یکی از ترجمههای کاملی که در این سالها از این کتاب ارائه شده ترجمه دکتر یوسف قریب است؛ که اولین بار در سال ۱۳۶۳ توسط انتشارات میر(گوتنبرگ) منتشر شد. ترجمهای به غایت روان و سالم که جانب امانت در آن رعایت شده است. ترجمهای که در این سالها خبری از آن در بازار کتاب نیست و مدتهاست به صورت افست خریده و فروش میشود.
این در حالی است که در همین وضعیت که بسیاری از کتابهای خواندنی ترجمه نشده ماندهاند و از بسیاری دیگر ترجمههای نامناسب و شلختهای در بازار موجود است؛ برخی از مترجمان سراغ بازترجمه آثاری میروند که ضرورتی به ترجمه مجددشان نیست.
اما اخیرا نشر مرکز جدیدترین ترجمه از «آلیور تویست» را که توسط «احد علیقلیان» انجام شده روانه بازار کرده است. ترجمهای کامل که جای خالی آن به شدت در میان کتابها احساس میشد.
علیقلیان در ترجمه این اثر علاوه بر ارائه متنی روان و سلیس، در انتقال سبک دیکنز از زبان مبدأ به زبان مقصد به خوبی عمل کرده است. طنز کلام چارلز دیکنز، که همواره در آثارش مشهود است، با گزینش واژگان مناسب فارسی از سوی مترجم، به بهترین نحو به فارسی برگردانده شده است.
مطالعهی «آلیور تویست» و درک چیرهدستی دیکنز در نویسندگی، ضرورت ترجمه یک کتاب ۱۸۴ ساله را به خوبی آشکار میکند.
در حقیقت باید اعتراف کرد که «آلیور تویست» با گذشت نزدیک به دو قرن از تولدش همچنان خواندنی است. دیکنز داستان آلیور یتیم را، که در نوانخانه بزرگ میشود و از آنجا میگریزد تا سرنوشتش را بسازد، چنان خوب روایت میکند که به سختی میتوانیم بپذیریم این اثر را در بیستوشش سالگی نوشته است.
چارلز دیکنز با مختصات داستاننویسی به خوبی آشناست. به گونهای که اگر کل «آلیور تویست» را به مثابه پازل در نظر بگیریم هیچ تکهای از این پازل کم یا زیاد نیست. تمام عناصر در جای درستی از داستان قرار گرفتهاند و حتی حذف پاراگرافی از اثر ممکن نیست و پر بیراه نیست اگر بگوییم «آلیور تویست»، خود کلاس درس نویسندگی است.
این کتاب یک داستان کلاسیک تمامعیار است که مزیتی مهم نسبت به بسیاری از آثار کلاسیک دارد. این کتاب زیادهگویی نمیکند و درست همان مقدار که لازم است حرف میزند، معرفی میکند، توصیف میکند و شرح میدهد. شاید به همین دلیل است که «احد علیقیان» در مورد این اثر میگوید: «آلیور تویست همه عناصر رمان مدرن را دارد؛ بهجز یک عنصر که خودآگاهی باشد. جهان برای آلیور یکسره نامفهوم و ناشناختنی است. علت ظلم و جور و بیرحمی آدمها را نمیفهمد و آشفتگی و هیاهو و آشوب دنیای بیرون، آینه سردرگمی درونی اوست.»
همین عدم وجود خودآگاهی در آلیور، مهمترین مشخصه کلاسیک جهان کتاب است. نویسنده در مسند خدای داستان و در مقام دانای کل روایتگری میکند. او همهچیز را میداند و علل وقوع هر حادثهای از پیش بر او روشن است.
تقدیر نقش پررنگی در جهان داستان ایفا میکند و همین، از دیگر ویژگیهای آثار کلاسیک است. اما این نقش پررنگ تقدیر و سرنوشت در «آلیور تویست»، بدان معنا نیست که توالی منطقی و علت و معلولی حوادث زیر سوال برود و نویسنده از آن غافل شود.
علاوه بر اینها چارلز دیکنز در شخصیتپردازی کمنظیر است. او بهگونهای شخصیتها را خلق میکند که هریک در عین منحصربهفرد بودن برای مخاطب آشنا هستند و بهگونهای خصیصههای ظاهری آنها را توصیف میکند که گویی تابلوی نقاشیای از هر شخصیت در مقابل دیدگان مخاطب قرار دادهاست.
آثار دیکنز، بهخصوص «آلیور تویست»، امکان مقایسه رمان کلاسیک و مدرن را به بهترین شکل فراهم میکند.
پیرنگ روشن و واضح، شخصیتمحوربودن، توالی منطقی وقایع، توصیف شخصیتها و موقعیتها، وجود شخصیتهای کاملا مثبت و کاملا منفی، پرداختن به طبیعت انسانی، پایان مشخص و بسته از ویژگیهای رمانهای کلاسیک است که در «آلیور تویست» به کمال دیده میشود. دیکنز برخلاف بسیاری از نویسندگان کلاسیک، فقط روایتگری میکند و اجازه میدهد تا داستان، خود حرف و پیام خود را منتقل کند. او نه به سیاق «ویکتور هوگو» آنچه رخ میدهد را مجددا توضیح میدهد و نه به شیوه «تولستوی» در بین فصول داستان بیانیه مینویسد. او از این حیث یک گام به رمان مدرن نزدیک میشود اما همچنان سایر مولفههای رمان کلاسیک را حفظ میکند.
بدون شک مطالعه کتاب «آلیور تویست» با داشتن داستانی منسجم و گیرا از تماشای نسخههای سینمایی آن لذتبخشتر است. بهتر است در جهان مدرنی که همه چیز خلاصه و فشرده میشود قدری به خود فرصت بدهیم و از مسابقه با عقربههای ساعت دست برداریم و در این جهان تصویرها با متنها آشنا شویم.
بد نیست در جهانی که هر چیزی به سمت کوتاهی و ایجاز میل میکند و مطالعه آثار کلاسیک با آن همه اطناب و طول و تفصیل از حوصله انسان مدرن قرن بیست و یکم خارج است کمی حوصله کنیم و گاهی گوش به قصهگویان کلاسیک بسپاریم. قطعا از سفر دور و دراز به جهان آثار کلاسیک متحیر خواهیم شد. از این همه توجه به فضایل انسانی و از رحم و نوعدوستی که در آثار کلاسیک موج میزند انگشت به دهان خواهیم ماند. شاید همین داستانهای کلاسیک آخرین پناه انسان خسته مدرن باشند.
عنوان: آلیور تویست/ پدیدآور: چارلز دیکنر، مترجم: احد علیقلیان/ انتشارات: مرکز/ تعداد صفحات: 560/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/