حیوانات کتاب؛ خرس و سنجاب کوچکی که همراه او است و روباه، مثل آدمها روی دو پا راه میروند و لباس پوشیدهاند و رنگ لباسهایشان در میان سفیدی برف توی چشم میزند. سنجاب در همه صحنههای قصه حضور دارد. خرس قصه با آن دستمال گردن قرمز و لپهای سرخش برای کودک شخصیتی جذاب و دوست داشتنی است. همین جزئیات به باورپذیر شدن حرفهای شخصیتهای قصه برای کودک کمک میکند. خرس توی تصویر جلد کتاب دم بلندی دارد و درصفحه اول کتاب با خوشحالی به آن نگاه میکند. همین تناقض دم بلند خرس با اسم کتاب، ذهن کودک را به خود مشغول میکند. او را وارد دنیای تخیلات کودکان میکند و سوالاتی برایش ایجاد میکند. ایجاد سوال؛ اتفاقی که در بسیاری از کتب کودک و نوجوان کمتر شاهد آن هستیم و این کتاب به خوبی توانسته از پس این موضوع بر بیاید و ذهن پرسشگر کودکان را بیدار کند تا پرسش کنند.
تصویرسازیها آنقدر دقیق و با جزئیات است که سرمای زمستان از طریق برفهایی که روی زمین و شاخههای درختان و بام خانهای که در دوردستها دیده میشود به خوبی منتقل میشود. حتی احساس گرسنگی را از شکل و حالت دست خرس روی شکمش به وضوح میتوان تشخیص داد. این اتفاقی است که باید آن را به عنوان یک خصوصیت مثبت برای کتاب در نظر گرفت که تصاویر بیدار کننده حواس در کودکان هستند، کودکانی که مراحل شناخت حواس را پشت سر میگذارند و تصویر یکی از راههایی است که میتوان با کمک از آنها حواس را تحریک کرد.
نویسنده برای نشان دادن رذایل اخلاقی چون «دروغگویی»، «حیلهگری» و «فریبکاری» و «دزدی» به طور مستقیم از این واژهها استفاده نمیکند بلکه تلاش میکند از کلمات غیرمستقیم کیفیت این مفاهیم را نشان دهد تا کودک خودش زشتی اعمال شخصیتهای قصه را دریابد.
«خرس با دیدن ماهی، دهانش آب افتاد. از روباه پرسید که ماهی را از کجا به دست آورده است.
روباه که ماهی را از خانه یک ماهی گیر کِش رفته بود، گفت: از رودخانه…».
نویسنده میخواهد مفاهیم اخلاقی را از طریق مواجهه کودک با موقعیت و رفتار شخصیتها به او یاد بدهد. در واقع کودک خودش با شنیدن حرفهای متناقض روباه به دروغگویی او و با باور کردن حرفهای روباه توسط خرس به سادهدلی و زود باوریاش پی ببرد. این همان نکتهای است که از آن با عنوان آموزش غیرمستقیم یاد میکنند.
صحنه قراردادن دم خرس توی سوراخ علاوه بر اینکه برای کودک خندهدار و با مزه است، نظر او را هم به نتیجه این کار جلب میکند و کودک دلش میخواهد بداند آخر این قصه چطور تمام میشود. کودک با خرس تپل مهربان همذاتپنداری میکند و دلش میخواهد کمکش کند و حتی در جایی به سادهدلی خرس میخندد یا برای گرسنه ماندن او غصه میخورد. اما در پایان دلش برای سادهلوحی و زودباوری خرس بیچاره و بلایی که سرش میآید، میسوزد.
«چرا دم خرس کوتاهه؟» به کودک یاد میدهد به آنچه که با چشمهای خود میبیند و از آن مطمئن است بیشتر از حرف آدمهای نامطمئن و فریبکار اعتماد کند.
عنوان: چرا دم خرس کوتاه؟/ پدیدآور: داوود غفارزادگان، تصویرگر: مهدیه صفائینیا/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: 18/ نوبت چاپ: دوم.
انتهای پیام/