«ساجی» می‌توانست معمولی باشد!

در ستایش زندگی

11 مرداد 1400

خاطره تجربه زیسته انسان در تاریخ است. تجربه‌ای که درک و احساس آن با گذر زمان پدید می‌آید و نموداری از جریان زندگی در ساحت ذهن بشر است. خاطره اگر بر اساس چارچوب وقوع آن و شیوه درست روایت ارائه شود، صدای رویدادهای پیشین را به امروز و فردا خواهد رساند. رویدادهایی که در تاریخ هر جامعه بستری برای پیش‌رفت و یا پس‌رفت خواهند بود. از سویی دیگر تصور زندگی بدون گذشته امری محال است. انسان سالم نمی‌تواند بی‌خاطره باشد؛ تعقل در چرایی رویدادها، گفته‌ها، شنیده‌ها و اماکن، یادآوری دانسته‌هایی که بنا به دلیلی مبرهن، به قول مولوی در حجاب مانده است.

فصل مشترک تاریخ در همه  جوامع بشری تا پیش از عصر روشنگری، تک روایت‌های مبتنی بر خواست حاکمیت از سوی یک فرد یا افرادی خاص بوده است. پس از این دوران نگارش تاریخ گستره‌ای دراز دامن یافت که زوایای مختلف آن از سوی همه  مردم نگاشته می شد. از این پس تاریخ شفاهی وجه غیر رسمی تاریخ شد. در این نوع نگارش، مردم می‌توانستند زوایای آشکار و نهان فتوحات، شکست‌ها، کشف‌ها و همه آنچه را که خود درک کرده بودند، به عنوان خاطره‌ای شخصی بیان نمایند.

با بررسی اجمالی آثار منتشره در حوزه خاطرات جنگ در می‌یابیم که گفتمان گزارش‌نویسی، تاریخ شفاهی، تاریخ، نثر شاعرانه، جزء نویسی (خرده روایت)، تحلیل و توصیف وضعیت کلان در آنها خلط شده است. یکی از مهم‌ترین دلایل این تنوع نگرش و در نتیجه تكثر نگارش، غلبه یافتن گفتمان خاطره‌نویسی بدون آموزش، پژوهش و عدم شناخت اسلوب مشخص نگارش علمی از سوی نویسندگان خاطرات پایداری است.

تنوع نوشته در حوزه نگارش خاطره موضوعاتی مانند کارکرد فرهنگ، ایدئولوژی خودی در شکل گیری هویت شخصی و گروهی را پدید آورده است. چنین آثاری این پرسش را پیش روی پژوهشگر می‌نهند که تلقی از خویشتن در جامعه‌ای که فرآیندی چند صدایی برای روایت تاریخی‌اش پیش گرفته چیست؟ آیا تک‌روایت‌های فردی حاضر و ناظر در مقطعی از دوران جنگ می‌تواند به منزله كلان روایت جنگ به شمار آید؟ مهم‌ترین آسیب‌های روایت‌های فردی در حوزه ساخت‌مندی روایت چیست؟

برخی از پژوهشگران جامعه شناس که تاریخ تحولات بشر را در ساحتی غیر رسمی نیز دنبال می‌کردند، قوه درک اجتماعی را به خدمت گرفتند تا آن را در جهت نگارش واقعی تاریخ در آورند. مزیت این نوع نگارش، پرهیز از رسمی‌نویسی معمول تاریخ بود. با گسترش این نوع نگارش دیگر خبری از توجیه اعمال یک خاندان، پادشاهان و افراد غالب مثل فرماندهان نبود، بلکه مجموعه  خاطره‌های شفاهی افراد بستری مناسب شد تا هویت جمعی نیز شکل بگیرد و مردم خود را در نگارش تاریخ سهیم بدانند.

زایش تک‌روایت‌ها و جای‌گیری آن در کلان روایت‌های تاریخی، موجب اهمیت‌بخشی به نقل آنها در محافل رسمی شد. از سویی دیگر جوامع در پی کسب هویت و خوانش خود از روند بروز وقایع بودند. در نتیجه، تاریخ در جوامعی که خاطره نوشته می‌شد، شکل پوینده‌ای از حضور توده‌ها ترسیم نمود که خود سازنده تاریخ بودند. «خاطره اثر و نوشته‌ای است که نویسنده در نتیجه یادآوری ارادی شرح حال و حوادث و رویدادهای سپری شده در زمان و مکان معلوم  که به دلیل حضور یا مشاهده و استماع از آنها اطلاع یافته است . پدید می‌آید و در آن چگونگی وقوع حوادث و رویدادها منعکس شده است». (کمری، ۱۳۸۱: ۵۷). براساس چنین تعریفی می‌توان خاطره را جزئی از تاریخ دانست، زیرا تاریخ در سیر تکاملی خویش برای پایداری و ماندگاری به خاطره نیاز دارد، به باور بسیاری از اندیشمندان تاریخ آکنده از گسست‌ها، گسیختگی‌ها، شکاف‌ها و بازگشت است. (هال، ۱۳۸۹: ۱۷). پس از دوران روشنگری اروپا، خاطره‌نویسی جایگاهی مناسب در ثبت وقایع پیدا کرد. اهمیت خاطره‌نویسی به عنوان تاریخ شفاهی مورد وثوق تاریخ‌نویسان قرار گرفت و حتی منتقدان ادبی درباره چگونگی نگارش خاطره قلم فرسایی نمودند (ر.ک: انوشه، ۱۳۸۱: 544)

خاطره‌نویسی در ایران با گسترش مراودات تجاری دولت صفویه با اروپا شکل منسجمی به خود گرفت (توتونی، ۱۳۷۶: ۳۳). از این دوران تا پیروزی انقلاب اسلامی خاطره‌نویسی جایگاه مناسبی نداشت. پس از بروز انقلاب اسلامی تحولی چشمگیر در بسیاری از حوزه های ادبی پدید آمد. مهم ترین دلیل این تحول چشمگیر، دگرگونی نگرش‌های آحاد مردم و تلاش برای انتقال مفاهیم برخاسته از خواست و اراده جمعی بوده است. از این دوران به ویژه پس از پایان جنگ عراق و ایران (۱۳6۷- ۱۳۵۹ش.) خاطرات متعددی منتشر شده است که روایتی فردی از دو رویداد بزرگ اجتماعی است. اهمیت این خاطرات توجه به اصل شناخت اطلس و جغرافیای روایت‌های جنگ بوده است، به گونه‌ای که با خوانش تک روایت‌ها از حوادث جنگ می‌توان تصویری دقیق و قریب به عینی آن را از زبان شاهد درگیر در آن رویداد برای درک روایت کلی جنگ دریافت کرد.

این که خاطره گزارشی از کنش‌ها، واکنش‌ها، دیده‌ها و شنیده‌هایی است که با گذشت زمان برجسته شده و در حافظه راوی برجای مانده است، نیازمند زبان است. از یک منظر به قول ارسطو هر توصیفی از واقعیات انسانی که به وسیله زبان صورت می‌گیرد، جنبه تقلیدی دارد؛ اما پرسش این است تقلید با تصرف یا بی‌تصرف؟ بی‌تردید محاکات لفظ رونوشتی است از جهان انضمامی جهانی که در دسترس حواس قرار دارد (مکاریک، ۱۳۸۸: ۲۷۹). کاربرد زبان در ادبیات هسته اصلی مباحث امروز نقد ادبی است. اینکه شاعر، نویسنده، راوی و … چگونه از زبان برای بیان نیات خود بهره می‌گیرند. نکته دیگر این تعریف، روی دادن اتفاق، شاهد عینی بودن راوی و شنیده‌های موثق است. همه  مواردی که در تعریف خاطره آمده در صورتی عنوان خاطره می‌گیرد که آثاری از آن در ذهن مانده باشد. تأثیر‌گذاری خاطره بر ذهن راوی در بستر زبان و متن ظهور می‌یابد. آنچه در تقسیم‌بندی دوره‌های تاریخی به آن تکیه شده است عبارتند از به کار‌گیری زبان، متن، خیال و تخیل، محاکات، بینامتن. بر اساس همین بستر‌های ادبی است که متون بررسی می‌شود. به عبارتی در حوزه  نقد ادبی با توجه به کارکرد متن و دیدگاه نویسنده، حوزه های نقد مشخص می‌شود.

