برای بستن این کتاب تردید نکنید

دنبال نسخه ایرانی شاد زیستن باشیم

29 تیر 1401

هیچ‌چیزی توی دنیا نیست که بشه با قطعیت درباره‌اش اظهارنظر کرد و امکان تغییر نظر درباره‌اش نباشه. ولی خود این قاعده، یه استثنا داره و اونم درباره کتاب‌هایی است که یک دفعه تو فضای مجازی پررنگ می‌شوند و مخصوصا بلاگرها حتما چندتا استوری و پست در حال خوندن اون کتاب از خودشون منتشر می‌کنند. اگه دقت کرده باشید هم معمولا یکی دو تا خط محتوایی ثابت دارن این کتاب‌ها. یا تو دسته‌بندی انگیزشی (شما بخوانید روانشناسی زرد) جا می‌گیرند یا عاشقانه‌های یه‌جوری!

«کتاب کوچک هوگا» هم از این مساله مستثنا نیست! همین اول کار خیالتون رو راحت کنم که قرار نیست بعد از خوندنش راهی برای شادتر زندگی کردن به ذهنتون برسه (چون عنوان فرعی این کتاب همینه: شاد زیستن دانمارکی). تنها چیزی که بهتون اطمینان میدم حسش رو تجربه می‌کنید همذات‌پنداری و پیدا کردن ردپای هوگا (نه با این اسم و رسم) تو فرهنگ خودمونه. کلا تمایل انسان به آرامش و دنجی و راحتی و وقت گذروندن با کتاب، موسیقی یا آدم مورد علاقه چیزی نیست که هیچ فرهنگی بتونه ادعا کنه برای اولین بار ابداعش کرده یا منحصر به خودش و مردمشه! و این اولین و بزرگترین تناقض کتابه!

بذارید یکم دقیق‌تر بگم: کتاب از شیوه مرسوم و معروف خبرگزاری‌های معلوم‌الحال استفاده می‌کنه! یه حقیقت مستند تایید شده رو بیان می‌کنه و در سایه اعتماد مخاطب به اون حرف شروع می‌کنه درباره علت و پیشینه و پیامدهای اون حقیقت، داستان‌سازی می‌کنه! حقیقت این کتاب چیه؟ این که بر اساس نظرسنجی‌های معتبر و آمارهای روزآمد، دانمارکی‌ها شادترین مردم این کره خاکی هستن. همین! بقیه کتاب به نوعی آیین‌سازی و داستان‌پردازی درباره علت این مساله‌ست و جالب اینجاست که خود نویسنده بارها تو کتاب تاکید می‌کنه که حرفی که می‌زنه اصلا قطعیت یا عمومیت نداره و ممکنه هرکسی شیوه دیگر و متفاوتی داشته باشه.

برای اینکه بدونید خود هوگا چیه، این توضیح مختصر از متن خود کتاب می‌تونه کمکتون کنه: «هوگا یعنی در سرما و تاریکی جایی گرم و دنج و ساده برای با هم بودن و با هم گرم گرفتن؛ یعنی در سوز سرما و تاریکی، با شومینه و شمع فضا را گرم و روشن نگه داشتن؛ یعنی در کنار یکدیگر با خانواده و دوستان لحظاتِ با هم بودن را تجربه کردن و شاید آنچه که از همه مهم‌تر باشد تجربه‌ راحتی، سادگی و ساده‌زیستی است.»

آشنا نیست؟ تو فرهنگ‌هایی مثل فرهنگ ایرانی که رفت و آمد با خانواده و اقوام (مثل صله رحم) به شیوه‌های مختلفی مرسومه، از تولد و عروسی و ختم گرفته تا روضه و هیات و عیددیدنی و سفر خانوادگی و اینها، هوگا اصلا نمی‌تونه حرف تازه یا غافلگیرکننده‌ای داشته باشه. به نظر من فرهنگ‌هایی که خانواده براشون تعریف رباتی داره و بچه‌ها بعد 18 سالگی به بهانه استقلال قانونی خانه را ترک می‌کنند و نهایتا سالی یکی دوبار برای روز شکرگزاری یا کریسمس ممکنه افراد یه خونواده (و نه حتی یه فامیل) دور هم جمع بشن، طبیعیه که هوگا رو مثل یه آیین نجات‌بخش مقدس بدونن ولی فرهنگ خانواده‌محور ایرانی اساسا این خلا براش اونقدر مطرح نیست که با آشنا شدن باهاش زندگیش دگرگون بشه!

البته هوگا منحصر به افراد خانواده نیست و می‌تونه دوستان رو هم در بربگیره که خب باز هم تعاملات دوستانه ما ایرانی‌ها غالبا از سطح دانشگاه و اداره و همسایگی فراتر می‌ره و خواسته ناخواسته خوش و بش‌ها و رفت و آمدهایی بهش اضافه می‌شود و بازهم هوگایی زندگی کردن ارزش افزوده تازه‌ای برای ما نداره!

اما برای اینکه جانب انصاف رو نگهدارم دوست دارم به ترجمه روان و دلپذیر کتاب اشاره کنم که خانم حمیده معین‌فر انجام داده و همون طور که خودش اشاره کرده چند سالی تو دانمارک زندگی کرده و برای همین به آنچه ترجمه کرده مخصوصا تو بحث مفاهیم اشراف خوبی داشته.

در نهایت اگر برای خواندن و نخواندن این کتاب مرددید، پیشنهاد من ایناست که حتما می‌توانید گزینه بهتری برای وقت گذاشتن و مطالعه کردن پیدا کنید. ولی اگه در حال خوندنش هستید و دارید کُند پیش می‌رید پیشنهاد می‌کنم از هرجایی که دلتون خواست کتاب رو نیمه‌کاره رها کنید. چون تا آخر کتاب به پاسخ سوالی که احتمالا برای رسیدن بهش اومدید سراغ کتاب، نخواهید رسید!

 

عنوان: کتاب کوچک هوگا/ پدیدآور: مایک وایکینگ، مترجم: حمیده معین‌فر/ انتشارات: شگفت/ تعداد صفحات: 291/ نوبت چاپ: چهارم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید