«رمان تاریخی» تنها به کار آموزش تاریخ در قالب داستان نمیآید؛ بلکه باید قبل از همه، تمام عناصر و سازههای اصلی، خیالین، نمادین و دلالتگر رمان را در خود داشته باشد وگرنه تا سطح گزارشی روایی سقوط میکن. ایتالو کالوینو رماننویس برجسته ایتالیایی میگوید: «قصه، زاده «ایماژ» یا تصویر ذهنی است نه مخلوق تزهایی که میخواهم به آنها بپردازم.» اگر این معیار را در رماننویسی یک اصل یا پیشفرض بدانیم، به تبع آن، در رمان تاریخی نیز آنچه نویسنده باید نصبالعین خود قرار دهد، اندیشیدن با تصویر است نه ارائه گزارشی از تاریخ در قالب داستان.
با این مقدمه سراغ داستان عمارت هیتلر برویم. داستانی خوشخوان و روان که به دوره اشغالگری روسها در سال ۱۳۲۰ پرداخته است و تا دهه ۹۰ ادامه دارد. راوی این اثر که از خانواده قاجار است، ناخواسته با اتفاقی روبهرو میشود که مسیر زندگی او را تغییر میدهد و آن حضور دو چشم آبی در زندگیاش است. این اتفاق سبب میشود که در این اثر شاهد روایتی مغفول و کمتر بیان شده از سال 1320 و حضور آلمانیها و روسها در شهر تبریز و سپس حوادث انقلاب اسلامی باشیم. ضمن جریان داستان به نقش پدر و مادر راوی در انقلاب و سپس حوادث بعد از انقلاب میرسیم. راوی عمارت هیتلر که قصد داشت از کشور مهاجرت کند، توسط همین دو چشم آبی در جریان اتفاقات زیادی قرار گرفته و در نهایت به نوعی راه زندگی سعادتمند و همراه با آرامش را در ماندن میبیند. ماندن و سکنی در وطن.
تاریخ ایران قبل از حضور و شدت گرفتن قدرت رسانهها و ثبت وقایع دچار خلاء بزرگ نادیده گرفتن مردم بوده؛ به عبارت دیگر تاریخ ایران، تاریخ دربار بوده و مردم هرگز وجود نداشتند. در تاریخ ایران تنها و وقایع مربوط به شاه و اطرافیان آن (آدمهای در راس قدرت) در تاریخ مطرح شده و هرگز نشانی از روزمرگیهای مردم دیده نمیشود. اما محوریت کتاب «عمارت هیتلر» زندگی خانوادگی سه نسل در دوران مختلف قاجار، پهلوی و امروز است که در کنار آن شاهد وجود خردهروایتهایی هستیم که علاوه بر جذابیت بخشیدن به داستان در لایههای زیرین خود، دارای رگههای مردمشناسی است. یعنی با اینکه بخشی از داستان در تاریخی دور از اکنون روایت شده است اما اینبار در بطن و متن زندگی مردم تاریخ دیده میشود. همه این داستان در شهر تبریز جریان دارد و میگذرد و به یمن همین انتخاب است که با بخشهای در سایه مانده تاریخ ایران و تبریز روبهرو میشویم.
از نکات مثبت عمارت هیتلر این است که دارای زبان ساده و جملات کوتاه است. با اینکه محتوای کتاب و خود داستان دارای پیچیدگیهای تاریخی و معمایی است اما نویسنده توانسته است این پیچیدگی در محتوا را مهار کند و با نثر و زبانی پیراسته و جملاتی ساده و کوتاه در هر مرحله از محتوا پردهای بیندازد و داستان را به پیش ببرد.
کتاب عمارت هیتلر دارای ساختاری محکم و داستانی معمایی است. از اینرو نویسنده توانسته با تصویرگری و خلق تصاویر، قوه تفکر مخاطب را به خدمت بگیرد و در حقیقت آنها را به مقصود اصلی خود یعنی تعقل سوق دهد. البته مرادم چیزی بیش از رازگشایی داستان است. فرم قرار گرفتن زمانهای وقوع داستان در کنار هم لاجرم مخاطب را به تفکر واخواهد داشت تا بتواند در مسیر اصلی داستان قرار بگیرد.
اما دو نکته منفی از این کتاب که قابل ذکر است یکی نداشتن نام برای بسیاری از شخصیتهای این رمان است. نام شخصیتهای هر داستان میتواند همراه با ایهام و هدفمند خود بخشی از بار قصه را به دوش بکشد. دیگر اینکه فقدان فضاسازیهای مطلوب و توصیفات مکانی یکی دیگر از نقدهای مهم به این داستان است. قطعا با این توصیفات مکانی و محیطی هم شخصیتها در بستر داستان بهتر قرار میگرفتند و هم ما با داستانی روبهرو بودیم که در جزئیات از سطح قابلقبولتری برخوردار بود.
عنوان: عمارت هیتلر/ پدیدآور: داود خدایی/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: 192/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/