«رنجینکمان»؛ همزیستی گوش شنوا و چشم بینا
قصه دردهای مردم معمولی
روایتهای کتاب «رنجین کمان» با نگاهی شاعرانه روایت شده است و این امر تاثیرگذاری کتاب را دوچندان میکند.
«ویولونزن روی پل»؛ هم نور، هم تاریکی
تجربه از پس پرده کلمات
با خواندن «ویولونزن روی پل» میشود کمی بیشتر کسانی را که در این ورطه افتادهاند درک کرد. به مخاطب تلنگر میزند که برای یک لحظه خودش را جای آن فرد مصرفکننده قرار دهد و با او دشمنی نکند.
روایتی زنانه که مردان هم باید بخوانند
روایتهای رنج مقدس
مخاطب این کتاب، هر زنی میتواند باشد. چه باردار باشد یا نه. تصمیم به مادر شدن داشته باشد یا حتی کسی که هیچ برنامهای برای داشتن فرزند ندارد. همه بیست روایت کتاب پر است از حرفهایی که شاید بهتر باشد
جانمایه «ویولونزن روی پل» رنج است
به سوی نور با فانوس خیال
خسرو باباخانی در «ویولونزن روی پل» کوشیده است که قصه اعتیاد و مهمتر از آن ترک اعتیاد را با زاویه نگاه خاص خود و به دور از ادعاهای مطرح شده و البته شکست خورده پیرامون آن، تبیین کند و بگوید
جای خالی انسجام در روایتها
خانه به مثابه روایت
«قربانی شهریور»، مجموعه چند روایت پراکنده از تجربیات شخصی آدمهایی شبیه خودمان است. آدمهایی که زیر سقف آسمان همین مملکت زندگی میکنند و مثل همه افراد دیگر با مسالهای به نام مسکن مواجه هستند. این مواجهه گاه از جنس زندگی
«چمدانهای باز» نگاهی منطقی به مهاجرت دارد
روایت تنهایی آدمها
«چمدانهای باز» اولین تجربه سیدمحسن روحانی است و گاهی به نظر میرسد محافظهکارانه نوشته شده یا آشنایی نویسنده با محیط هنوز آنقدرها کامل نیست و با دیدی چندان موشکافانه محیط را نگاه نمیکند.