«هیژده چرخ» و جای خالی جزئیات بیشتر

خرده‌روایت‌های یک خادم

19 تیر 1402

بعضی شغل‌ها خاص و کنجکاوی‌برانگیزند. انگار برای افراد معدود و متفاوتی طراحی شده‌اند و عموم آدم‌ها نمی‌توانند آن جایگاه و موقعیت را به‌دست آورند. به‌همین دلیل صاحبان آن شغل و منصب در کانون توجه عامه هستند و مردم می‌خواهند سر از کارشان دربیاورند.

یکی از این جایگاه‌های جالب و جذاب، خادمی بارگاه امامان و بزرگان دین است. خادمانی که انگار تافته جدا بافته‌اند و از پوشش تا رفتارشان با بقیه افراد، یعنی زائرها، فرق می‌کند و نوعی تقدس و تقرب خاص دارند.

خادمانی که به‌واسطه تجربه زیسته متفاوتشان سرشار از روایت‌ها و خاطرات ناگفته‌اند. موضوعاتی مثل شیوه جذب و مسیری که برای خادمی طی کرده‌اند؛ ضوابط و مقرراتی که باید رعایت کنند؛ شیوه تقسیم شیفت و نوع خدمتشان؛ چالش‌هایی که با همکاران و زائران دارند و حتی محل استراحت و خورد و خوراکشان‌. هر زائر هم که داستان متفاوت و جداگانه‌ای دارد و این یعنی سینه خادمان، صندوق اسرار زائران است.

حالا فکر کنید خادم مسئول ویلچر یا حمل‌ونقل زائران کم‌توان‌ چه‌قدر راز و داستان برای تعریف‌کردن دارد. جای چنین روایت‌هایی در فضای نشر و کتاب خالیست‌. شاید دلیل این امر، عدم جسارت خادمان در خودابرازگری باشد. شاید هم خودروایتی را ریا می‌دانند و ترجیح می‌دهند مسائل مربوط به شغلشان بین خودشان و خدا باقی بماند.

خوشبختانه در این میان، یک خادم نویسنده یا یک نویسنده خادم دشواری روایت‌گری را به جان خریده و تا جایی که خط قرمزهای احتمالی اجازه می‌داده‌اند ماجراهای مربوط به شغل یا منصب یا سِمت خادمی در آستانه مقدسه کریمه اهل بیت(س) را بازگو کرده است.

در کتاب «هیژده چرخ» هجده‌ روایت کوتاه از زبان خادم افتخاری حرم حضرت معصومه(س) می‌خوانیم و با تجربه‌زیست‌های یونس عزیزی در مقام خادم ویلچری‌ها! آشنا می‌شویم.

عزیزی سعی‌کرده در این هجده روایت، قسمت‌های مختلف و متنوعی از خادمی آستانه مقدسه را به نمایش بگذارد؛ از دردسرهای استخدام تا مدارج خادمی. از لذت همدمی با زائران تا دشواری تعامل با بعضی‌شان! از تجارب شیرین تا سختی‌های خدمت.

تکثر چهره‌ها و شخصیت‌ها یکی از نقاط قوّت «هیژده چرخ» است. مخاطب در طول روایت‌های کوتاه با افراد مختلف از قومیت و ملیت و جنسیت و اقشار و سنین مختلف آشنا می‌شود؛ افرادی که هرکدام داستانی خواندنی در دل دارند. البته به‌نظر می‌رسد نویسنده از این دستمایه روایت، بهره کاملی نگرفته و در موارد متعدد به‌جای پرداختن به زائران و داستان‌هایشان به ارائه گزارشی صِرف از آمار زائرانی که بر ویلچر نشانده بسنده می‌کند.

یونس عزیزی در کتاب «هیژده چرخ» دست مخاطب را می‌گیرد و یک دلِ سیر در حرم حضرت معصومه(س) می‌چرخاندش و تمام زوایا و خبایای آستانه را برایش توضیح می‌دهد. این توصیفات، گاهی آن‌چنان ملموس و لذت‌بخشند که خواننده، خود را در جوار کریمه اهل‌بیت(س) حس می‌کند. اما در همین توصیفات هم نوعی اجمال‌گرایی، که نمی‌دانم دلیلش چیست، گریبان نویسنده و به‌تبع خواننده را می‌گیرد و عیش هر دو را منقص می‌کند. مثلاً در چندین مورد، نویسنده صرفاً به اسامی اموات دفن‌شده در حرم اشاره می‌کند و هیچ توضیحی درباره آنان ارائه نمی‌دهد. در حالی‌که داستان زندگی بعضی از علماء و پادشاهان مدفون در حرم حضرت معصومه(س) بسیار جالب و خواندنی‌ست و نویسنده می‌توانست از این خرده‌روایات یا روایت‌های فرعی برای فربه‌‌تر کردن روایت اصلی خود بهره بگیرد. همچنین در بعضی موارد نویسنده به ذکر نام صحن‌ها و بست‌ها و رواق‌های حرم و خیابان‌های منتهی به آستانه بسنده‌کرده، در حالی‌که ذکر اسامی متعدد بی‌هیچ توضیحی، ممکن است مخاطب غیر بومی (غیر قمی) را سر در گم کند.

این ابهام و کلی‌گویی در ذکر نام فیلم‌ها و کتاب‌ها نیز به چشم می‌خورد. گویا به گمان نویسنده، مخاطب حتماً این آثار را خوانده و تماشا کرده و یا می‌تواند ذهن نویسنده را بخواند!

یونس عزیزی در اثر پیشین خود، رمان چپ‌ دست‌ها، هنر داستان‌پردازی خود از جمله شخصیت‌پردازی و توصیف جزییات را نشان داده است؛ به همین دلیل انتظار می‌رود در سایر آثار وی نیز چنین ویژگی‌هایی رعایت شود.

«هیژده چرخ» کتابی کوچک و خواندنی با موضوعی ناب در مکانی خاص است که توان و کشش روایت‌های بیشتر و جزیی‌تری از خادمی در حرم حضرت معصومه(س) را دارد.

 

عنوان: هیژده چرخ/ پدیدآور: یونس عزیزی/ انتشارات: صاد/ تعداد صفحات: 94/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید