هستی، دختری تحصیلکرده و هنرمند است که همچون شخصیت اصلی بسیاری از رمانها و داستانهای مدرن، زندگیاش را تیره و تار میبیند و احساس سردرگمی و گیجی میکند چرا که نمیداند باید چهکار کند یا کدام یک را انتخاب کند. از یک سو، دلباخته مراد است. و از سوی دیگر، خواستگاری به نام سلیم دارد. مراد، جوان دانشجویی است که مارکسیست است و میخواهد رژیم حاکم را با جنگ چریکی براندازد. و سلیم، مسلمانی روشنفکر و پیرو عقاید دکتر شریعتی است و از این رو، هم در مبارزه با رژیم پهلوی و هم در زندگی شخصی خود، شیوهای متفاوت دارد.
عشرت، مادر هستی، او را به ازدواج سنتی تشویق میکند اما هستی روحیهای سنتستیز دارد و میخواهد شخصا درباره زندگی و آیندهاش تصمیم بگیرد. این رمان، بر پایه سرگردانیهای هستی نوشته شده است و پس از ازدواج هستی با یکی از دو خواستگارش و سامان یافتن سرگردانیهایش داستان به پایان میرسد ـ اگرچه در جلد دوم این سهگانه میبینیم که سرگردانیهای هستی کماکان ادامه دارد.
دانشور در این کتاب که شروع دوره تازهای از نویسندگی اوست، برخلاف آثار پیشین خود به سراغ دانشجویان و قشر دانشگاهی ـ که خود در آن پرورش یافته ـ میرود. اگرچه چهرههای پرداخته دانشور در این رمان، در حد تیپ میمانند و فردیت مختص به خود را نمییابند اما هر کدام این چهرهها، منش و جریان فکری خاصی را نمایش میدهد و به نوعی سخنگوی روح زمانه خود هستند.
هستی تصویری است از سیمین دانشور و سرگردانیهای او. او با وجود اینکه معتقد بود «سیاست به هر جهت دستهای آدم را آلوده میکند»، اما باز هم به سیاست وارد میشود. آشنایی او با دنیای مبارزات سیاسی از طریق مراد پاکدل، که شخصی چپگرا و رادیکال است اتفاق میافتد. هستی در سیاست یک رو و راست نیست. گاهی چپ انساندوست و هوادار خلیل ملکیست و زمانی دیگر به قدرت تحرک مذهب معتقد و پیرو جلال آلاحمد میشود. گاهی تصمیم میگیرد به هنر رو بیاورد. هنری با برداشت درست سیاسی و اجتماعی. اما نمیداند کدام برداشت درست و کدام نادرست است. سردرگم و مردد، در انتخاب راه ـ هنر، سیاست، عشق، کارمندی اداره، کفر و ایمان ـ مانده است. او با وجود اینکه در سیاست دستی دارد و در مبارزات سیاسی شرکت میکند اما در بحبوحه آشوبهای دهه 1350 حس زنانگیاش بر او چیره شده و تشویقش میکند تا از میان سلیم و مراد که هر دو در مبارزه اجتماعی شرکت میکنند اما باورهایشان مشترک نیست ـمراد به مبارزه مسلحانه معتقد است و سلیم که خود را رابط میان روحانیون و روشنفکران میداند، طرفدار مبارزه معتدل استـ یکی را برای ازدواج و تشکیل خانواده انتخاب کند. سرگردانی روحی و فکری هستی میان مکتبهای فکری و ایسمهای مختلف و همچنین نوسانات عاطفی او میان این دو مرد، داستان را پیش میبرد. سرگردانیهای هستی تا پایان کتاب ادامه مییابد. او که گرفتار تشویشی درونیست؛ همچنان موفق به کشف هویت خود نشده است.
هستی نماینده زنان طبقه روشنفکر و خواهان رسیدن به مقام «زن نو» در جامعهای است که هنوز به مفهوم مشارکت اجتماعی آگاهی وجود ندارد. پس نمیتوان توقع داشت که زنان به عرصه رویدادهای اجتماعی وارد شوند. اما هستی میکوشد تا در اجتماع و رویدادهای آن سهیم باشد و نقشی موثر ایفا کند. این نکته بیانگر گرایش خانم نویسنده به «فمینیست لیبرال» ـ باور به اینکه تغییرات لیبرال، پاسخگوی مشکلات زنان در جامعه است ـ میباشد. دانشور معتقد است اگر زنان به جایگاه اجتماعی مناسبی دست بیابند، بسیاری از مشکلات جامعه برطرف میشود. در حالیکه به روی دیگر سکه توجهی ندارد. او به مشکلات اقتصادی جامعه که علت بسیاری از نابسامانیهاست، توجهی نشان نمیدهد و متوجه نیست تا مادامی که این مشکلات حل نشوند، نمیتوان از جامعهای انتظار داشت که جایگاه مستحق زنان را به آنها ببخشد. در حقیقت، خانم دانشور اگرچه از فضای سیاسی جامعه فاصله نمیگیرد و در صحنه مبارزه حضور دارد اما پیداست که از چند و چون سیاست بیاطلاع است.
اگر به خواندن روایتهای تاریخیـاجتماعی علاقه دارید، اگر نسبت به شرایط جامعه در بحبوحه انقلاب کنجکاوید و اگر سردرگمیهای مدام شخصیتها ملولتان نمیکند، این کتاب به شما پیشنهاد میشود.
عنوان: جزیره سرگردانی/ پدیدآور: سیمین دانشور/ انتشارات: خوارزمی/ تعداد صفحات: 326/ نوبت چاپ: پنجم.
انتهای پیام/