شاخصه بعدی که خاطره را به متون ادبی نزدیک می‌سازد، بحثی است که منتقدان قرون شانزدهم و هفدهم میلادی در باب رئالیسم مطرح می‌کردند. این که واقعیت چیست؟ آیا هدف رئالیسم چیزی جز نمایاندن پدیده‌ها به همان شکلی است که در واقعیت ظهور یافته‌اند؟

در خاطره‌نویسی، شخصی که حتی شاهد عینی باشد و در مهم‌ترین جایگاه برای روایت وقوع حادثه هم حضور داشته باشد، از آنجا که منظر (زاویه دید) محدودی دارد، نمی‌تواند همه جوانب آن را توصیف نماید. آیا او می‌تواند واقعیت را بگوید؟ یا اینکه او تنها خواهد توانست واقعیتی را بگوید که به زعم خود درست (حقیقت) است؟

از آنجا که غالبا خاطره‌نویسی بر جنبه‌های فردی تکیه دارد، از آن به خاطرات فردی یاد می‌شود. از سوی دیگر راوی خاطره به برداشت‌های خود کاملا اعتماد دارد و حتی مدعی است که روایت وی تنهاترین و آخرین روایت از یک رویداد خاص خواهد بود. البته شاید با این انتقاد روبرو شود که راوی در خاطرات خود تحریف کرده است، در واقع حقیقت را آن چنان که باید نگفته و اگر هم تعمدی در کار نبوده، ذهنیتی را که در پس توصیفش جعل شده بیان کرده است ( فوکو به نقل از کمری، ۱۳۸۳: ۷۶).

جنگ هشت‌ ساله در دهه شصت شمسی جنگی پردامنه از لحاظ وسعت مکانی و دایره زمانی بود. بر این اساس این بخش از تاریخ معاصر کشور ما واجد نظرگاه‌های متنوع است. به عدد گروه‌هایی که در جنگ شرکت داشتند و یا با نسبت‌های گوناگون با آن مواجهه داشتند و یا زندگی‌شان از آن تاثیر پدیرفته است منظر برای روایت و خاطره از آن واقعه موجود است. وسعت دایره زمانی و مکانی به تکثر این گروه‌ها دامن زده است. همسران شهدا و رزمندگان یکی از گروه‌های مهم در بازروایت و بیان خاطره از آن برهه هستند. کثرت، مذبح و مسلخ کیفیت است. خاطرات و زندگی‌نامه‌های همسران شهدا می‌رود که به چنین مسلخی بیفتد.  با احترام به همه نویسندگان که اقدام به نگارش و خلق اثر در این زمینه کرده‌اند باید اذعان کرد که با بررسی مجموعه آثار در این حوزه عیان می‌گردد که تکثر در خلق و روایت زندگی و خاطرات همسران شهدا عملا این گونه‌ی نوشتاری را با خطر سطحی‌نگری و ضعف در (فرم) تکنیک و محتوا روبرو ساخته است.

کتاب «ساجی» می‌توانست یک روایت معمولی از یک زندگی معمولی در زمانه جنگ باشد. روایت یک زندگی هفت ساله که با توجه به اقتضاء آن زمان، شرایط و محدودیت‌هایی داشت. اما «ساجی» یک روایت خوب از منظر یک زن جوان خرمشهری است. روایتی دقیق، گرم، جذاب و مملو از جذابیت…

شروع روایت در خاطره‌نویسی مانند شروع داستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. خواننده در آغاز داستان‌های کلاسیک و قصه‌ها همواره با نوعی خلأ و تعليق مواجه است که در آن با پرسش‌هایی نظیر «چیستی عمل شخصیت» مواجه می‌شود که منجر به عمل روایی وی می‌شود. خواننده در چنین شرایطی منتظر است تا با تردیدی آغازین، پاسخ پرسش‌های خود را در خلال وقوع حوادث یا عمل روایی شخصیت روایت به دست آورد. شروع «ساجی» با یک گام به عقب، پیشینه زندگی نسرین با شرح داستان‌گون ازدواج پدر و مادرش است. اما نویسنده در این شرح و روایت عقبه هم گرفتار اطناب نشده است. گام بعدی نویسنده در این کتاب نثر آن است. نثر ضرابی‌زاده در این اثر به نثر داستانی پهلو می‌زند. این موضوع در کنار گرمی خاطرات و بیان نسرین باقرزاده به خوش‌خوانی اثر کمک کرده است. از این‌رو «ساجی» چند گام از آثار دیگر نویسنده مانند «دختر شینا» جلوتر است. با این توضیح که؛ کتاب فقط روایت حوادث از زبان راوی(نسرین) نیست. کاری که معمولا کتاب‌های سرگذشت و خاطرات متکفل انجامش هستند. اما آنچه ما را می‌سازد فقط سیر حوادث نیست بلکه احساسات، ادراکات و بلوغ صیرورتی ما در همان آنات و لحظات است.  به این فراز از صفحه 48 کتاب که ناظر به اولین ضربه زندگی نسرین  توجه کنید؛ «همان موقع حس کردم دیگر هیچ‌وقت نخواهم خندید دیگر هیچ‌وقت این خانه صدای شادی و خنده و سروصدا را نخواهم شنید. فکر می‌کردم ما تا آخر دنیا همین‌طور گریه می‌کنیم.»

این جملات یا ادبیات خود نسرین(راوی) است یا ادبیات ضرابی‌زاده(نویسنده) برای توصیف احوال راوی است که در هر دو حال قابل تحسین است. این توصیف روان و در عین حال دقیق و شفاف از حال نسرین که با ضربه سهمگین مرگ پدر روبه‌رو شده مخاطب را می‌برد گوشه قلب و ذهن دختری ده ساله که یتیم شده است. «فکر کردم تا دنیا دنیاست نه دیگر بازی خواهم کرد نه خواهم دوید، نه سرخوشانه خواهم خندید.» (صفحه 49)

فضای ایدئولوژیک دهه شصت تحت تاثیر انقلاب، فضایی مذهبی و در عین حال تا حدی دگم بود. بسیاری  از مختصات و جزئیات آن برای نسل جدید نه درست روایت شده و نه علت آن رفتارهای خاص برایشان تبیین شده است. یک نمونه خوب در این کتاب بیان همین فضا با تکیه بر مصادیق است به عنوان نمونه  نسرین با بیان جزئیاتی از عقد خاله صدیقه از یک نگاه رایج میان انقلابیون در هنگام عقد زناشویی پرده برمی‌دارد. خاله صدیقه تحت تاثیر نگاه انقلابی با مانتو و مقنعه مد آن‌روزها (مقنعه چانه‌دار) بر سر سفره عقدی نشست که شباهت چندانی به سفره‌های عقد معمول نداشت. این انتخاب خاله صدیقه دقیقا ایجاب فضای انقلابی آن زمان است.

کتاب نقاط عطف فراوان دارد از مرگ پدر تا ازدواج نسرین، از شروع جنگ و فرار از شهر به همراه از دست دادن زندگی و خیلی چیزهای دیگر  ولی شاید گرانیگاه اصلی کتاب برخاستن نسرین از بستر سوگ فرزندش باشد. نسرین در مواجهه با مرگ دخترش به معنی تام و تمام کلمه قالب قبلی روح را می‌شکند. ویرانی بعد از این شکستن را زود طی می‌کند و بلافاصله برای حفظ زندگی برمی‌خیزد و دوباره از نو شروع می‌کند اما این‌بار با روحی بزرگ‌تر و توان و تحملی دو چندان.

نقل‌قول‌ها و دیالوگ‌ها در این اثر سه ویژگی مهم دارند؛ طولانی، محاوره‌ای و با لهجه جنوبی نوشته شده‌اند. این امر موجب باورپذیری هر چه بیشتر موضوعات مطروحه شده است و در عین حال همین امر در کنار بیان جزئیات زندگی‌ساز همچون نحوه پخت غذا و تزئین و دکور منزل به کامل شدن فهم خواننده از شخصیت‌های دیگر به ویژه مادر نسرین کمک کرده است. در واقع یکی از محاسن کتاب این است  که این اثر تنها منجر به درک و شناخت و نسرین نمی‌شود بلکه تقریبا همه آنهایی که در زندگی نسرین نقش مهمی داشتند هم شناسایی و روایت  می‌شوند. گاهی در برخی روایتِ خاطره‌ها،  نویسنده سعی می‌کند تا تصویری اسطوره‌ای از قهرمانش ارائه کند. از این‌رو همچون نقاشی که برای نشان دادن روشنایی در قسمتی از تابلو، از رنگ‌های تیره در پیرامون آن استفاده می‌کند، برای نشان داده عظمت قهرمان به سیاه‌نمایی، گمنام کردن و کوچک نشان دادن اطرافیان  و تمام کسانی می‌پردازد که قهرمان با آنها در ارتباط است. اما نویسنده «ساجی» در پرداخت به زندگی نسرین به اصول رئالیسم در روایت پایبند بوده، از این رو نسرین همان‌قدر قهرمان زندگیش است که مادر و خاله صدیقه و دیگران.

بسیاری از ما نمی‌دانیم رفتن بخشی از خاک مملکت‌مان یعنی‌چه؟ ما هیچ تجربه‌ای برای از دست رفتن پاره‌ای از جانمان نداریم. دقیقا نمی‌دانیم وقتی این پاره به تن باز می‌گردد و دوباره زنده می‌شود یعنی‌چه؟

کتاب «ساجی» یک فرصت و شانس بزرگ که با تکیه بر نثر روان و جزئیات، روایت‌گر از دست‌رفتن و بازگشتن خرمشهر است. روایت‌گر شکستن و بزرگ شدن‌های مکرر زنی خرمشهری است که با تکیه بر ایمان و عشق ستون زندگی شد.کتاب «ساجی» در ستایش زندگی است.

منابع:

توتونی، پروین(۱۳۷۴)، اصفهان و خاندان صفویه از دیدگاه نویسندگان و جهانگردان انگلیسی، فصلنامه ادبی سیمرغ، سال دوم، شماره یک

حری، ابوالفضل(۱۳۹۳) کلک خیال‌انگیز، بوطیقای ادبیات وهمناک، تهران، نشر نی

رنجبر، محمود(1395)، آسیب‌شناسی خاطره‌نویسی جنگ،فصلنامه مطالعات تاریخی جنگ، سال سوم، شماره دو

کمری، علیرضا(۱۳۸۳) با یاد خاطره(درآمدی بر خاطره‌نویسی و خاطره‌نگاشت‌های پارسی در تاریخ ایران)، تهران، سوره مهر

مکاریک، ایرنا ریما(۱۳۸۸)، دانش‌نامه نظریه ادبی، ترجمه مهران مهاجر و محمد نبوی، تهران، آگه

هال، استورات(۱۳۸۶)، غرب و بقیه؛ گفتمان قدرت، ترجمه محمود متحد، تهران، آگه

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید