روایتی از مبارزانی که برادرکُش شدند

سازمان مجاهدین؛ نه سفید نه سیاه!

10 بهمن 1400

سازمان مجاهدین خلق

تاریخ ذاتاً جذاب، رازآلود و مهیج است و سرنوشت آدم‌های گذشته برای امروزی‌ها خواندنی. کسانی به درک درستی از رازهای تاریخ می‌رسند که به‌صورت قاعده‌مند تاریخ خوانده باشند. قاعده‌مند که می‌گویم یعنی وقتی شما قصد دارید مثلاً تاریخ معاصر ایران را بخوانید، نمی‌توانید به یک کتاب بسنده کنید یا حتی تصور کنید تاریخ معاصر یک بازه زمانی مشخص است پس با خواندن کتابی که تیتروار این دوره را مرور کرده، به حقیقت تاریخ معاصر رسیده‌اید.

شاید کمی پیچیده به نظر برسد، اما واقعیت همین است و ورود به دنیای تاریخ‌پژوهی و خواندن کتب تاریخی کار ساده‌ای نیست؛ یک کلاف سردرگم است که حتی نمی‌توانیم مطمئن شویم این چیزی که می‌خوانیم صحت دارد یا نه و تنها از طریق رصد منابع مختلف است که شاید، آن‌هم تازه «شاید» به درجه‌ای از اطمینان نسبت به صحت‌وسقم یک واقعه تاریخی برسیم. نکته‌ای که فکر می‌کنم بد نیست یادآوری شود، این است که منابع در پژوهش تاریخی، دسته اول و دسته دوم هستند و اگر درباره موضوعی تاریخی دنبال یک سند معتبر هستید، باید ابتدا سراغ اسناد و منابع دسته اول بروید. این اسناد از راویان مستقیم و نزدیک به واقعه به ما رسیده و اعتبار بیشتری نسبت به سایرین دارند.

با این پیش‌زمینه بار دیگر به صحبت‌های ابتدای این یادداشت و جذابیت‌های تاریخ برمی‌گردم چراکه قرار است در این نوشتار گذری داشته باشیم بر کتابی نوشته وحید خضاب. کتابی که تاریخ مه‌آلود تشکیلاتی سیاسی را از دل گرد و خاک ایام بیرون کشیده و تا آنجا که توان نویسنده بوده، غبار از چهره چریک‌هایی برداشته که ادعای آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی پیرشان کرده است.

عنوان بلندبالای «مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق از زمینه تأسیس تا عملیات فروغ جاویدان» نام کتابی است که خضاب در آن تاریخ شکل‌گیری سازمان مجاهدین خلق ایران در سال 44 تا عملیات «مرصاد» و شکست آن‌ها در گردنه چهارزبر و حسن‌آباد را بررسی کرده است؛ تاریخ و روزگاری که مجاهدین با ادعای دفاع از حقِ خلقِ مظلوم پا گرفتند، اما در آخر به وطن خویش پشت کردند و در جبهه دشمن، ‌روی هم‌وطن خود اسلحه کشیدند و هم‌زبانان، همشهری‌ها و هم‌ولایتی‌هایشان را به شهادت رساندند و خودشان نیز یا راهی جوخه اعدام شدند، یا مرگ تشکیلاتی با طعم سیانور را انتخاب کردند یا غربت‌نشینانی شدند در آرزوی براندازی.

شاید یکی از دردناک‌ترین وجوه آن روزهای تاریخی، زمانی باشد که رزمنده‌های ایرانی هم مجبور بودند این بار نه روی دشمن بعثی بلکه روی برادران و خواهران خود که تا چندی قبل یک‌صدا علیه شاه قیام کرده بودند و حتی باهم در زندان ساواک شکنجه شده بودند، اسلحه بکشند، برادران و خواهرانی که حالا دیگر نه مجاهد که در لباس منافق، با آرمان دفاع از خلق و توده‌های ستم دیده، جاده‌صاف‌کن صدام حسین شده بودند و همه این شوربختی‌ها در حالی اتفاق می‌افتاد که در آن روزها قطعنامه 598 که مضمونش پایان جنگ ایران و عراق بود، امضا شد، اما عراق بی‌‎توجه به چنین تعهدی همچنان پیشروی می‌کرد و حتی تا خرمشهر جلو آمد و ما دیگر یک دشمن نداشتیم و محرم و نامحرم این وطن، صواب و ناصواب درهم‌آمیخته بود و هرکس هر کاری می‌کرد که از منجلاب نفاق جان سالم به در ببرد.

حال اگر خواننده و مخاطبی هستید که دلتان می‌خواهد این برهه تاریخی را شفاف‌تر ببینید‌ و آنچه از سر گذشته را زیر ذره‌بین بخوانید و اگر پیش از این در رابطه با تاریخ فعالیت‌های سازمان مجاهدین خلق مطالعه‌ای نداشته‌اید، به نظر می‌رسد کتاب خضاب می‌تواند مقدمه خوبی برای شروع وارسی و بررسی این صفحه از تاریخ معاصر ایران باشد و ذهن شما را آماده می‌کند تا بتوانید پس از این کتاب، سراغ کتاب‌های تکمیلی و منابع دیگری درباره این موضوع بروید، اما اگر قبلاً در ارتباط با این دوره تاریخی و این سازمان مطالعه مبسوط داشته‌اید، کتاب خضاب برای شما جذابیت آن‌چنانی نخواهد داشت به این دلیل که مطالبش خیلی کلی، گذرا، محدود و احتمالاً برای شما تکراری است.

یکی از مواردی که در حین خواندن کتاب «مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق…» به ذهنم رسید این بود که برخلاف تصور اولیه‌ام، این کتاب از آن دست آثاری نیست که منحصراً به درد بزرگ‌سالان و متخصصان تاریخ بخورد. به نظرم اگر جوان یا نوجوانی اطرافتان است که به تاریخ علاقه دارد، می‌توانید او را به خواندن این کتاب دعوت کنید البته به این شرط که این جوان یا نوجوان تا حدی پیش‌زمینه مطالعاتی داشته باشد. در این صورت او احتمالاً از خواندن این کتاب لذت می‌برد و سؤالات زیادی در ذهنش شکل خواهد گرفت و ضمن اینکه با دوره تاریخی مهم و تاریخچه یک سازمان مرموز و خرابکار آشنا می‌شود و درک خوبی از فعالیت‌‎های پنهانی چنین گروه‌ها و تشکیلاتی پیدا می‌کند، این آگاهی، در این شلوغ‌بازار رسانه‌ای و بمباران اطلاعاتی، در آینده به دردش می‌خورد و به قولی کمک می‌کند دوزاری‌اش زودتر بیفتد و شاخک‌هایش نسبت به برخی موضوعات و جریان‌های منافقانه تیزتر باشد. این ویژگی کتاب مرهون قلم خضاب است. او از این دوره تاریخی روایتی روان و خوش‌خوان ارائه داده است و پانویس‌های خوبی هم نوشته که احتمالاً مخاطب را کنجکاو به مطالعه بیشتر می‌کند. البته یک نکته کمی عجیب هم در این میان توی ذوق می‌زند؛ اینکه در پایان کتاب هیچ فهرست منابعی به چشم نمی‌خورد! با توجه به اینکه در ابتدای متن هم اشاره کردم و بر همه روشن و مبرهن است که منبع در یک کار تاریخی، آن‌هم منبع موثق و دسته اول، نقش اصلی را بازی می‌کند، چنین نقطه‌ضعفی برای کتابی با این مختصات که به عنوان اثر پژوهشی عرضه شده و به گفته گروه گردآورده آن ـ‌گروه پژوهشی حنیف‌ـ چهار سال برای مجموعه‌شان وقت صرف شده، ضعف کوچکی نیست. درواقع در این کتاب جز پانویس‌ها که بیشترشان هم مخاطب را به کتاب «سازمان مجاهدین خلق؛ از پیدایی تا فرجام» از تولیدات موسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسی ارجاع داده‌اند، از سند چشم‌گیر دیگری نام‌برده نشده و خواننده تا آخر کتاب متوجه نمی‌شود اسنادی که نویسنده به آن استناد کرده و مطالبش را نوشته از کجا آمده؟

نکته قابل‌ ذکر دیگر اینکه، این کتاب، آن‌طور که نویسنده در جلسه نقد و بررسی اثرش گفته، در سال 1389 نوشته‌شده، اما چاپ و انتشارش هشت سال بعد یعنی در سال 1396 محقق شده است. نمی‌دانم اگر خضاب قرار بود این کتاب را امروز بنویسند، اثرش با نسخه‌ای که امروز در بازار کتاب در دسترس مخاطبان است چه تفاوت‌هایی داشت، اما تصور می‌کنم یکی از تغییراتی که احتمالاً نویسنده در کتاب اعمال می‌کرد، ایجاد یکدستی بیشتر در متن و یکپارچه کردن مطالب آن بود. همچنین شاید ردی از اسنادی که به‌عنوان منبع مطالعاتی خود به‌کاربرده هم در کتاب به‌جا می‌گذاشت تا این هاله ابهام را از اثرش بزداید!

این نکته هم در خاتمه از قلم نیفتد که برای من به‌عنوان مخاطب، مواجهه با این کتاب یک وجه ارزشمند داشت؛ اینکه نویسنده اخلاق و جوانمردی خرج کرده و جانب انصاف را تا جایی که امکان داشته، مراعات کرده است. این رویکرد در یک امر پژوهشی رویکردی حرفه‌ای و شایسته محسوب می‌شود و جای خالی آن را در نمونه‌های تحقیقاتی متعدد دیده‌ایم. آنگاه پژوهشگران برای اثبات حقانیت دیدگاه خودشان پیرامون یک جریان سیاسی یا غیرسیاسی مسئله‌دار بیشتر از بازگویی حقایق و قضاوت عادلانه، درگیر شور و هیجان شده‌اند، اما خوشبختانه در این کتاب همان‌طور که وحید خضاب خودش هم در مقدمه‌ اثر یادآور شده، تلاشی برای سیاه‌وسفید نشان دادن چهره‌های مرتبط با سازمان نداشته و درست هم گفته چرا که نویسنده پایش را از دایره ادب و انصاف بیرون نگذاشته و این کنش نشان‌دهنده حرفه‌ای بودن و مرام این نویسنده است و به خاطر چنین حسن اخلاقی هم که شده کتاب «مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق از زمینه تأسیس تا عملیات فروغ جاویدان» ارزش مطالعه و وقت گذاشتن دارد.

 

عنوان: مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق؛ از زمینه تأسیس تا عملیات فروغ جاویدان (1344 ـ 1367)/ پدیدآور: وحید خضاب/ انتشارات: سوره مهر تعداد صفحات: 284/ نوبت چاپ: پنجم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید