«دوجان» کتابی است پر از همین حرفهای زنانه، اما تنها برای زنان نیست. دوجان کتاب تخصصی دوره بارداری هم نیست. یا مرجعی که همه زنان باردار نیاز دارند تا از احوالات هفتگی جنینشان با خبر شوند. بلکه روایتی است از سختیهای فرآیندی شیرین؛ فرآیند مادر شدن. روایتی از آرزوها و تلاشهای زنان برای رسیدن به حقی که طبیعت برایشان قائل شده. حقی که بعضیها برای داشتن و تجربه کردنش راه سخت مطب دکتر زنان تا آزمایشگاه و سونوگرافی را بارها و بارها آمد و شد کردهاند. گریزان از دیگران و در جستوجوی کسی هستند که در این درد با آنها شریک باشد.
«بین دوست و آشنا دنبال زوجهای بیبچه میگردم برای معاشرت. اغلب موردهایی که پیدا میکنم حداقل هشت سالی از ما کوچکترند. اما حتی آنها هم دو سه سال بعد بچهدار میشوند و از لیستم خط میخورند. چندتایی زوج نابارور مثل خودمان بین همکارهای مرتضی و دوستهای خودم پیدا کردهام. اما آنها هم بالاخره با عکس رنگی، عمل واریکوسل و نهایتا «آی وی اف» بچهدار شدند؛ آخری دوقلو. یک چشمروشنی برایشان میبریم و کمکم رابطهمان را کمرنگ میکنیم. شاید هم کمرنگ میکنند. خوشبینانهاش این است که آنقدر مشغول آروغ و جیش و پیپی دردانهشان میشوند که کمتر وقت میکنند با دوست و رفیق بگردند. واقعیت این است که چون درد ما را کشیدهاند، نمیخواهند هر بار که بچهشان را میبینیم توی دلمان آه بکشیم، که میکشیم. پس کجا هستند زن و شوهرهایی که برای همیشه بچه نمیخواهند؟ چرا ما پیدایشان نمیکنیم؟»
مخاطب این کتاب، هر زنی میتواند باشد. چه باردار باشد یا نه. تصمیم به مادر شدن داشته باشد یا حتی کسی که هیچ برنامهای برای داشتن فرزند ندارد. همه بیست روایت کتاب پر است از حرفهایی که شاید بهتر باشد هر مردی بخواند. هر مردی که قرار است زنی را در سختترین شیرینی زندگیاش همراهی کند. راویان دوجان آدمهایی همشکل و همنظر نیستند. زنانی از نسلهای مختلفاند که هر کدام قصه مخصوص به خود را دارند. آدمهایی که فقط به وسیله یک تجربه مشترک نامشان کنار هم آمده است؛ بارداری. موضوعی که من حالا بعد از آمدن بچه دومم گمان میکنم هر زن تجربه و روایت خاص خودش را از آن دارد. تجربهای که با هیچکس مشترک نیست حتی با خودش در بارداری دیگرش. دوجان سراسر روایتهایی است که بارها و بارها با همسر یا اطرافیانمان مرور کردهایم. موضوعی که زهرا قدیانی آن را با همه حواشی گاهی خصوصیاش دستمایه اولین اثر خود کرده است.
از نظر من یکی از عواملی که مطالعه این کتاب 208 صفحهای را لذتبخش میکند همین تفاوت در بیان و لحن راویهاست. لحن هر راوی مختص خودش است و متناسب با شخصیتی که از او میبینیم. خانم قدیانی به خوبی توانسته این تفاوت لحن را در روایتها حفظ کند. به گونهای که خواننده میتواند با راوی هر قصه ارتباطی نزدیک برقرار کند، تجربیاتش را درک کرده و حتی برایش دل بسوزاند.
دوجان کتابی است که اگر موضوع جدید و نگاه تازهاش را کنار بگذاریم، میتوان به اشکالات نگارشی در جایجای کتاب ایراد گرفت. در عمده روایتها ما با زبانی پخته و نثری شسته سروکار داریم اما از نظر من زبان و پرداخت روایتها در میانه کتاب افت میکند و نویسنده سرسری از آنها میگذرد. در صورتی که با بسط بیشتر حتما روایت شیرینتری از آب در میآمد.
این کتاب قصههایی ساده اما عمیق است از آدمهای دوروبرمان. قصههایی که حتما تجربهای از آن را در خودمان پیدا میکنیم. اگر تجربه بارداری را از سر گذراندهاید، دوجان بهانه خوبی است برای یادآوری خاطراتتان. دوجان روایتی نسبتا عمیق، از رنجی است که مادرها و زنانمان به جان خریدهاند تا بشریت راه خودش را برود.
عنوان: دوجان؛ خرده روایتهای بارداری/ پدیدآور: زهرا قدیانی/ انتشارات: جامجم/ تعداد صفحات: 208/ نوبت چاپ: دوم.
انتهای پیام/