانی و در یک آزمایشگاه سرّیِ تحقیقاتی، «رودلف مایر» مشغول کار است که ناگهان ماسک محافظِ صورتش ناخواسته اندکی کنار می‌رود و... این ماجرا، شروع تراژدی انتشار یک ویروس دهشتناک در قلب روسیه استالینی است که برای مدت کوتاهی در سال 1939 اتفاق افتاد و در شرایط خاص حکومت آن دوره به خوبی مسکوت و محرمانه نگه داشته شد.

کتاب «فقط یک طاعون ساده» شرح وقایع و حوادث لحظات اولیه‌ بحران تا لحظه‌ی ختم ماجرا است که توسط لودمیلا اولیتسکایا در اواخر دهه هشتاد نگاشته شده است. نویسنده در سال 1943 متولد شد و در یک خانواده یهودی پرورش یافت و در سال 1960 به عنوان محقق ژنتیک در یک آزمایشگاه مشغول به کار شد. خودش معتقد است که علاقه او به این سبک داستان‌ها از مطالعات پیشینش در زمینه زیست‌شناسی نشئت می‌گیرد. اما اشتغال او به این حرفه دیری نپایید چرا که آزمایشگاه محل کارش توسط KGB تعطیل و موجب شد تا مسیر زندگی لودمیلا تغییر کند و به یکی از موفق‌ترین نویسندگان حاضر روسیه بدل شود. موضوعی که خود نویسنده در یکی دیگر از رمان‌هایش به نام «چادر بزرگ سبز» به آن اشاره می‌کند.

زمانیکه لودمیلا تصمیم به نوشتن گرفت، جهت شرکت در آزمون ورودی یک کلاس فیلم‌نامه نویسی حرفه‌ای، بر آن شد تا ماجرایی را که جسته گریخته از دوستان و آشنایان مسن‌ترش شنیده بود دست‌مایه کار خود قرار دهد. نغز آنکه او در نهایت برای آن کلاس پذیرفته نشد چرا که مدرس با مطالعه فیلم‌نامه او به این نتیجه رسید که او همه آنچه را که می‌تواند فرا بگیرد پیشتر آموخته است و لودمیلا نیز فیلم‌نامه‌اش را کنار گذاشت تا سی و دو سال پس از آن تاریخ و آغاز شیوع ویروس کرونا.

با ظهور و بروز این ویروس ترسناک که همه جهان را درگیر خود کرده بود، فیلم‌نامه «فقط یک طاعون ساده» ناگهان وجهه عینی یافت و توجه ویژه‌ای به خود جلب کرد. چرا که حالا مردم سرتاسر دنیا می‌توانستند اضطراب و استیصال ناشی از شیوع یک بیماری خطرناک را به خوبی درک کنند.

داستان «فقط یک طاعون ساده» حول محور آدم‌ها می‌چرخد. آدم‌هایی که ناخواسته و در شرایط گوناگون آلوده می‌شوند بی‌آنکه کوچکترین اطلاعی از وخامت اوضاع پیرامون داشته باشند. انتشار و انتقال طاعونی که وحشت مقامات روس را موجب شده از سفر رودلف مایر، محقق میکروبیولوژیست، آغاز می‌شود. او در طی این سفر تا زمان بروز علایم اولیه بیماری، که از قضا یک بیماری حاد تنفسی نیز هست، در حین مسافرت با قطار و در طول اقامت در هتل با افراد زیادی تماس دارد و زمانی که مسئولین حکومتی متوجه نوع بیماری او می‌شوند به سرعت تمام تلاش دیکتاتورمآبانه خود را برای یافتن تک به تک افراد و قرنطینه زندان‌گونه آنها آغاز می‌کنند. اما آن‌چه که مانع مقاومت این آدم‌ها در برابر این دستگیری نابه‌هنگام و عدم انتشار اخبار می‌شود جو خفقان و رعب‌آور حکومت کمونیستی آن زمان بوده است.

از نظر نویسنده مردم آن روزها عادت داشتند که در نیمه‌های شب با صدای خشمناک دق‌البابِ بی‌وقفه، از خواب بپرند و شاهد دستگیری عزیزان‌شان باشند بی‌آنکه از کسی توضیحی بشوند. به همین دلیل زمانی که ماموران ویژه معاون استالین که به صورت فوری مسئول حل و فصل این قضیه شده به خانه‌های بیماران مشکوک هجوم می‌برند، اکثر خانواده‌های آنان این موضوع را به‌پای مسائل سیاسی گذاشته و جرات پیگیری بیشتر را پیدا نمی‌کنند. به همین دلیل است که حکومت وقت در سریع‌ترین زمان ممکن و در سکوت مطلق خبری موفق به کنترل کامل ماجرا با حداقل تلفات می‌شود. واقعه‌ای که از نظر نویسنده حتی مقامات فعلی نیز علاقه‌ای به بازگویی آن ندارند.

از آنجا که روایت نویسنده از وقایع مرتبط با دستگیری افراد و واکنش‌های اطرافیان آنان چنان گسترده است که بخش اعظم کتاب را به خود اختصاص می‌دهد، شاید بتوان «فقط یک طاعون ساده» را به نوعی یک اثر سیاسی دانست. اثری که با توجه به صبغه نویسنده، هدفش بیشتر وصف شرایطی است که شهروندان آن زمانه تجربه می‌کرده‌اند. اما در حال حاضر اقبال عمومی بین‌المللی به این کتاب عمدتا به دلیل پرداختن به یک همه‌گیری عمومی بوده است.

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت دیالوگ محور بودن این کتاب است که البته دلیل آن واضح است چرا  که اساسا به عنوان یک فیلم‌نامه نگارش شده نه رمان یا داستان کوتاه. همین مساله موجب شده که علیرغم حجم کم اثر، کثرت مکالمات و ورود و خروج شخصیت‌های متعدد با اسامی گوناگون به صحنه داستان، خواننده را گاها خسته و گیج کند؛ خصوصا که توصیفات صحنه و حالات شخصیت‌ها نیز بسیار اندک است و خواننده در هیچ‌کجا به لحاظ حسی درگیر داستان نشده و صرفا تماشاچی باقی می‌ماند. شاید اگر نویسنده این فیلم‌نامه خام را با حک و اصلاح اندک تبدیل به داستان بلند یا رمان کرده بود محبوبیت بیشتری بین خوانندگان پیدا می‌کرد.

در نسخه‌ای که با ترجمه آبتین گلکار در ایران چاپ شده، مصاحبه این نویسنده درباره کتاب نیز به چشم می‌خورد که به خوبی عقاید سیاسی نویسنده را آشکار می‌سازد. عقایدی که شالود کتاب را تشکیل می‌دهد. او منتقد سرسخت عدم شفافیت حکومت پیشین شوروی است و در جای‌جای صحبتش نیز به نقض دموکراسی اشاره می‌کند اما در عین حال نیز معتقد است که اقتدار شدید همین حکومت موجب کنترل و در نهایت خاتمه این فاجعه شد. موضوعی که در قضیه مدیریت بحران کووید-19 شاهد آن نبودیم. او معتقد است که این بحران تاریخی آزمونی برای جوامع ما خواهد بود: آیا تن به نقض آزادی‌های مدنی دهیم یا پیامدهای عدم کنترل یک بیماری مسری و خطرناک را بپذیریم؟

در نهایت می‌توان گفت که هرچند ممکن است «فقط یک طاعون ساده» برخلاف رمان‌های معمول روسی از کشش و جذابیت ویژه‌ای برخوردار نباشد، اما می‌تواند برای مردمی که نزدیک به دو سال است روال عادی زندگی خود را از دست داده‌اند یک شرح حال صمیمانه و بی‌تکلف باشد و حس همذات پنداری خواننده را برانگیزاند. پس اگر به دنبال چاره جویی برای فرار از ملال این روزهای قرنطینه هستیم، خواندن این کتاب را هم در نظر داشته باشیم.

 

عنوان: فقط یک طاعون ساده/ پدیدآور: لودمیلا اولیتسکایا، مترجم: آبتین گلکار/ انتشارات: برج/ تعداد صفحات: 136/ نوبت چاپ: دوم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید